کردها هرچند در همه فراز و نشیب های تاریخ ایران و کشورهای همسایه حضوری چشمگیر داشته اند، اما هرگز دارای یک کشور و یک حکومت کردی مختص به خود نبوده اند.
پیش از حمله اعراب به ایران، سرزمین های کردنشین معمولا بخشی از امپراطوری پهناور ایران به شمار می رفته اند. پس از آن نیز مناطق کردنشین جزئی از قلمرو امپراطوری های عرب، و یا دولت های مقتدر عثمانی و ایرانی بوده اند.
مورخان، زبان کردی و لهجه های اصلی آن را (کردی سورانی و کردی با دینی) شاخه ای از زبان فارسی و کردها را از کهن ترین اقوام ایرانی می دانند که از دوران مادها در ایران می زیسته اند. برخی از مورخان کردها را ادامه مادها که نخستین حکومت های ایران باستان را تاسیس کرده اند می دانند (ویکی پیدیا)
پس از سقوط دولت ساسانی کردستان مثل سایر مناطق ایران به تصرف اعراب درآمد. کردها که اکثرا زرتشتی بودند به تدریج به اسلام گرویدند.
درسال 1910 میلادی پوست پاره کهنه ای در کاوشهای روستای “هزار میرد” به دست آمده که در آن چهار بند سرود به زبان هورامی و با خط پهلوی نوشته شده است. برگردان این چهار بند شعر که یادآور حمله اعراب و کشتار کردهاست چنین است:
معابد ویران و آتش ها خاموش شدند/ اعراب ستمگر ویران کردند/ زنان و دختران را به بردگی بردند/ آئین زرتشت کسی را ندارد/ بزرگ بزرگان خود را پنهان کردند/ دلیر مردان از روستای “پاله” تا “شهرزور” به خون درغلتیدند/ اهورمزدا به هیچکس ترحم نکرد…
پس از حمله اعراب به ایران سرداران سرشناس و مقتدر کرد، از جمله صلاح الدین ایوبی نیز هرگز در پی تشکیل یک کشور کرد جدا از خلفای بغداد برنیامدند.
درست است که سلسله های ایوبیان، شدادیان و حکومت های منطقه ای و محلی دیگری که در دوره های مختلف سده های میانی در بخشی از سرزمین های ایران مستقر بوده اند، به دست سرداران کردتبار تاسیس شده اند، اما ظاهرا هیچ یکی از این دولت ها در پی تشکیل قلمرو جداگانه کردی نبوده اند.
برای نخستین بار، با شکست تاریخی ایران از عثمانی در نبرد چالداران (1584) بخش بزرگی از کردستان ایران زیر سلطه دولت عثمانی قرار گرفت.
پس از تلاشی امپراطوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول فکر تشکیل دولت مستقل کردستان در میان کردهای رها شده از سلطه عثمانی نضج گرفت.
تضعیف دولت مرکزی ترکیه، کردهای این کشور را به تشکیل جمهوری مستقل کردستان (جمهوری آرارات) ترغیب کرد. پس از سالها مبارزه خونین علیه حکومت مرکزی ترکیه، جمهوری آرارات نخستین تلاش کردها در تشکیل دولت مستقل در تاریخ معاصر به شمار می رود. اما ترکیه با خشونت تمام این جمهوری نوپا را از میان برداشت و خاندان بدرخانیان را که سرجنبانان آن بودند به شدت سرکوب کرد.
در ایران نیز پس از جنگ جهانی دوم و در شرایط اشغال بخشی از خاک ایران توسط شوروی و ضعف حکومت مرکزی با حمایت دولت شوروی در تاریخ دوم بهمن 1324 جمهوری مهاباد اعلام موجودیت کرد که عمر آن ده ماه و 14 روز بود. نابودی جمهوری مهاباد و اعدام قاضی محمد و دست یاران او شکست دومین تلاش کردها در تشکیل دولتی مستقل از قدرت های منطقه ای به شمار می رود.
مبارزات کردها در عراق نیز تاریخی طولانی دارد که بویژه از زمان تلاشی امپراطوری عثمانی همواره ادامه داشته است. برگزاری رفراندوم اخیر در کردستان عراق که با هدف استقلال اقلیم کردستان از عراق انجام شد و با سرعتی باورنکردنی به شکست سیاسی بارزانی و استعفای او انجامید، سومین تلاش مهم کردها در ایجاد دولت مستقل کردستان است که با کمترین جنگ و خونریزی به شکست انجامید.
به این ترتیب در تاریخ صدساله اخیر که مبارزات کردها علیه حکومتهای مرکزی ترکیه، عراق و ایران ادامه داشته، همه تلاشهای رهبران کرد در تشکیل دولت مستقل از حکومتهای مرکزی به سرعت شکست خورده و با ناکامی مواجهه شده اند. در حالی که همه این تلاشها در مقاطع تاریخی استثنایی معینی که حکومتهای مرکزی به شدت تضعیف شده و شرایط منطقه ای و جهانی برای اعلام جدایی کردها از هر زمان مناسب تر بنظر می رسیده، صورت گرفته اند. اما در همه این موارد تلاش کردها برای تاسیس دولت مستقل کردی به سرعت موجب برانگیختن ناسیونالیسم در طرف مقابل و انسجام دولت و ارتش طرف مقابل شده است.
شکست کوششهای استقلال طلبانه کردها نمایانگر این حقیقت است که شرایط تاریخی و جغرافیایی مناطق کردستان با رویای استقلال طلبی مردم کرد ناسازگار است. اقلیم های مختلف کردستان در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه شباهت چندانی به سرزمین ها و کشورهایی که زمانی مستقل بوده و بعدا زیر سلطه دولت های بیگانه قرار گرفته و به مستعمره تبدیل شده اند، ندارند. فقدان پیشینه تاریخ سیاسی مستقل از دولت های چهارگانه منطقه و چهار پاره شدن کردها در این کشورها و فقدان پیشینه و ساختارهای زیربنایی تاسیس دولت، ظرفیت آنان را در هماهنگی برای ایجاد یک جنبش پی گیر و فراگیر ملی و ایجاد یک دولت پایدار کاهش داده است.
دولت های منطقه نیز همان گونه که اشاره شد تاکنون همواره توانسته اند از تلاشهای استقلال طلبانه کردها برای دامن زدن به حس ناسیونالیستی مردم غیرکرد و سرکوب این گونه تلاشها بهره برداری کنند.
رفراندوم اقلیم کردستان به جای آن که کردها را متحد کند، مخالفان جدائی اقلیم را در عراق و منطقه متحد کرد. امری که برگزار کنندگان رفراندوم را غافلگیر کرد.
سقوط حکومت بارزانی یکبار دیگر نشان داد که تشکیل دولت مستقل کردی در کردستان هنوز و هم چنان برای یک دوران طولانی، رویایی دست نیافتنی است. این شکست احتمالا موجب افت گسترده و طولانی مدت جنبش های جدایی طلبانه کرد در همه کشورهای منطقه خواهد شد.
زنده یاد دکتر عبدالرحمن قاسلمو رهبر حزب دموکرات کردستان ایران که شناخت عمیقی از تاریخ کردستان و علل شکستها و ناکامی های کردها داشت، بر آن بود که بدون استقرار دموکراسی در کشورهای ایران، ترکیه و عراق تحقق مطالبات کردها ممکن نیست.
با کاک دکتر و پس از او با دکتر سعید شرفکندی بحث های مفصلی درباره مطالبات کردستان، اهداف حزب دموکرات و نسبت مطالبات کردستان با پیشرفت فرایندهای دموکراسی در کشورهای منطقه داشته ام.
قاسملو عمیقا بر آن بود که جدایی کردها از کشورهای منطقه نه مطلوب است و نه ممکن. او از خودمختاری کردها دفاع می کرد و بر آن بود که این خواست نسبت مستقیمی با درجه تحقق دموکراسی در کشورهای مربوطه دارد. به همین دلیل نیز او طراح شعار دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان بود و اصرار داشت که استراتژی و سیاستهای حزب باید در چارچوب همین هدف تدوین شوند.
از پافشاری برخی از گروههای سیاسی در دفاع از جدایی و استقلال کردستان برافروخته می شد و می گفت من اجازه نمی دهم کسی خودش را از من ایرانی تر بداند. در فرصت های مختلفی به این موضوع اشاره داشت که به دوستان راه کارگر گفته است که اصرار آنان بر حق کردها برای جدایی را قبول ندارد و آن را در خدمت رشد ناسیونالیسم و بهره برداری سیاسی جمهوری اسلامی می داند.
قاسملو پس از عمری مبارزه به این نتیجه رسیده بود که اساسا وابستگی به یک دولت برای پیشبرد جنگهای چریکی و مبارزات مسلحانه علیه دولتی دیگر همواره به زیان کردها تمام شده و صرفا آنان را به وسیله ای برای پیشبرد اهداف دولتهای رقیب تبدیل کرده است. در این مورد او ملامصطفی بارزانی را هم مثال می زد که شاه از او برای پیشبرد مقاصد خود استفاده کرد و دست آخر هم پس از معامله با صدام پروبال بارزانی را چید.
می گفت به دنبال راهی هستیم تا از طریق مذاکره به همه بفهمانیم که تجزیه طلب نیستیم و به ایرانی بودن خود می بالیم، تا اگر بتوانیم جمهوری اسلامی را به پذیرش خود مختاری کردها قانع کنیم و مبارزه مسلحانه را که نتیجه ای هم ندارد تعطیل کنیم. آخرین صحبت های ما (من با سه تن از رفقایی که هم اکنون در پاریس زندگی می کنند) با دکتر قاسملو سه روز پیش از ترورش در اطریش بود. ما البته در آن زمان اصرار قاسملو به مذاکره با جمهوری اسلامی را قبول نداشتیم. قاسملو اما برای پیشبرد نظرات درست خود که نتیجه تجربه یک عمر مبارزه و تلاش او بود به راه نادرست مذاکره پنهانی با جمهوری اسلامی گام گذاشت و جان خود را هم در آن قمار از دست داد.
مبارزات کردها بویژه تلاشهای یکصد ساله گذشته آن نشان می دهد که مطالبات آنان، خود مختاری و حتی استقلال ریشه در آرزوها و رویاهای دیرینه کردها دارد و با وجود موانع تاریخی سرسختی که در برابر آن قرار دارد، امری نیست که از متن تحولات سیاسی منطقه حذف شود. منتها تحقق این مطالبات با رشد فرایندهای دموکراتیک در کشورهای منطقه تناسب مستقیم دارد و به این اعتبار می توان گفت سرنوشت کردها با سایر مردم منطقه به هم گره خورده است. نمی توان مدعی طرفداری از حقوق بشر بود، اما با نفس مطالبات کردها حتی اگر تشکیل یک دولت مستقل کردی باشد مخالفت کرد. صلح، پیشرفت و ترقی منطقه اما با واگرایی و جدایی ها که منشاء تنش ها و جنگ های قومی است منافات دارد. خاورمیانه به پیشرفت فرایندهای دموکراتیک و هم گرایی دولت-ملت ها نیازمند است و حل مساله قومیت ها از جمله مساله کردستان نیز در چنین فرایندی قابل حل و فصل است. نزدیکی و هم گرایی دولت های منطقه و گذار به دموکراسی پیش شرط ضروری حل مساله کردستان است. دکتر قاسملو و دکتر سعید شرافکندی به همین نتیجه رسیده بودند. ترور جنایتکارانه آنان توسط جمهوری اسلامی فقط به گرایش جدایی طلبانه خدمت کرد. تا زمانی که دموکراسی در مفهوم عمیق و همه جانبه خود در کشورهای منطقه استقرار پیدا نکرده، جنبش های استقلال طلبانه کرد محکوم به شکست اند و هر گونه مبارزه و تلاشی در این راستا به زیان صلح و فرایندهای دموکراسی خواهانه تمام می شود.