مرد قانون در بن‌بست قدرت

65dfg4dfg4 محسن یلفانیدر معرفی کتاب در پس کودتای 1332 در ایران(1) نوشتۀ علی رهنما

«تاریخ‌نگاریِ(2)دوران مصدّق، بویژه چگونگی سقوط وی، همچنانکه اطلاعات ما دربارۀ این دوران، هنوز در حالت کودکی است.» با این جمله است که علی رهنما پیش‌گفتار کتاب خود را آغاز می‌کند. این جمله، در حالی که انبوهی از کتاب‌ و مقاله‌ و مصاحبه و مناظره دربارۀ مصدّق و میراث او، همچنانکه دربارۀ دوران نخست‌وزیری‌اش و نیز دربارۀ نهضت ملّی کردن نفت و کودتای بیست و هشت مرداد، منتشر شده، در نگاه اوّل بیش از حد احتیاط‌آمیز — یا مبالغه‌آمیز – به نظر می‌رسد. اگر نه همۀ علاقمندان یا گرفتاران سیاست، که اکثریت بزرگ آنان، تصوّر می‌کنند که از همۀ اطلاعات، یا حداقّل از اطلاعات لازم در این زمینه برخوردارند. خواندن در پس کودتای 1332 ذر ایران، ما را مجاب می‌کند تا با اطمینان نظر نویسنده را در این مورد بپذیریم.(3)

نکات زیر از جمله دلایلی‌اند که رهنما در این مورد ذکر می‌کند : شاه پس از آن که توصیۀ زاهدی را مبنی بر اعدام سریع مصدق و همکارانش نپذیرفت (ص. ix) در تمام بیست و پنج سال حکومتش کوشید تا مصدّق و نقش او را از خاطرۀ جمعیِ ایرانیان بزداید. در این میان بویژه کوشش می‌شد که از نقش خارجیان (انگلیس و آمریکا) در سقوط او سخنی به میان نیاید. شاه، و بیش از او آمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها، به خوبی بر این واقعیت آگاه بودند که اعلام یا پذیرفتن دخالتشان در سقوط مصدق چیزی نیست مگر نفی حقانیت حکومت شاه. در پی سقوط رژیم شاه مطالعه و تحقیق در مورد مصدّق و دوران او آزاد شد. چه در داخل کشور و چه در خارج، شخصیت‌هائی که دوران مصدّق را زیسته بودند و یا در آن دوران نقشی به عهده داشتند، توانستند خاطرات خود را بنویسند و منتشر کنند یا به بایگانی‌های پژوهشی بسپارند. مهم‌تر از همه، دسترسی پژوهش‌گران به بایگانی اسناد محرمانۀ کشورهای انگلستان و آمریکا تا حدّی فراهم گردید و کتاب‌هائی نیز در بارۀ نقش آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) و سرویس اطلاعات مخفی انگلستان (SIS)، بوسیلۀ دست‌اندرکاران این سازما‌ن‌ها در سرنگونی حکومت مصدق منتشر شد. با این حال هنوز دانسته نیست که تمام اطلاعات و اسناد آنگلیسی و آمریکائی دربارۀ این موضوع منتشر شده باشند. به نوشتۀ رهنما (ص.295) در سال 1978 وقتی تصمیم گرفته شد که به موجب قانون آزادی اطلاعات در آمریکا برخی از اسناد مربوط به سال‌های 1952تا 1953 منتشر شود، انگلیسی‌ها کوشیدند هم مانع انتشار اسناد مربوط به انگلستان شوند و هم از انتشار اسناد مربوط به آمریکا جلوگیری کنند. با این که بعد از این تاریخ کتاب‌ها و اسناد بسیاری منتشر شدند، دانسته نیست که انگلیسی‌ها در این منظور خود چقدر موفق یا ناکام مانده‌اند. مهم‌تر از همه، مدت‌ها پیش آمریکائی‌ها اعلام کرده بودند که بسیاری از اسناد مربوط به این دوره، پیش از فرارسیدن زمان انتشار آنها به موجب قانون یاد شده، «به علت کمبود جا» از بین برده شده‌اند. یکی از گزارش‌هائی که اندک زمانی پس از کودتا بوسیلۀ یکی از ماموران سیا، به نام دانالد ویلبر، نوشته شده، در سال 2000 در سایت روزنامۀ نیویورک تایمز منتشر شد. کتاب در پس کودتا… اضافه بر استفاده از این گزارش، از انبوهی از منابع و اسناد فارسی و انگلیسی، همچنانکه از پژوهش‌های شخصی و مصاحبه‌هائی که نویسنده با اشخاص آگاه انجام داده، سود برده است. به همین مناسبت، حاصل کار کتابی است که در نهایت جای هیچ تردیدی در نقش و دخالت تعیین‌کنندۀ خارجی (آمریکا و انگلیس) در کودتای 28 مرداد باقی نمی‌گذارد.

همین درجه از اعتماد به نتیجه‌گیری‌های تاریخی کتاب  است که به پرسش‌های پایانی آن اهمیت وموضوعیتی می‌بخشد که تا به حال با چنین صراحت و اطمینانی مطرح نشده‌اند. صراحت و اطمینانی که، در عین حال، نشان می‌دهد موضوع نقش و تاثیر مصدق در تاریخ معاصر کشور ما، همچنان در صحنۀ سیاسی کنونی زنده است، از موضوعیت و حساسیت برخوردار است و می‌تواند و باید در تعیین آیندۀ سیاسی مردم و میهن ما کارساز باشد.

در مطالعۀ تاثیر مصدق در دهه‌های بعد از کودتای بیست و هشت مرداد به نوسان‌هاو سایه-روشن‌های آن نیز باید توجه داشت. تلاش بی‌وقفه و همه‌جانبۀ شاه برای زودن خاطرۀ مصدق از ذهن مردم ایران هیچ وقت به نتیجۀ دل‌خواه وی نرسید. میتینگ جبهۀ ملّی در اردیبهشت سال 1340، که تا تظاهرات مردم در سال 1388 بزرگ‌ترین نظاهرات سیاسی به معنای واقعی کلمه شمرده می‌شود، به وضوح این نکته را اثبات کرد. توسّل شاه به رهبران جبهۀ ملّی در ماه‌های آخر حکومتش نیز نشان آشکار دیگری بر همین واقعیت است. با این حال عوامل دیگر، نه به زدوده شدن، که به کمرنگ شدن یادگرگون شدن اثر یاخاطرۀ مصدق در آگاهی و وجدان سیاسی ایرانیان منجر شده است.

از میانۀ دهۀ چهل گرایش‌ها و جریان‌های دیگری — انقلابی، مذهبی، جهان سومی — در صحنۀ مبارزۀ سیاسی ایران پدید آمدند که در آنها میراث مصدّق از اولویت برخوردار نبود. یک دهه بعد، بار دیگر طرف‌داران و پیروان مصدّق بودند که جنبش نیرومند آزادی‌خواهانه‌ای را با هدف مقابله با دیکتاتوری شاه و تجدید اعتبار قانون اساسی آغاز کردند. اگر چه این جنبش بوسیلۀ مبارزان مسلمان به رهبری آیت‌الله خمینی مصادره شد، تظاهرات میلیونی 14 اسفند 1357 بر مزار مصدق نشان داد که وی همچنان از محبوبیت عظیمی برخوردار است. اختلاف‌ها و پراکندگی درمان‌ناپذیر طرفداران مصدّق، از یک سو، و رفتار تحقیرآمیز رهبران حکومت اسلامی، بویژه آیت‌الله خمینی، از سوی دیگر، باعث آشفتگی در اندیشیدن به نقش مصدّق و مانع دریافت معتبری از جایگاه واقعی او در حیات سیاسی معاصر شدند. در این میان احساس غبن و فریب‌خوردگی‌ گروه بزرگی از مردم ایران، که به سرعت به اکثریت قاطعی تبدیل شدند، علت اصلی بود. اینان در مقایسۀ گریزناپذیر میان رژیم شاه با حکومتی که آیت‌الله خمینی به آنها تحمیل کرد، نمی‌توانستند به این نتیجه‌ نرسند که تمام کسانی که با شاه مخالفت کرده بودند، بر خطا و حتّی خائن بودند. از نگاه اینان مصدّق طبعاً در راًس این مخالفان قرار داشت که بار گناه تخطّی به شاه(4) را تا حد بیرون راندن او از کشور به دوش می‌کشید. مخالفت این گروه از ایرانیان و نفرت آنان از مصدّق تا جائی پیش می‌رفت که برخی از آنان بر کودتای بیست و هشت مرداد و حتّی بر دخالت خارجی در این کودتا صحه ‌گذاشتند و می‌گذارند.

حرکت دوّم خرداد 1376، که اکثریت بزرگی را با شعار مردم‌سالاری و حقوق مردم، به پای صندوق‌های رای کشاند، یک بار دیگر خاطرۀ مصدّق را، به عنوان رهبری سیاسی با اعتقاد خلل‌ناپذیر به قانون و آزادی، زنده کرد و نشان داد که راه و میراث سیاسی‌ او همچنان جزئی گریزناپذیر از فرهنگ و دانش سیاسی جامعۀ ماست. در این دوره بود که آثار ارزشمند و معتبری، هم در شرح رویدادها و هم در تحلیل دوران مصدق و نقش و تاثیر او و دربارۀ نهضت ملّی کردن نفت و نیز دربارۀ کودتای بیست و هشت مرداد منتشر شد.

حرکت دوّم خرداد 1376، که اکثریت بزرگی را با شعار مردم‌سالاری و حقوق مردم، به پای صندوق‌های راًی کشاند، یک بار دیگر خاطرۀ مصدّق را، به عنوان رهبری سیاسی با اعتقاد خلل‌ناپذیر به قانون و آزادی، زنده کرد و نشان داد که راه و میراث سیاسی‌ او همچنان جزئی گریزناپذیر از فرهنگ و دانش سیاسی جامعۀ ماست. در این دوره بود که آثار ارزشمند و معتبری، هم در شرح رویدادها و هم در تحلیل دوران مصدق و نقش و تاثیر او و دربارۀ نهضت ملّی کردن نفت و نیز دربارۀ کودتای بیست و هشت مرداد منتشر شد. با این همه، اختلاف‌نظر و تشتت آراء در مورد مصدّق و کارنامه‌اش و حتّی در مورد کودتا یودن یا کودتا نبودن رویداد بیست و هشت مرداد همچنان ادامه دارد.

یک بازسازی موشکافانه

کتاب در پس کودتای 1332 در ایران، با عنوان فرعی لات‌ها، خائن‌ها، سربازها، و جاسوس‌ها، عمدتاً یک بازسازی مستند از کودتای بیست و هشت مرداد است. سیزده بخش از هفده بخش کتاب ابتدا به شرح تدارکات و مقدمات و نقشۀ کودتا بوسیلۀ ماموران اطلاعاتی (جواسیس = spooks) آمریکا و انگلیس، و سپس به گزارش روز به روز، ساعت به ساعت و گاه دقیقه به دقیقۀ رویدادها از شب بیست و پنجم تا شامگاه بیست و هشت مرداد اختصاص داده شده : اولّین مذاکرات رسمی کارمندان سیا با کارمندان سازمان اطلاعات مخفی انگلیس در نیکوزیا (13 و 30 ماه مه 1953) به منظور نهائی کردن طرح ساقط کردن حکومت مصدّق (تی پی آژاکس TPAGAX=) صورت می‌گیرد. در 25 ژوئن 1953 (4 تیر 1332) در جلسه‌ای با شرکت سیاستمداران، دیپلمات‌ها، صاحب‌منصبان نظامی و اطلاعاتی، افسران و ماًموران عملیاتی، کرمیت روزولت گزارش خود را در مورد این که چرا و چگونه مصدق ساقط خواهد شد، به اطلاع می‌رساند. مهم‌ترین دلیل برای ساقط کردن حکومت قانونی مصدّق نیز « تهدید واقعی، خطرناک و قریب‌الوقوع شوروی نسبت به حق حاکمیت ایران» اعلام می‌شود. همۀ شرکت‌کنندگان در این جلسه، از جمله آلن دالس، رئیس سیا و جان فاستر دالس، وزیر امور خارجۀ آمریکا، گزارش روزولت را تایید می‌کنند. تا 11  ژوئیۀ 1953 (20 تیر 1332)، مدیر سازمان اطلاعات مخفی انگلیس (SIS) و مدیر سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA)، همچنانکه وینستون چرچیل، نخست‌وزیر انگلیس و آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا، با اجرای «عملیات تی پی آژاکس» موافقت می‌کنند.

این اطلاعات که خلاصۀ تنها یک پارگراف از کتاب در پس کودتا… (ص.60) است، از جمله، به وضوح نشان می‌دهد که برخی توجیه‌ها یا افسانه‌هائی که دربارۀ دلایل بلاواسطۀ کودتا مطرح شده و بر اثر تکرار از جانب کسانی پذیرفته شده‌اند، تا چه حد بی‌پایه‌اند. از جمله، رفراندم مصدّق به منظور انحلال مجلس (اواسط مرداد 1332). یا مراسم سالگرد قیام سی تیر، که طی آن حزب توده تظاهراتی بس منظم‌تر و نیرومندتر از تظاهرات جبهۀ ملّی ترتیب داد.

خلاصۀ پارگراف بالا فقط نمونه‌ای است از انبوه سیل‌آسای اطلاعات جزء به جزئی و مستندی که علی رهنما دربارۀ کودتا در اختیار خواننده می‌گذارد : از مخالفت انگلیس با مصدّق از همان ابتدای سرکار آمدن او، توصیۀ خانم لمتون در مورد برکنار کردن مصدّق به عنوان تنها راه حل مسئلۀ نفت، تهدید نظامی انگلیس (عملیات بوکانیر)، طرح موسوم به «چکمه»، تلاش بی‌وقفۀ انگلیس برای جلوگیری از دخالت یک‌جانبۀ آمریکا برای کمک مالی به مصدّق و یافتن راهی برای حل مسئلۀ نفت، تماس‌های مکرّر و پایان‌ناپذیر ماموران اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، دخالت‌های مستقیم ایستگاه سیا در ایران به منظور مبارزه با حزب توده از طریق عملیات TPBEDMAN، یافتن نام واقعی برادران اسرارآمیز بوسکو (Boscoe) یعنی فرخ کیوانی و علی جلالی که مجریان ایرانی همین عملیات بودند و بعداً، در فاصلۀ 25 تا 28 مرداد 32 نیز نقش «عناصر اخلال‌گرagents= provocateurs » جاسوس‌های آمریکائی را به عهده گرفتند… تا ورود ژنرال آمریکائی نورمن شوارتسکف، مستشار سابق ژاندارمری ایران، در 26 ژوئیه 1953 به تهران با ماًموریت اخذ دو فرمان از شاه، یکی برای انتصاب زاهدی به نخست‌وزیری و دیگری خطاب به همۀ صفوف ارتش برای حمایت از نخست وزیر جدید، امتناع شاه از صدور چنین فرمان‌هائی و اعتراف وی به این که از وفاداری ارتش نسبت به خود مطمئن نیست، ورود جاسوسان آمریکائی (کرمیت روزولت و جرج کارول) به ایران در 19 و 21 ژوئیۀ 1953 و برقراری تماس آنها با سرلشکر زاهدی و پسرش، نقش برادران رشیدیان – که به علت اخراج دیپلمات‌ها و ماموران انگلیسی – وظایف مهم‌تری به عهده گرفته بودند. یکی از این وظایف آماده کردن شاه برای همکاری با کودتا بود– اسدالله رشیدیان تنها در فاصلۀ 30 ژوئیه تا 9 اوت، شش بار با شاه ملاقات کرد.

دو کودتای پی در پی

چگونه دولتی که اندکی بیش از یک سال پیش با قیامی توده‌ای و با نثار خون مردم به قدرت بازگردانده شده بود، از محبوبیت بی‌سابقه‌ای در میان مردم برخوردار بود، در صحنۀ بین‌المللی باعث کسب حیثیت و آبرو برای کشور ضعیف و نیازمندی نظیر ایران شده بود و اوّلین کودتا را نیز به آسانی و بدون خونریزی در هم شکسته بود، چنین سهل و ساده و به سرعت سرنگون شد؟  نویسنده پنج عامل برای پاسخ دادن به این پرسش می‌شمارد :1- کارآئی و تعدد عوامل کودتا؛ 2- سلطۀ آشوب و اختلال در امور کشور؛ 3- تفرقه در اردوگاه مصدق و یک‌دندگی خود وی؛ 4- خلق و خوی غیرعادی مصدق؛ 5- پول.

عموماً تصوّر می‌شود که کودتای شب 25 مرداد، که به شکست انجامید و کودتای 28 مرداد که پیروز شد، با همۀ جزئیات آنها شناخته شده و جزو اطلاعات عمومی است. در این زمینه برخی تا آنجا پیش می‌روند که شرح دوبارۀ رویدادهای این دو کودتا را خسته‌کننده می‌یابند و به مرثیه‌سرائی و روضه‌خوانی تشبیه می‌کنند. گزارش موشکافانۀ علی رهنما از این دو کودتا، همچون ذرّه‌بینی با قدرتی بسی بیشتر از آنچه قبلاً در اختیار داشتیم،گوشه‌ها و نکات مبهم و تاریک این هر دو رویداد را با وضوح و دقت تازه‌ای بر ما آشکار می‌کند.

کودتای اوّل در آخرین ساعات 24 مرداد و اولین ساعات 25 مرداد، با تاخیر چند روزه و شتاب‌زده صورت گرفت. علت اصلی این تاخیر تزلزل و ترس شاه از به عهده گرفتن مسئولیت مستقیم بود. شاه با وجود اطلاع و اطمینان از حمایت مستقیم چرچیل و آیزنهاور از عملیات ساقط کردن مصدق و با وجود این که سرانجام با عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست‌وزیری موافقت کرد، پیش از امضای فرمان‌های عزل و نصب تهران را ترک کرد و به رامسر رفت. تاخیر در آغاز عملیات کودتا باعث لو رفتن آن شد و به مصدق فرصت داد تا خود را برای مقابله با آن آماده کند. در کودتای اوّل فقط نظامیان طرفدار شاه شرکت کردند. بخش بزرگ ارتش، که علی‌الاصول از رئیس ستاد منصوب شده از جانب مصدّق فرمان می‌برد، در کودتا شرکت نکرد. نظامیان کودتاچی بوسیلۀ نظامیان طرفدار مصدّق دستگیر و بازجوئی شدند.

بر خلاف نظر برخی که معتقدند پس از شکست کودتای اوّل جاسوسان و ماًموران آمریکائی در پی رها کردن کار و خروج از کشور برآمدند، تماس و همکاری اینان با شرکای ایرانی‌اشان قطع نشد. هنگامی که شاه در حال فرار از کشور بود، سرهنگ فرزانگان، که از پیش در استخدام سیا بود، خود را به سفارت آمریکا رساند. سرلشکر زاهدی و پسرش اردشیر از محل اختفای خود با کرمیت روزولت تماس گرفتند و به او گفتند که هنوز همه چیز از دست نرفته است. از فردای همین روز ماًموران آمریکائی و همکاران نظامی و غیرنظامی ایرانی‌اشان در محوطۀ سفارت آمریکا یک «شورای جنگ» تشکیل دادند و طرح کودتای دوّم را تنظیم کردند. بازگشت شتاب‌زدۀ سفیر آمریکا در 26 مرداد، و ملاقاتش با مصدّق در عصر 27 مرداد، بخشی از همین طرح بود. سفیر آمریکا از مدت‌ها پیش از طرح آژاکس اطلاع داشت و با کودتا موافقت کرده بود.

کودتای دوم، به علت فاصلۀ زمانی کم میان تصمیم و اجرا لو نرفت. در پی انتشار هر چه وسیع‌تر فرمان‌های شاه در مورد عزل مصدق و انتصاب زاهدی در روزنامه‌های مخالف مصدق و نیز تظاهرات آشوب‌گرانه به منظور ایجاد ترس و نگرانی در میان مردم در شامگاه 27 مرداد، از بامداد روز 28 مرداد ابتدا «مردم» وارد صحنه شدند. سپس پاسبان‌های شهربانی و سربازان و تانک‌های ارتشی به آنها پیوستند. رهنما به دقت و به تفصیل و با ترسیم کروکی‌هائی که بر اساس نقشۀ همان زمان تهران تهیه کرده، نشان می‌دهد که این «مردم» تشکیل می‌شدند از چند گروه چماق‌دار و بزن‌بهادر و چاقوکش که به سرکردگی طیب و طاهر حاج رضائی، حسین و نقی رمضان‌پور، مهدی مسگر و بیوک صابر. آنان از جنوب شهر به سوی بهارستان و توپخانه راه افتادند، دفتر حزب‌ها و روزنامه‌های طرفدار مصدق را آتش زدند و شهرداری و ادارۀ تلگراف و شهربانی را در میدان توپخانه اشغال کردند. وی همچنین توضیح می‌دهد که چگونه، نه تنها افراد نظامی طرفدار شاه، بلکه چند تانکی که در اختیار نظامیان زیر فرمان طرفداران مصدّق بودند، به این «مردم» پیوستند یا بوسیلۀ آنها محاصره و مصادره شدند. از آن پس کار دیگری نمانده بود مگر تسخیر رادیو و حمله به خانۀ مصدّق و اشغال و آتش زدن آن– تنها محلّی که دو سه ساعتی در مقابل کودتاچیان مقاومت کرد. به منظور پرهیز از تطویل تنها این نکته را، باز هم برای آنها که معتقدند بعد از شکست کودتای اوّل جاسوسان و ماًموران آمریکائی کار را رهاکردند، از کتاب نقل می‌کنیم که سرلشکر زاهدی پس از آن که از بعد از ظهر 26 مرداد تا بعد از ظهر 28 مرداد در خانه‌ای متعلّق به سفارت آمریکا یا در اجارۀ آن سفارت پناه داده شده بود، به ایستگاه رادیو آورده شد…

دو راهی قدرت و قانون

بخش شانزدهم در پس کودتای 1332 در ایران، به توضیح علت‌های پیروزی کودتا می‌پردازد. چگونه دولتی که اندکی بیش از یک سال پیش با قیامی توده‌ای و با نثار خون مردم به قدرت بازگردانده شده بود، از محبوبیت بی‌سابقه‌ای در میان مردم برخورداربود، در صحنۀ بین‌المللی باعث کسب حیثیت و آبرو برای کشور ضعیف و نیازمندی نظیر ایران شده بود و اوّلین کودتا را نیز به آسانی و بدون خونریزی در هم شکسته بود، چنین سهل و ساده و به سرعت سرنگون شد؟  نویسنده پنج عامل برای پاسخ دادن به این پرسش می‌شمارد :1- کارآئی و تعدد عوامل کودتا؛ 2- سلطۀ آشوب و اختلال در امور کشور؛ 3- تفرقه در اردوگاه مصدق و یک‌دندگی خود وی؛ 4- خلق و خوی غیرعادی مصدق؛ 5- پول.

در زیر هر یک از این عنوان‌ها توضیح کافی و قانع‌کننده‌ای ارائه شده است. از جمع‌بندی بندی این توضیحات می‌توان به این نتیجه رسید که کودتای بیست و هشت مرداد مقابلۀ قانون و قدرت بود. قانون را مصدق و همکاران و مردم طرفدارش نمایندگی می‌کردند، و قدرت را دربار و نظامیان و روحانیان و سیاستمدارانِ نان را به نرخ روزخور (turncoats) که همگی، شاید به استثنای سربازان و افسران جزء، خود را به دو قدرت خارجی، انگلیس و آمریکا، فروخته بودند و از هدایت و پشتیبانی آن دو در کودتا بهره‌مند شدند.

نویسنده در پایان فصل بعدی – نتیجه‌گیری – از آنها که بی رو در بایستی از گروه دوّم، یعنی کسانی که از قدرت متکّی به نیروی خارجی طرفداری می‌کنند، و در نتیجه باید بپذیرند که 28 مرداد کودتائی بود با طراحّان و مدیران خارجی و قابله‌های ایرانی، می‌خواهد تا وارد میدان شوند و برتری نسبی دخالت خارجی را بر سازش داخلی، و نیز برتری نسبی تغییرات خشن سیاسی را بر گذارهای مسالمت‌آمیز ثابت کنند. آنها که امروزه از ساقط کردن حکومت مصدّق در ایران طرفداری می‌کنند همچنین باید برآوردی از فواید دراز مدت کودتای خارجیان، هم برای ایران و هم برای جامعۀ بین‌المللی، ارائه نمایند.

————————————————————–

(1)Behind the 1953 Coup in Iran, Thugs, Turncoats, Soldiers, and Spooks, Ali Rahnema, Cambridge University Press, 2015

(2)– historiography =  مطالعۀ تاریخ و پژوهش در روش‌های آن

(3) – در این نقطه‌نظر رهنما تنها نیست، برای نمونه، نگاه کنید به مصاحبه با دکتر عبدالرحمان عالم، سایت خبرگزاری کتاب ایران، 29 اسفند 1393.

(4)– Lèse-majesté