آنچه این روزها درباره کرونا میخوانیم پر است از توصیفات ناامید کننده از امروز و پیشبینیهای نگران کننده از فردا. رسانهها دارند مصیبت از دست رفتن نظم جهان را میخوانند و هزاران مقاله در جهان در حسرت شرایطی مینویسند که دیگر برنمیگردد. اما آیا واقعا کرونا اینهمه ترسناک و غمانگیز است؟ میشود علیرغم تلخی از دست دادن اینهمه جانهای عزیز، از زاویهای دیگر هم به ماجرا نگاه کرد. انسانی که به سبک خاصی از زندگی عادت کرده همه چیز برایش عادی شده است؛ حتی زشتیها و دروغها و بیعدالتیها. مثل باغی که پر شده از ثمرات و محصولات، و دیگر وقتش رسیده تا علفهای هرز و شاخههای خشکیده و آفتها زدوده شود تا باغ به شکوهی که سزاوار آن است برسد و درختان پربارتر شوند و طراوت به ریشهها برگردد. کرونا ابزار باغبانی جهان است که آمده تا دنیای دیگری را برای ما به ارمغان بیاورد اگر تصویر واقعیاش را از پشت این ظاهر تلخ و مصیبتبارش ببینیم و صدایش را بشنویم و پیام رازآمیزش را درک کنیم.
این اتفاقی و تصادفی نیست که ناگهان قویترین اقتصادهای جهان بلرزند و مشهورترین سیاستمداران و سرمایهداران دنیا بترسند و آرزوها و رویاهای خود را نقش بر آب ببینند و مغرورترین معبدها و مسجدها و کنیسهها و کلیساها مجبور شوند درهای خود را ببندند و با پرسشهای تازه شهروندان و مومنان روبهرو شوند و برای پاسخ دادن به آنها دست و پا بزنند.
تا چند ماه پیش اگر کسی در هر نقطه از جهان به ما میگفت ویروسی خواهد آمد که دنیا را مجبور به قبول کردن قواعد و قوانینی تازه میکند و سالی آغاز میشود که ما را وارد روزگار جدیدی میکند و تاریخ به قبل و بعد از کرونا تقسیم میشود مورد تمسخر قرار میگرفت و انکار میشد.
اما روزگار تازه رسید با پدیدهای که ظاهری دشمنانه دارد اما در درونش دوستی باشعور است و آمده تا ما را به دروازههای جهانی ببرد که هویت ما و ثروت ما و قدرت ما را تغییر خواهد داد.
رفتار ما با طبیعت و ظرفیتهای جوانی و پیری و فهم ما از پیشرفت و تکنولوژی و درک ما از مقولات ایمانی و انرژیهای روحی، همه کهنه شده است و این ابزار هوشمند باغبانی آمده تا کهنه شدن ما و جهان ما را جلوی چشم ما بنشاند و راه نو شدن را به ما نشان دهد. این همان روزگاری است که باید از راه برسد و همان امیدی است که باید از دل این روزها بیرون کشیده شود و به همه مردم نشان داده شود تا فریب تلخیهایش را نخورند و خود را برای زندگی جدید و دنیایی انسانیتر آماده کنند.
دروغهای سیستماتیک
در میان کشورهایی که آمار بالای ابتلا به کرونا در آنها گزارش شده است کشورهای چین و ایران و در مقطعی ترکیه بیش از دیگران متهم به دروغگویی شدهاند. اگر آینده کرونا میتواند امیدبخش باشد و سرنوشت تازهای را برای انسان رقم بزند چرا برخی کشورها دروغ میگویند؟ از چه میترسند؟ اول مروری کنیم بر نمونههایی از اختلاف در آمار و دروغ، تا بتوانیم بهتر بفهمیم که این دروغها از کدام ترسها خبر میدهند؟
دروغ از همان زادگاه کرونا آغاز شد؛ در داخل چین درباره صحت و سقم اطلاعات منتشر شده از سوی حکومت بحثی در نمیگرفت. در رسانههایی که کاملا از سوی دولت کنترل میشوند، سوالی مطرح نمیشد، اپوزیسیونی هم وجود نداشت و جامعه مدنی هم که ناتوان بود. رهبری چین بارها دروغ گفته بود، از جمله درباره میزان آلودگی هوا و رشد اقتصادی؛ به گزارش دویچهوله، در شبکههای اجتماعی چین دائما با تمسخر و مضحکه به آماری واکنش نشان داده میشود که دولت درباره بیماری کرونا منتشر میکند. یکی از معدود روشنفکرانی که هنوز در چین جرات این را دارد که نسبت به مسائل حساس موضعگیری علنی کند، چان لیفان، تحلیلگر سیاسی و منتقد حکومت چین در شهر پکن است. او میگوید: «وقتی یک دولت مرتب دروغ بگوید، طبیعی است که آماری که میدهد مورد تردید قرار گیرد… بیایید یک بار دیگر آغاز بحران را مرور کنیم. زمانی که اپیدمی کرونا در ایالت ووهان شروع شد، گستره واقعی آن از ادارات محلی گرفته تا دولت مرکزی پنهان شد.»
دولت چین سرانجام پس از نیمه آوریل ضمن بازنگری در آمار جان باختگان ویروس جدید کرونا اعلام کرد که دو برابر آنچه پیشتر اعلام کرده بود جان باختهاند. یعنی ۱۲۹۰ نفر دیگر بر آمار افزود و بنا به آمار جدید در مجموع ۴۶۳۲ نفر در این کشور بر اثر ابتلا به بیماری «کووید ۱۹» جان خود را از دست دادند. آمار جدیدی که دولت چین ارائه کرده است تعداد جان باختگان بر اثر ابتلا به نوع جدید ویروس کرونا در شهر ۱۱ میلیون نفری ووهان را ۵۰ درصد افزایش می دهد. به این ترتیب بنا به آمار رسمی ۳۸۶۹ نفر در ووهان بر اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست دادند. اما روزنامه واشنگتن پست پیش از این گزارش داده بود که شمار جان باختگان در شهر ووهان ۱۶ برابر آمار رسمی یعنی حدود ۴۲ هزار نفر بوده است.
در ایران نیز تا زمان انتشار این مقاله، سخنگوی وزارت بهداشت مجموع بیماران کووید۱۹ را به ۸۸ هزار و ۱۹۴ نفر و مجموع جان باختگان را ۵۵۷۴ نفر اعلام کرده است.
اما مشکل بیاعتمادی در اینجا هم وجود دارد. برخی منابع بیمارستانی آمار قربانیان را سه برابر بیشتر از تعداد اعلام شده (بیش از ۱۵هزار نفر) تخمین میزنند و آمار مبتلایان را دو برابر آمار رسمی (بیش از ۱۶۰هزار مبتلا) میدانند. این در حالی است که چندی پیش در سایت ایرانوایر گزارشی منتشر شد که نشان میداد «ابراهیم رئیسی»، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۹ از وزارت بهداشت، درمان و آموزش عالی خواسته است در مدیریت آمار منتشر شده در فضای مجازی و مقابله با اخبار مربوط به جانباختههای «کرونا»، با این قوه همکاری کند.
او همچنین استفاده از عناوینی غیر از کرونا را برای تایید مرگ متوفیان ضروری دانسته و در همین خصوص، دستورات لازم را نیز صادر کرده است.
چهار روز پس از این اتفاق، یعنی روز دوازدهم فروردین، اولین نشست قوه قضاییه در سال جدید شمسی با حضور ابراهیم رئیسی و «سعید نمکی»، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برگزار شد. در این جلسه، رئیسی خطاب به دولت گفت اگر فاصلهگذاری اجتماعی زودتر و پیش از عید نوروز انجام میشد، نتایج بهتری در کنترل کرونا به دست میآمد.
در این جلسه، نمکی نیز گفت از کشورهای اروپایی با دولت تماس تصویری برقرار شده و اروپاییها پرسیدهاند اقدامات جمهوری اسلامی برای کنترل شیوع ویروس کرونا چه بوده است.
اظهارات دو طرف به شکل علنی ضبط و به شکل ویدیو در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. اما در بخش غیررسمی و غیرعلنی این جلسه، حاضران از آمار واقعی که بیش از هفت هزار نفر با آمار رسمی فاصله دارد، ابراز نگرانی کردهاند.
این گزارش که شواهد آماری و تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی صحت آن را تایید میکند نشان دهنده دروغ سیستماتیک و حتی ورود قوه قضاییه در پنهانکاری پیرامون آمار واقعی مبتلایان و جانباختهگان است.
ترس از تغییر و امید
اگر راستش را بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این کشورها تا به حال مردم خود گفتهاند که برای اداره مردم به اندازه کافی قدرت دارند و این قدرت برای ثبات نظام سیاسیشان کافی است. عدالت و مصلحت عمومی جایی در تعریفشان از قدرت نداشته است. به عنوان نمونه کشور خودمان ایران! حکومتش با چه منطقی وجود یک بحران را انکار میکند و هیچیک از سیاستهایش را تغییر نمیدهد؟ چگونه میتواند برای برخی کمکهای بینالمللی موانعی ایجاد کند و حتی پزشکان بدون مرز را اخراج کند؟ در عوض به جای تمرکز بر مهار کرونا ویترین نظامی خود را پررنگتر کرده است تا به همپیمانان خود در گروههای مقاومت که چشم به کمک ایران دارند بگوید ما بر اوضاع تسلط داریم و چیزی تغییر نکرده است. برای نگرانی مردمش به اندازه ذرهای از نگرانی همپیمانان سیاسی و ایدئولوژیکش ارزش قائل نیست.
رفتار شبیه به سکوت از سوی رهبر جمهوری اسلامی و چند گفتار کوتاه در این مدت با بازی در نقش یک رهبر دینی که به دولت فقط توصیه میکند و از مردم انتظار دعا و کمک مالی به یکدیگر دارد نیز بخشی از سناریو است؛ سناریوی سلب مسئولیت از کسی که در رساندن کشور به این هرج و مرج اداری و بهداشتی و سیاسی و اقتصادی نقش اول و اصلی را داشته است تا پاسخگو نباشد.
با این سابقه و این نگاه، دیگر اهمیتی ندارد که چه تعداد از مردم قربانی میشوند؟ در این نگاه، نشان دادن قدرت و اقتدار، با میزان دروغ و آمارهای غلط به هم پیوند خوردهاند و بر هم تاثیر میگذارند. تخفیف و ساده نشان دادن وضعیت و تشویق به خواندن دعا به جای پاسخگویی و انکار فاجعه به جای صداقت در آمار و رها کردن مردم در بلا و شکستن قرنطینه به جای پیدا کردن نزدیکترین راه برای علاج به دور از شعارها و ایدئولوژیها همه و همه، نشانههای ترس از اتفاقی است که در حال وقوع است.
دولتهای دروغگو بیش از هر چیز از امید ترسیدهاند، امید به چیزی که پشت پرده کرونا پنهان شده و جهان را لرزانده است؛ اما نمیخواهند باور کنند قرار است تصفیه شوند و چیزی در سرنوشتشان تغییر کند؛ درست مثل دیگر تجربههای تاریخی چنین حکومتهایی که هر چه بیشتر پنهانکاری میکنند و بیشتر دست و پا میزنند بیشتر فرو میروند.