ققنوس وار از خاکستر برمی خیزند!

reza shirazi رضا شیرازیمقدمه

خیزش، رویش و اعتراضات ده شب دی ماه سرفصلی تعیین کننده ست که  نمی توان با تکیه به آثار کلاسیک در حوزه اعتراضات اجتماعی از آن سخن گفت وبه دلیل فقدان مولفه هایی همچون عدم رهبری، عدم سازماندهی و عدم هدف و ایدئولوژی و راهبرد مشخص در سنخ شناسی اعتراضات اجتماعی؛ به راحتی آن را نادیده گرفت. حال آنکه به نظر می رسد که رخداد ده شب دی را باید در حوزه خیزش های جدید اجتماعی مورد کاوش قرار داد و از آن سخن گفت.

طی ده شب رویش و خیزش فرودستان ایران در پایان هر شب نکته ای را به رشته تحریر درآوردم که در این جا  به اشتراک می گذارم.  دستاوردهای رخداد دی را می بایست در فرصت های آینده تبیین کرد.

خیزش، قدرتی بی بدیل

بدون سازمان‌یابی افقی جوانان آگاه و عاصی، که موتور اصلی اعتراضات خیابانی هستند، ادامه‌ی تسخیر خیابان، شاید ناممکن به نظر آید. هر چند که، در ظاهر امر  اعتراضات خیابانی ادامه خواهد یافت. اما نهادهای سرکوب‌گر، برنامه‌های مشخصی؛ از قبیل تسخیر گلوگاه‌ها و مناطق اصلی شهر، و شناسائی و دستگیری رهبران میدانی این اعتراضات را در دستور کار خود قرار داده‌اند. لذا، برای ادامه اعتراضات خیابانی، صرفا نباید به رسانه‌های اجتماعی تکیه کرد. بلکه، شوراهای مستقل محلات، قادرخواهد بود که، نخستین روابط زنده و سامان‌یافته را، برای گسیل بیش‌تر جوانان آگاه و محروم به خیابان، تحقق بخشد.

قدرت بی بدیل محرومان، بیکاران، و جوانانِ آگاه و عاصی، در پرتو شعارهایی نظیر “اسلامُ پله کردید مردمُ ذله کردید» و “آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی”، زمانی ممکن است اقشار بیش‌تری از ملت را به خیابان سوق دهد که، روش‌های خشونت‌آمیز نیروهای سرکوب‌گر نتواند جوانان عاصی را از پای درآورد. به همین دلیل، شوراهای مستقل محلات می‌تواند، به بخشی از نیازهای عمده و اصلی اعتراضات خیابانی، در مقابله با سیاست سرکوب، پاسخی درخور توجه دهد.

تسخیر خیابان توسط جوانان آگاه و عاصی و تحقیرشدگان، همه را مبهوت و شگفت زده کرده است. این حرکتِ دلیرانه ناشی از خودآگاهیِ عمیق سیاسی و اجتماعی است. خیزشی که همه‌ی صف‌بندهای را، در ایران زمین، متحول کرد و چشم‌اندازی برای آزادی و رهاییِ از ظلم و ستم، ترسیم نمود.

هر طیف و جناحی که با خیزش دی همراه و همگام نباشد، تاریخ سیاسیِ ایران او را فراموش خواهد کرد. زیرا، خیزش دی، جنبشِ محرومان است. جنبشی که یک تنه، زور و تزویر را به چالش کشید، و فردای فرداها، زر را نیز به زانو درخواهد آورد.

خیزش دی و دو شکاف اصلی

خیزش دی ، خیزشی برای “نان، کار، آزادی” است. شورش نیست، که ویرانی و تخریب به بار آورد، و به دنبال ماجراجویی باشد. جنبشی است با مطالباتِ سیاسی و طبقاتیِ محرومان، بیکاران، و جوانان آگاهِ عاصی و فقیر. شیوه‌ی خیزش دی، تظاهرات و تسخیرِ خیابان، و گسترشِ آن است، و نه جنگ و خون‌ریزی.

مهم‌ترین شکاف های جامعه که در روند تظاهرات خیابانی جوانان آگاه و محروم نمایان شد؛

شکاف نخست شکاف عظیم بین طبقه متوسط و لایه‌های گوناگون آن، با طبقه محروم و تحقیرشده‌ی ایران است. صرفاً در پرتو اعتراضات اخیر چنین گسست و شکافی به روشنی نمایان شد.

طبقه متوسط شهری در ایران، نزدیک به بیست سال، به مثابه‌ی نیروی اجتماعی اصلاح‌طلبان حکومتی و غیرحکومتی قد برافراشت، و همه‌ی امید خود را به استحاله‌ی نظام و اصلاح آن، پیوند زد. به همین دلیل است که با روند تظاهرات خیابانی و معترضینی که محرومیت اقتصادی و اجتماعی را تا بن دندان حس کرده‌اند، قرابتی ندیده و نمی‌بیند.

شکاف دوم ؛ در دو دهه اخیر غالب روشنفکران سیاسی در ایران، محققین و پژوهش‌گران، اساتید دانشگاه‌ها و…، هر یک به فراخور خویش، نقشی در تقویت گفتمان اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان  ایفا کرده‌اند. بنابراین، نخواهند توانست به راحتی پیوندی با  خیزش دی ، که کل نظام سیاسی را هدف قرار داده، برقرار نمایند. به همین دلیل است که طی روزهای اخیر، سعی کرده‌اند حاکمیت را به برخورد «عقلانی» با معترضین فرا خوانند.

هر دو گسست با هم پیوند اندام‌وار دارند. و بدون پاسخی روشن به این دو گسست، جنبشِ اجتماعی در ایران، نخواهد توانست، موانعِ خود را، حل و فصل کند.

خیزش؛ صدایی از اعماق جامعه

دو شکافی که در روند تظاهرات خیابانی دی ماه جوانان آگاه و محروم نمایان شد؛ نخست شکاف بین طبقه متوسط با طبقه محروم و تحقیرشده‌ی ایران است.  طبقه متوسط شهری نزدیک به بیست سال، به مثابه‌ی نیروی اجتماعی اصلاح‌طلبان حکومتی و غیرحکومتی قد برافراشت، و همه‌ی امید خود را به استحاله‌ی نظام و اصلاح آن، پیوند زد. همچنین؛ در دو دهه اخیر غالب روشنفکران سیاسی در ایران، نقشی در تقویت گفتمان اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان  ایفا کرده‌اند. بنابراین، نخواهند توانست به راحتی پیوندی با  خیزش دی ، که کل نظام سیاسی را هدف قرار داده، برقرار نمایند. بدون پاسخی روشن به این دو گسست، جنبشِ اجتماعی در ایران، نخواهد توانست، موانعِ خود را، حل و فصل کند.

در یک جامعه‌ی استبداد زده تماماً طبقاتی، که رنج و بهره‌کشی و ظلم و ستم، بیداد می‌کند، هنگامی صدای محرومان و تحقیرشدگان شنیده می‌شود که حرکت اعتراضی آنان، همچون انفجاری در سکوت، آرامش را برهم زند.

وقتی که آرامش برهم  خورد، باز برخی اصرار می کنند که حاکمیت هیچ راهی جز شنیدن صدای معترضین محروم نخواهد داشت. این کلام به رویاپردازی و افسانه‌بافی بیشتر شبیه است. آخر مگر ممکن است که مافیای قدرت و ثروت که به نام دین حکم می‌راند و چهل سال آزگار تازیانه برگرده ملت می‌کوبد، به سر عقل آید! نه. باور نکن باز دسیسه‌ای در کار است.

مگر ممکن است دشمنان ملک و ملت، صدایی را که از اعماق جامعه سر باز کرده است، بشنوند؟ صدای نیروی کار، ندای محرومان، به ضعف کشیده شدگان، صدای جوانان تحصیل‌کرده، که به بیگاری گرفته می‌شوند، و صدای هزاران هزار زنی که در فقر غوطه‌ورند و…؛ ممکن نیست، باور نکن رفیق. نه، باز نیرنگ و دسیسه‌ای در کار است.

 کهریزکی دیگر، برای مهار خیزش

کهریزک نمادی از بی‌حقوقی مطلق یک معترض آگاه و عاصی ست، که جز اعتراض راهی برای او متصور نیست، و در عین حال، کهریزک شفاف‌ترین نماد حکومت ایران است.

کهریزک می‌تواند در هر جای ایران باشد. در همان صد شهری که یکباره بپاخاست و هم‌چون طوفانی رعدآسا، قلب نظام استبدادی را به چالش کشید و شعار سرنگونی را در اقصی نقاط ایران ثبت کرد.  و حال، در همان صد شهر، صد کهریزک برپا خواهند کرد، تا مخالفین عاصی را از میان بردارند، تحقیر کنند، گرسنگی دهند، و در نهایت، نقره داغ کنند.

برای شان تفاوتی نمی‌کند که مخالف، دانش‌آموز باشد،یا یک زن عاصی از فقر و محرومیت یا یک دانشجوی همیشه بیکار یا یک دست فروش فقیر و یا فرزند کارگری که هیچ آینده‌ای برای خود و خانوده‌اش نمی‌بییند.

کهریزک چهره‌ای واقعی و غیرقابل انکار جمهوری اسلامی است، و سخن از مجوز برای تظاهرات و تعیین محل اعتراض، همه و همه، صرفا برای پنهان کردن کهریزک‌هاست.

خیزش؛ آغاز یک تحول

نسل عاصی و آگاه با تسخیر خیابان آموخت که می‌توان با صدای بلند جامعه را مخاطب قرار داد که دیگر محرومیت، تحقیر، فساد و تبعیض را به راحتی برنمی‌تابد و پایه‌های حکومت را به لرزه درآورد و ندا سر داد که: دیگر نخواهید توانست به راحتی حکم برانید.

فراتر از این، به همه فهماند که تحقیرشدگان و فرودستان جامعه همچنان توانایی آن را دارند که از حاشیه به متن گذر کنند، و همه را از جمله غالب روشنفکران سیاسی جامعه را فراخواند که از برج عاج فرود آیند. حتی اگر همراهی‌اش نمی‌کنند، لااقل، نظاره‌گری منصف باشند و اتهاماتی همچون شورشی و اغتشاش‌گر را نپراکنند. زیرا ندیدن و نشنیدن پیام معترضین آگاه و عاصی یعنی همنوا شدن با قدرت.

تحقیر و شماتت و هذیان‌گوئی علیه معترضین خیابان بس است، از قدرت و قدرت‌مداران فاصله گیرید. زیرا حاشیه، با تسخیر خیابان، متن را مبهوت خود کرده است. چون آگاهی و جسارت، عصیانی را رقم زد که برای روشنفکران سیاسی در ایران، جز همراهی و همدلی با فرودستان و تحقیرشدگان، دیگر مسیری، متصور نیست.

و چه ناباورانه است که بخشی از روشنفکران فرهنگی در ایران، از همان روزها و شب های  نخست، با جوانان آگاه و عاصی اعلام همبستگی کردند، و سرکوب دهشتناک آنان را محکوم نمودند.

خیزش؛ سرفصلی نو

خیزش دی به همه فهماند که تحقیرشدگان و فرودستان جامعه همچنان توانایی آن را دارند که از حاشیه به متن گذر کنند، و همه را از جمله غالب روشنفکران سیاسی جامعه را فراخواند که از برج عاج فرود آیند. حتی اگر همراهی‌اش نمی‌کنند، لااقل، نظاره‌گری منصف باشند و اتهاماتی همچون شورشی و اغتشاش‌گر را نپراکنند. زیرا ندیدن و نشنیدن پیام معترضین آگاه و عاصی یعنی همنوا شدن با قدرت.

اعتراضات خیابانی، نمادی از جامعه‌ی جنبشی ایران، و نشانه‌ی دوره‌ای از مبارزات اعتراضی گسترده و بی وقفه در ایران است.

اصلی‌ترین ویژگی همه اعتراضات خرد و کلان اخیر، به ویژه خیزش جوانان محروم، آگاه، و عاصی؛  نفی وضع موجود و طرح چشم‌اندازی جدید، بود.

ادامه‌ی روند اعتراضات خرد و کلان، در نهایت، به سرفصلی نوین منجر شد. سرفصلی سیاسی، که جامعه‌ی ایران به شدت بدان نیاز داشت. به شکلی که حرکت های اعتراضی آتی، بخشی از شعارها و جهت‌گیری‌های آن را متبلور  خواهد کرد. همان طور که، شعار “نترسید نترسید”، و “جمهوری ایرانی”، “جانم فدای ایران”، از جنبش سبز، در اعتراضات خیابانیِ کنونی، عمومیت یافته و باز متبلور شد.

شعار “اسلام پله کردید؛ مردم ذله کردید”، و “نان، کار، آزادی”، از اعتراضات خیابانی دی ماه، در خیزش‌های بعدی، دوباره متجلی خواهد شد. بدین صورت است که، اهداف، به صورت اصلی‌ترین شعارهای سلبی و ایجابی جنبش اجتماعی ایران، در یک پروسه، تکمیل شده و در ضمیر خودآگاه سیاسی جامعه، نقش می‌بندد.

سرفصل نو، در صد شهر، و طی بیش از ده روز، به بار نشست. طوری که به مطالبه‌محوری جامعه، جانی دوباره بخشید. شاید، در گام بعدی خیزش فرودستان، سرفصل دیگری، هم‌چون موضوع رهبری، و سازمان‌یابیِ از پایین، شکل گیرد و به بار نشیند.

خیزش ؛ شب رویش

هر خیزش توده‌ای بی‌شک از پشتوانه آگاهی برخوردار است. خیزش‌هایی که با ندای سیاسی عجین شده باشند، از آگاهی عمیق‌تری خبر می‌دهند. بنابراین، جامعه را، نه یک گام، که صدگام، به پیش می‌برند.

تجربه تاریخ سیاسی  ایران، طی صد و اندی سال، نشان داده است که هر تحول خرد و کلان، بنیادین و ماندگار، یا حتی زودگذر، ناشی از آگاهی سیاسی ملت است.

ده شب دی، در صد شهر،  با صد امید،  نویدگر تحولی سیاسی شد و فضای اجتماعی  را گلگون کرد و به بار نشاند. به شکلی که بذر امید و امیدواری برای تحول سیاسی، همه‌گستر شد.

در پرتو همین امید و رویش  است که تحول سیاسی در ایران زمین، به وقوع خواهد پیوست.

باید هوشیارانه بیدار باشیم، تا امید به تحول سیاسی را پاس بداریم و ندای آن را از غوغای سیاسی‌کاران همنوای با قدرتمندان، بازشناسیم.

ده شب دی،  حال و هوای رویش و امید را، در نسل آگاه و عاصی و تحقیرشده، بازآفریده است. این نسل بیدار و جسور، با خیزشی دیگر، پایه‌های لرزان حکومت را، خواهد لرزاند. و بی آن که شب‌پرستان زر و زور و تزویر بدانند، غافل‌گیرشان خواهد کرد و  دوباره خیابان را تسخیر کرده و ضربه‌ای دیگر وارد خواهند کرد.

رویش دی، رویشی در پائیز و زمستان‌مان بود. حال آن که، در نسیم بهاران‌مان، سیل امیدواران را به حرکت وا خواهد داشت، زیرا همه می‌دانند و می‌دانیم که: معنای زندگی،  در پرتو آزادی است.

خیزش؛ شب پویش

گام به گام و پیوسته  می‌توان از تاثیرات اعتراضات خیابانی فرودستان سخن گفت. زیرا تجارب سیاسی یک ملت، در هر جنبش و در هر خیزش و پویشی، بخشی از حافظه تاریخی او را تشکیل می‌دهد.

اعلام همبستگی با معترضین خیابانی توسط ایرانیان خارج از کشور، و حمایت جانانه آنان نسبت به اعتراضات فرودستان، به وضع دهشتناک فقر و فساد، سرکوب و تبعیض، نشان از اتحادی  می داد که دارای وجهی انسانی و اجتماعی است

صدها ایرانی آگاه و آزاده در پاریس، لندن، برلین، برن، هانفور، آمستردام، مالمو، گوتنبرگ، هلسینکی، اوتاوا و…، با معترضین اعلام همبستگی کردند. حتی فراتر از اعلام همبستگی، تلاش کردند که در عرصه‌ی رسانه های اجتماعی و اطلاع رسانی آزاد، در اوج‌گیری اعتراضات خیابانی، سهیم شوند و برخی کوشیدند که شعارهای غالبِ سلبی و ایجابی، عمومی‌تر شود، تا شاید روش ها و راهکارهایی اتخاذ گردد که لایه‌های بیش‌تری از طبقات مستعد جامعه، با اعتراضات جوانان آگاه و جسور، همگام و همراه شوند.

دو رویکرد برای کشاندن اقشار بیش‌تری به اعتراضات، و ادامه‌ی آن پویش، توسط ایرانیان خارج از کشورمورد تاکید قرار گرفت؛

همگانی کردن شعار رفراندوم.

طرح مساله اعتصاب عمومی.

با فروکش کردن اعتراضات خیابانی، روشن شد که، تسخیر خیابان و تثبیت این مرحله از خیزش، با شعار اعتصاب یا رفراندوم، ممکن به نظر نمی‌رسد. با این وجود، هم جنبش سبز و هم اعتراضات دی ماه، هر دو در خارج از کشور چنان طنین انداز شدند  که برای نظام استبدادی مفری باقی نگذاشت که بخواهد جو و فضای ایرانیان خارج از کشور را تحت سلطه خویش قرار دهد.

با تمامی این اوصاف، ایرانیان خارج از کشور قادرند  در هر خیزش اجتماعی، با ملت  همراه شوند و این اعلام همبستگی، امری صرفا ذهنی و طرح یک شعار نیست. زیرا، با تقویت رسانه‌های اجتماعی، می‌توانند نقش خویش را در روند اعتراضات به خوبی ایفا کنند. همانطور که در ده شب پویش نشان دادند که قلب‌شان برای ایرانی آزاد می‌طپد.

سخن آخر؛

همان طور که، شعار “نترسید نترسید”، و “جمهوری ایرانی”، “جانم فدای ایران”، از جنبش سبز، در اعتراضات خیابانیِ کنونی، عمومیت یافته و باز متبلور شد. شعار “اسلامُ پله کردید؛ مردمُ ذله کردید”، و “نان، کار، آزادی”، از اعتراضات خیابانی دی ماه، در خیزش‌های بعدی، دوباره متجلی خواهد شد. سرفصل نو، در صد شهر، و طی بیش از ده روز، به بار نشست. طوری که به مطالبه‌محوری جامعه، جانی دوباره بخشید. شاید، در گام بعدی خیزش فرودستان، سرفصل دیگری، هم‌چون موضوع رهبری، و سازمان‌یابیِ از پایین، شکل گیرد و به بار نشیند.

«ماجرا تمام شد؟»؛ نه! ماجرا که تمام نشد: باد کاشتید، طوفان درو خواهید کرد!

هزاران هزار اعتراض بی مجوز و با مجوز، در نهایت، به یک سرفصل منجرشد، و آن ده شب خیزش، پویش و اعتراض بود. ده شبی که فرودستان جامعه، خیابان را تسخیر کردند و سخن خویش را با صدای بلند فریاد زدند و همه را در ایران زمین مخاطب قرار دادند.

خندق به روشنی ترسیم، و جای دوست و دشمن، کاملاً روشن شد. امروز دیگر، برای همگان روشن شده است که دوستان و دشمنان مردم کیانند.

حال می‌پندارند که، با کشتن، زندان، و گسیل همه نیروهای سرکوب‌گر به خیابان، و دستگیری هزاران معترض آگاه، ماجرا تمام شده است! و  ظاهراً لختی آسوده خاطر، باز فقر و فساد، تبعیض و خشونت دولتی را، گسترده‌تر از دیروز، به جامعه تحمیل خواهند کرد. در حالی که نمی‌فهمند ترسیم روشن جایگاه دوست و دشمن نزد مردم زحمتکش ایران، زمینه‌ی تحولات و خیزش‌های بعدی را، سبب خواهد شد.

ده شب ِخیزش، به مخالفان وضع موجود نشان داد که، بدون سازمان‌یابی، بدون رهبری از پایین، و بدون همگام شدن رهبران میدانی اعتراضات، دشمن قادر است روند اعتراضات سراسری نیروی آگاه وفرودست را با سرکوب، مختل کند و از ادامه‌ی آن جلوگیری نماید. همان طور که دیدیم چنین شد.

اما فرودستان دوباره خیابان را تسخیر خواهند کرد، با نیرویی صد چندان و با هیبتی عظیم‌تر و با ضربه‌ای مهلک‌تر به دشمن، در این کشمکش و جدالِ تعیین‌کننده.

و حامیان فرودستان و پشتیبانان نیروی کار ایران، از هم اکنون باید به فکر فردا باشند، تا نیروی اجتماعی بتواند، تحولات سیاسی را، در ایران، جاری و ممکن سازد.