اجازه می خواهم بدون مقدمه به مهمترین دستاوردهای وقایع اخیر بطور فهرست وار اشاره و از همه مخاطبین درخواست کنم به ابر جنبش زن زندگی آزادی بیشتر بیاندیشند و درعمل در هر کجا که زندگی می کنند با آن همراه شوند.
به نظر میرسد که روند اخیر نشانه ای از رنسانس فرهنگی و دگرگونی عظیم اجتماعی و بالطبع انقلاب سیاسی ست که در نهایت به دوره تاریخی جدیدی منجر خواهد شد. آغاز و پایان این دوره را می توان با ترم انقلاب اجتماعی در فرصت های آتی توضیح داد.
اما نتایج صد روز نخست مبارزه به قرار زیر است؛
یکم- همبستگی اجتماعی-ملی طی سه ماه گذشته غنی و پربار شد. همراهی اقشار گوناگون بطور متحدانه در کف خیابان نشان داد که سرشت اصلی همبستگی اجتماعی در پراتیک و عمل آشکار و به نتیجه می رسد و اگر بتوان گفت که بزرگترین دستاورد ابر جنبش زن، زندگی، آزادی همبستگی اجتماعی ست، فورا می توان تاکید کرد که همین دستاورد به تنهایی همه بافته های حکومت را به باد فنا برد و پروژه جنگ داخلی، سوریه ای شدن ایران که دمادم از آن سخن می گفتند تماما رنگ باخت و روشن شد که اقوام گوناگون در ایران جهت گذار از جمهوری اسلامی به همبستگی اجتماعی- ملی رسیده اند.
در اصل روند همبستگی اجتماعی از داده های واقعی در این صد روز، از دانشگاه تا خیابان از خیابان تا بیمارستان از شهر تا روستا را به روشنی پوشش داد. جلوه های چنین همبستگی، نه تنها در خیابان که در اعتصابات، حتی در دفاع مشروع یا هجوم جمعی با دستان خالی علیه سرکوب گران آشکار شد.
تطور و رشد همبستگی اجتماعی چنان بال و پر گرفت که برخی از پزشکان و پرستاران برای مداوای مجروحین جنگ و گریز خیابانی نابرابر، پیش قدم شدند و ما شاهد بودیم که بعضا گزارشات غیرقابل تصوری از جنایات سرکوب گران از بیمارستانهای کشور توسط کادر درمان به بیرون درز کرد و حتی از خارج از کشور برخی با کمک های مالی به داد مجروحین رسیدند.
بدون اینکه رسانه ای سراسری، کار آزموده و تخصصی در داخل کشور بتواند انعکاس چنین همبستگی ملی تاریخی باشد می بینیم که لحظه به لحظه جنایات سرکوب گران در شبکه های اجتماعی توسط معترضین و مردم آگاه ثبت و به سرعت برق و باد، عاملان جنایت شناسایی تا در موقعیت ممکن از میان برداشته شوند. خلاصه اینکه تقویت هر چه بیشتر همبستگی اجتماعی- ملی در خیابان یا در اعتصابات، رمز و راز اصلی پیش روی انقلاب تمام عیار است.
روند جنبشی با خیزش خیابانی همگام و همراه شد در اصل مبانی این همبستگی گره خوردن روند جنبشی که بیش از بیست سال در ایران سابقه دارد با روند خیزشی که با دی ماه نود و شش آغاز و در قیام آبان ادامه یافت، زمینه ای بس مهم را فراهم کرد تا شد ابر جنبش کنونی بتواند گره گاه و پیوند این دو دستاورد جامعه ایران شود.
برای کثیری از کنش گران و تحلیل گران جنبش های اجتماعی از قبیل جنبش معلمان و زنان و دانشجویی این پرسش مطرح بود که چگونه قیام همگانی در پرتو مبارزات خشونت پرهیز ممکن و میسر و عملی ست. درعین حال روند خیزش های آنی هم که دیالکتیک خود را دارا بود به سرعت شکل می گرفت و همه را غافلگیر می کرد و سپس ناپدید می شد. همین امسال در سی و یک شهر ایران در پانزدهم اردیبهشت شاهد خیزشی چند روزه بودیم در دوم خرداد هم در شهر آبادان، خرمشهر و شاهین شهر دیدیم که مردم به جان آمده علیه حکومت چند روزی خیابان را تسخیر و سپس خیزش به حاشیه رفت. اما این بار با پدیده ای کاملا جدیدی روبرو شدیم.
دوم- از همان روز نخست آغاز ابر جنبش زن زندگی آزادی، – که تبار چنین جنبش عظیمی به خیزش دی و قیام آبان باز می گردد – زنان و دختران جوان و سلحشور گام در خیابان گذاشته و همراه جوانان و مردان حتی پیش رو تر و مصم تر از آنان- طوریکه برخی نام انقلاب زنانه را برازنده این ابر جنبش می دانند – همراه شدند و جنبش دانشجویی ققنوس وار زنده شد و شگفت انگیز تر از همه حوادث و شعارهای این صد روز، جنبش نو پای دانش آموزی به مثابه نماد نسل پویای امروز در ایران، با شعار آزادی، آزادی همگام ابر جنبش شد.
برای نخستین بار هزاران دانش آموز بویژه دانش آموزان دختر، پای به خیابان نهادند. در اصل ، پویایی و خود آگاهی بدنه اجتماعی انقلاب کنونی طوری ست که در آن شعور سیاسی و اجتماعی با شور زندگی پیوند یافته و نشان می دهد که برای زندگی و رهایی سازماندهی و مبارزه می شود و به همین علت آهنگ برای با آغاز و ادامه این روند عجین گردید و نمادی از همین ابر جنبش شد. همچون ژینا و همه جان فشانان آزادی و رهایی در ایران که نماد انقلاب تمام عیارهستند.
سوم- برای نخستین بار در پرتو ابر جنبش زن زندگی آزادی، همه ما شاهدیم که ریزش از جبهه دشمن و رویش دوستداران ملت، به همه اقشار تسری یافته است؛ از هنرمندان تا ورزشکاران، از پزشکان تا وکلا و اساتید دانشگاه، از خبرنگاران تا سلبریتی ها، خلاصه اینکه طبقه متوسط ایران با لایه های گوناگون آن در کثیری از استانهای کشور با ابر جنبش همراه شدند. طوریکه همکاری با رسانه های حکومتی و حضور در میادین ورزشی تحت پرچم جمهوی اسلامی، ابراز تمایل به سیاست های حاکمیت در هر حد و اندازه، مورد انزجار و تنفر عمومی قرار می گیرد.
از آن سو، ریزش از بدنه حاکمیت می تواند در فلج کردن سیاست ها، سر در گمی و ندانم کاری های آن را افزایش دهد، طوری که زمینه های بیشتری فراهم می گردد برای ریزش های گسترده تر و مخالفت علنی با جمهوری اسلامی در سطوح گوناگون جامعه از جمله در آموزش عالی، در نظام پزشکی و کادر درمان ، طوری که در پروسه و روند سه ماهه اخیر حتی ما شاهد استعفای گروهی در برخی از مناطق کشور بودیم. در یک نگاه کلان ریزش و رویش از وجه اجتماعی ابر جنبش را پربارتر و دستاوردهای آن را تثبیت کرده است.
در عین حال وقتی از برش طبقاتی صرف به این جنبش نگاه کنیم موارد زیر بیشتر به چشم می خورد؛
در برخی از مناطق همچون کردستان و بلوچستان ما شاهد حضور لایه هایی از طبقات فرودست در اعتراضات هستیم و این امر نشان می دهد که با ادامه روند ابر جنبش لایه های مختلفی از فرودستان به آن خواهند پیوست. البته با در نظر گیری این امر که ابر جنبش زن، زندگی، آزادی، جنبشی فرا طبقاتی ست و ما به خوبی می دانیم که در چنین جنبش هایی، مطالبه یک گروه و طبقه صرفا عمده نمی گردد بلکه در پرتو مطالبه ملی و عمومی، همه اقشار و طبقات بخش هایی از خواسته های خود را در آن متجلی می کنند. ناگفته پیداست که در گام های آتی ابر جنبش طرح و تاکید به مطالبه نان، خواهد توانست میلیونها کارگر را همراه و فرودستان با حضور فعال در خیابان و یا در اعتصاب، خواهند توانست در روند تحولات مشارکت فعالی داشته باشند.
چهارم- در صد روز نخست ابر جنبش ، مخالفین جمهوری اسلامی در خارج از کشور برای نخستین بار، متحدانه و یکپارچه، صدای مبارزان کف خیابان شده و ده ها تظاهرات و تحصن برپا کردند. نماد و سمبل چنین همبستگی با مبارزات داخل را می توان تظاهرات تاریخی در شهر برلین به حساب آورد.
با وجود تکثر در بین مخالفین جمهوری اسلامی در خارج از کشور اما اکثرا با اصرار به شعارها و نمادهای جنبش تلاش کرده و می کنند احزاب، دولتمردان، اتحادیه ها و سندیکاها و پارلمان های کشورهای صنعتی را مجاب کنند که سفرای جمهوری اسلامی را اخراج کنند وروابط سیاسی و اقتصادی خود را به حداقل ممکن و یا بطور کامل قطع کنند.
اینک به نظر میرسد که با فراز هر چه بیشتر ابر جنبش زن، زندگی، آزادی، اخراج سفرای جمهوری اسلامی ممکن و میسر خواهد شد. ناگفته پیداست که نهادهای دمکراتیک و شخصیت های شناخته شده در گسترش تظاهرات و تحصن در کشورهای گوناگون نقش مهم و اصلی را ایفا کرده و شاید همین نهادها در گام ها آتی بتوانند در ایجاد شورای هماهنگی آکسیونها موثر گردند.
پنجم – به دلیل نیروی اجتماعی عظیمی که در جامعه ما آزاد شده است در جنبش زن، زندگیف آزادی با راه کارهای متنوعی مواجهیم از قبیل تظاهرات آنی و پراکنده، سازماندهی محله محور، آتش شدن روسری، عمامه پرانی، دیوار نویسی های گسترده و مداوم، تظاهرات ایستاده در دانشگاهها و تجمع مقابل زندان اوین، تظاهرات سکوت در دو شهر و شاید مهمتر از همه رهبری افقی و غیر متمرکز و دفاع مشروع است که باعث ایجاد سر در گمی، ترس و هراس نیروهای سرکوب گر نظام شده است .
درباره دفاع مشروع و موضوع رهبری جنبش لازم است اشاره شود که؛
هنگامی که جوانان و مردم خشمگین با دستانی خالی و بدون سلاح به مقاومت مدنی بر می خیزند و به مدنی ترین شکل ممکن اعتراض می کنند اما اعتراض آنان را با گلوله پاسخ می دهند، در چنین هنگامه ای مگر راهی جز دفاع مشروع می ماند؟ بنابراین بطور طبیعی و واقعی معترضین به دفاع برمی خیزند و در چهارچوب چنین راه کاری ست که تعدادی از مزدوران کشته و ممکن است که در ادامه مبارزه با تکیه به دفاع مشروع، مبارزین در کف خیابان به راه کار تهاجم مشروع هم برسند. جالب اینجاست که هم اکنون برخی از رسانه های جمهوری اسلامی تاکید می کنند که مبارزات مدنی موثر و انسانی ست! و راه کار دفاع مشروع را به شدت نفی و محکوم می کنند.
رهبری ابر جنبش در همین مراحل نخست بطور غیر متمرکز، یکی از بزرگترین دستاوردها و راه کارهای تحسین برانگیز و کارساز است. چون دشمن نمی تواند و نخواهد توانست چنین مدیریت غیر متمرکزی را نابود و از میان بردارد. شاید تا دقیقه نود ابر جنبش با همین راه کار رهبری غیر متمرکز پیش روی کند و در مرحله پایانی، رهبران اصیل ابر جنبش که کثیری از آنان هم اکنون در زندان هستند، قادر گردند شورای رهبری را برعهده گیرند. شورایی متشکل از رهبران اصیل جنبش زنان، دانشجویی، معلمان و کارگران و نمایندگان اصلی دیگر اقشار که از نزدیک در مبارزه سهیم بوده وبخش اصلی از سرمایه اجتماعی و نماد آن در جامعه ایران به شمار می آیند.