توهم عمق استراتژیک نظام بر میگردد به حمله نظامی امریکا به عراق و باز شدن راه ورود نیروهای نظامی سپاه بدر ، مجلس اعلای انقلاب اسلامی و سپاه قدس به عراق ، آنهم به گونه ایی که تصور می شود امریکا ، عراق را در سینی طلا تقدیم جمهوری اسلامی نموده است ، در حالیکه چنین نیست ، امریکا اجازه حضور ایران در عراق را نه بخاطر تقویت و تسلط هژمونی اسلامگرایی شیعی در عراق و در منطقه داده ، بلکه این اجازه حضور ، تله ای برای جمهوری اسلامی است تا ایران را در باتلاق منطقه و یا به تعبیری در ویتنام نظام مستهلک نماید .
نیک بنگریم تا پیش از حمله نظامی امریکا به عراق مطلقا واژه ای از عمق استراتژیک نظام در گفتار و نوشتار مسئولین جمهوری اسلامی و طرفدارانش نمی بینیم .ولی بعدها برای توجیه هزینه حضور نظامی در کشورهای منطقه است که می گویند این سرزمین ها عمق استراتژیک ماست و برای حضور در آن مجبوریم هزینه کنیم ! البته تردیدی نیست که حوزه تمدنی و فرهنگی ایران همان عمق استراتژیک ایران است ولی بحث و انتقاد بر سر هزینه کرد آن و نحوه حضور در آن است . اگرچه حفظ این حوزه در امتداد منافع ملی ماست ولی نه قیمت تولید کارتن خواب ، گور خواب ، لوله خواب، ماشین خواب ، پشت بام خواب ، کودک کار و هزار مصیبت دیگر از جمله گسترش نارضایتی ، بدبینی و حتی کینه ورزی مردمان همان حوزه عمق استراتژیک نسبت به ایران که بعضا ممکن است هیچگاه قابل ترمیم هم نباشد و دودش می تواند به چشم دولت ها و حتی نظام سیاسی آینده ایران نیز بنشیند.
اکنون پرسش اساسی این است ، اصرار بر حضور در این عمق استراتژیک به چه قیمتی؟ گذشته از هزینه های طاقت فرسای نظام از جیب ملت آیا ادامه این حضور منطقه ای ، حتی به قیمت فرو رفتن در باتلاقی که می تواند هم سبب فروپاشی نظام از درون و هم مستهلک شدن کشور را در پی داشته باشد ، نیز می ارزد؟
آیا می توان تصور کرد که جورج بوش پسر در کمتر از سه هفته با ساز و کار نظامی اش تومار صدام در جایگاه دشمن شماره یک جمهوری اسلامی و ایران را درهم بپیچد ، و آنگاه اجازه دهد که کاروان و ادوات نظامی سپاه بدر ، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و سپاه قدس بدون کمترین مزاحمتی از سوی نیروهای نظامی امریکا و ائتلاف وارد عراق شوند آنهم برای ایفا نقش سیاسی و نظامی جهت تقویت نقش ایران در منطقه!؟ مگر شدنی است!؟
پرسش دیگر این است اگر این حضور بدون موافقت امریکا صورت گرفته باشد، چرا حتی یک تیر به سوی این کاروان نظامی وارد شده از ایران شلیک نشد ؟ مگر برای امریکا که تومار ارتش مکانیزه صدام را در هم پیچید، کار سختی بود که این کاروان نظامی را پودر کند ؟
واقعیت امر این است که حضور نظامی ایران در عراق با هماهنگی و با اراده امریکایی ها صورت گرفت، نه به این دلیل که عراق و سوریه را در سینی طلا تقدیم جمهوری اسلامی کنند ، بلکه به این دلیل که ایران را به باتلاق و جهنم عراق و سوریه بکشانند که هزینه نماید تا موازنه استراتژی مهار دوگانه ایران و عراق که در جنگ هشت ساله توسط امریکا دنبال شده بود ، اکنون با حذف صدام، به نفع ایران تغییر نکند.
حال تصور کنید اگر ایران در این سالیان در عراق، سوریه، لبنان و یمن هزینه نمیکرد ، آنگاه هم پروژه نان و آب دار ایران هراسی غربی ها برای غارت کشورهای عربی ناکارآمد می شد، و هم توجیه اعمال تحریم های گسترده و خانمانسوز ایران بسیار سخت تر می گشت ، بنابر این ایران می توانست با برقراری یک رابطه عادی با جهان ، ایجاد یک اقتصاد قوی و کاهش شکاف دولت ملت ، اکنون در جایگاه موازنه مثبت با عراق قرار گیرد . این همان چیزی است که امریکا نمی خواست تحقق یابد ، ولی نظام در دامش افتاد . که در نهایت هم بقای خویش را به پایش می گذارد و هم کشور را در معرض تهدیدات جدی قرار می دهد .
اگر منصفانه به موضوع حاتم بخشی های منطقه ای جمهوری اسلامی بنگریم ، در می یابیم که ریشه آن بر می گردد به همان تئوری انقلابی کمک به جنبش های رهایی بخش و مستضعفان عالم از جیب ملت ،که اتفاقا مورد توافق و اجماع همه گروه ها و احزاب پنجاه و هفتی نیز بوده است ، از نحله های اسلامی -اخوانی گرفته تا گروه های بلشویکی که حتی پیش از شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ، در صف عکس یادگاری گرفتن با یاسر عرفات در کنار چمدان های پر از دلار دزدیده شده از بانک مرکزی ایران بودند .
اگرچه بسیاری از آن جماعت انقلابی اکنون منتقد حضور منطقه ای جمهوری اسلامی هستند ولی ایراد کار این انقلابیون این است که در نقد سیاست های هزینه ساز نظام برآمده از انقلاب شان ، تنها به نقد و انتقاد از سیاست های جمهوری اسلامی بسنده می کنند در حالیکه کمک به جنبش های انقلابی و مستضعفان عالم از جمله آرمان ها و شعارهای انقلاب بود .
بدون نقد و انتقاد از انقلاب ، نقد و انتقاد از سیاست های جمهوری اسلامی ، امری ناقص است و بدون عبور و گذر از انقلاب نیز ، گذر از جمهوری اسلامی نه فقط ممکن نیست بلکه مفید هم نیست ، زیرا احتمال آن می رود که به سویه خطرناک تری از نظام جمهوری اسلامی برسیم. تا زمانی که اصالت و تقدس انقلاب و آرمان های انقلاب در میان حاکمان و اپوزیسیون شان برقرار است ، رفتارها و کنش های هزینه ساز نظام برآمده از انقلاب نیز برای کشور ادامه خواهد داشت .