هیاهو – و هزینه‌های – بسیار برای هیچ؟

65dfg4dfg4 محسن یلفانی mohsen yalfaniتحولات «پروژۀ هسته‌ای ایران» یا آنچه را که معمولا با این عبارت از آن سخن می‌گویند، خواه ناخواه در چشم‌اندازی می‌بینیم و می‌فهمیم که با اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری کارمندان آن آغاز شد، با جنگ با عراق تا از نفس افتادن رژیم ادامه یافت و اکنون چند دهه ‌است که با این پروژه «گشوده‌تر» شده است. با این حال تفاوت‌های این سه رویداد و زیر و بالاهای نقش حاکمیت اسلامی را در هر یک از آنها نمی‌توان نادیده گرفت.

شعارهای «صدور انقلاب» و «مرگ بر آمریکا» از همان روزهای اوۤل پیروزی انقلاب اسلامی، به احتمال زیاد یه علت سهل و آسان بودن حفظ‌کردنشان، به اصول سیاست خارجی رژیم تبدیل شدند. همراهان معتدل و معقول انقلاب آنچه می‌دانستند و می‌توانستند دربارۀ مذموم و مردود بودن شعار «صدور انقلاب» گفتند و کردند. ولی زعمای روحانی انقلاب، طبعاُ به تبعیت از رهبر فرهمند، بیش از آن فریفتۀ پیروزی آسان خود بودند که به چنین راهنمائی‌ها و اندرزهایی توجه کنند. ظرف چند هفته حتۤی سپاهی برای کمک‌های تسلیحاتی به «جنبش‌های آزادی‌بخش» در سراسر جهان هم تشکیل شد.

گرایش نیرومند چپ در جنبش انقلابی‌ای که با سرعتی نامنتظر بر پا شده بود، در آمیزه‌ای از تعاریف ایده‌ئولوژیکی و حمیت ملۤی به شعار ضدیت با امپریالیسم آمریکا معنا و موضوعیتی می‌داد. رهبران از راه رسیدۀ انقلاب اسلامی این آموزه را در شعار «مرگ بر آمریکا» خلاصه کردند. تکرار آن برای خیل طرفدارانشان هم آسان‌تر و پرضرب‌تر بود و هم قابل فهم‌تر – در سال‌های جنگ با عراق نیز بیشتر از این شعار استفاده می شد تا شعارهائی علیه رژیم صدام حسین که بجز سهمیه‌اش از تصاویر ماهواره‌ای آمریکا، تقریباُ از کمک‌های همۀ قدرت بزرگ آن روزها برخوردار می‌شد.

در فصل دراز و پر از زیر و بالای «پروژۀ هسته‌ای» نیز همه چیز بر محور آمریکاستیزی گذشته و همچنان می‌گردد. راستی را، ایالات متحدۀ آمریکا هم با چرخش‌های غیرمنتظره و ناگهانی‌اش کم به تقویت این سیاست کمک نکرده است. اقدام ناگهانی بوش پسر در گنجانیدن ایران در «محور شر»، در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی که نمی‌توانست بیست و چند میلیون ایرانی را که به او راًی داده بودند یکسره نادیده بگیرد و از کوشش در یافتن راه حلی برای پایان دادن به بحران روابط با ایالات متحده خودداری نمی‌کرد. و تصمیم طوفانی ترامپ به خروج از برجام و تشدید تحریم‌های اقتصادی در مقیاسی بی‌سابقه. گفته می‌شود که تصمیم ترامپ آنقدر بی‌سابقه و «خودسرانه» بود که  حتۤی اسرائیل هم با آن مخالفت می‌کرده است.

روشن است که حتۤی اگر خود رهبران و زعمای انقلاب هم به چنین شعارهائی باور داشته باشند، نمی‌توان در دراز مدت مملکت را تنها با تکرار آنها اداره کرد – گو این که سرانجام باید پذیرفت که حکومت اسلامی چندان هم ادارۀ مملکت را جزو وظایف خود نمی‌داند. در حالی که در پس این شعارها نوعی یا نمونه‌ای از جهان‌بینی، ماًموریت یا رسالت نهفته است – حداقل برای حفظ علاقه و ایمان یا قانع کردن آن دسته از پیروان و ذوب‌شدگانی که به مشق شب‌هائی بیش از شعارهای چند کلمه‌ای نیازمندند.

اندک توجهی به گفته‌ها و اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های آقای خامنه‌ای نشان می‌دهد که مسائل و مشکلات مردم، وضعیت اقتصاد کشور، آبرو و اعتبار دست‌اندرکاران و مسئولان دولتی، کوچک و بزرگ شدن سفرۀ مردم و موضوع‌هائی از این قبیل چندان مورد توجه او نیست. او بیش از هر چیز از دشمن و دشمنان سخن می‌گوید و هر چه را که خوشایندش نیست، از جمله همان موضوع‌هائی که در جملۀ پیشین آمد، به دشمن نسبت می‌دهد. چندی پیش که وزیر امور خارجۀ کاردان و خوش برخورد قبلی برخی دخالت‌های پنهان وی را در پیش‌برد سیاست خارجی افشا کرده بود به تکرار «حرف‌های دشمنان» متهم کرد.

در حال حاضر باید دید که از چنین حکومتی با چنین رهبری که احاطه و اقتدارش بر کوچک‌ترین حرکات و حتۤی امیال زیردستانش حد و مرزی نمی‌شناسد، در مقابله با اجتماع نمایندگان نیرومندترین کشورهای جهان چه انتظاری می‌توان داشت. حداکثر این این انتظار می‌تواند قراردادی باشد که حداقل‌های ادامۀ بقا و ادای مبارزه برای پیروزی اسلام را تا حدودی که برای ارضاء مریدان رهبر کافی است، تاًمین کند. این واقعیت که چند ده میلیون ازمردم ایران ممکن است بتوانند بر اثر قرارداد جدید از گشایش‌هائی در زندگی خود بهره‌مند شوند و آب و نانی به سفره‌شان افزوده شود، جائی در ماًموریت و رسالتی که رهبر برای حکومت اسلامی می‌شناسد، ندارد.

این وسوسۀ دشمن‌یابی و دشمن‌شناسی بیش از آنکه نشانه‌ای بر نگرانی به علت خطرهائی باشد که مملکت یا مردم را تهدید می‌کند، ناشی از ماًموریت یا رسالتی است که او برای خود می‌شناسد. خامنه‌ای بر خلاف شهرتی که پیش از انقلاب در میان گروه اندکی از اهل قلم به هم زده بود، برداشتی به غایت تعصب‌آمیز و قشری از اسلام دارد. کاملا ممکن است که این برداشت در جریان انقلاب اسلامی و زیر تاًثیر مقاومت‌ناپذیر رهبری آیت‌الله خمینی سفت و سخت‌تر شده باشد. انکار نمی‌توان کرد که امتیاز و ویژگی برجستۀ آیت‌الله خمینی استواری و سرسختی در پی‌گیری آراء و عقایدش بود و جز جائی که پیش‌روی محال می‌نمود، از پی‌گیری تصمیمات خود دست برنمی‌داشت. راز موفقیت و دوام حامنه‌ای در مقام رهبری و مقابله و پیروزی‌اش بر رقبای دیگر را باید در همین ایمان تعصب‌امیزش نسبت به همین ماًموریت و رسالتی که برای خود می‌شناسد، جستجو کرد که به اختصار، چنانکه دیگران نیز توضیح داده‌اند، نگرانی برای پیروزی اسلام است در جهانی که به ناحق زیر سلطۀ استعمار و استکبار به سرکردگی آمریکا درآمده است.

برای نمونه، با اطمینان می‌توان پذیرفت که درجۀ اطاعت و سرسپردگی طرفداران و جانبازان شاه سابق نسبت به او به هیچ روی با میزان اطاعت و تسلیم پیروان و مریدان آیت‌الله خامنه‌ای در برابر رهبرشان قابل مقایسه نیست. این را هم باید پذیرفت که وجود فساد ساختاری در دستگاه حکومت اسلامی، همچنانکه بی‌اعتقادی فرزندان و نسل دوم کارگزاران رژیم به بنیان‌های عقیدتی پدرانشان، تاًثیر تعیین‌کننده‌ای بر اقتدار و کارآئی رژیم در حفظ و ادارۀ مملکت برای خود و به سود خود ندارد. حکومت اسلامی تصور می‌کند که آن زمان که می‌بایست بار خود را بسته و توشۀ راه را، که دراز هم می‌نماید، بیش از قدر کافی برداشته است. به عبارت دیگر، برای حکومت اسلامی آینده به آیندۀ کسانی شباهت دارد که کارشناسان محیط زیست تشخیص داده‌اند که زمینی که بر آن حانه ساخته‌اند، نشست خواهد کرد. اینان تا زمانی که زمین به قدر کافی نشست نکند تا خانه بر سرشان فرود آید، پیش‌بینی کارشناسان را قبول نخواهند کرد.

امۤا این مقولۀ دیگری است و بهانه و عنوان و فرصتی دیگر می‌طلبد. در حال حاضر باید دید که از چنین حکومتی با چنین رهبری که احاطه و اقتدارش بر کوچک‌ترین حرکات و حتۤی امیال زیردستانش حد و مرزی نمی‌شناسد، در مقابله با اجتماع نمایندگان نیرومندترین کشورهای جهان چه انتظاری می‌توان داشت. حداکثر این این انتظار می‌تواند قراردادی باشد که حداقل‌های ادامۀ بقا و ادای مبارزه برای پیروزی اسلام را تا حدودی که برای ارضاء مریدان رهبر کافی است، تاًمین کند. این واقعیت که چند ده میلیون ازمردم ایران ممکن است بتوانند بر اثر قرارداد جدید از گشایش‌هائی در زندگی خود بهره‌مند شوند و آب و نانی به سفره‌شان افزوده شود، جائی در ماًموریت و رسالتی که رهبر برای حکومت اسلامی می‌شناسد، ندارد. از یاد نبریم که خدمت‌گزار کارآ و مؤمن و صدیقی همچون محمد جواد ظریف وقتی در خلوت از دخالت میدان در دیپلماسی شکوه کرده بود، به تکرار حرف‌های دشمنان متهم شد.