امنیت و برابری، حق اهل سنت ایران

654s6dfgsdfg شهرام احمدیکردها، بلوچ ها، عرب ها و یا دیگر اقوام اهل تسنن، چه می گویند و چه می خواهند؟ آیا آن ها حقوقی بیش از حقوق دیگر مذاهب را مطالبه می کنند؟ آیا آن ها مایلند هویت ایرانی خود را نادیده گیرند یا بر طبل جدایی می کوبند؟ و در یک کلام آیا آن ها تهدیدی برای امنیت ملی هستند؟

البته پاسخ همه ی سئوالات بالا منفی است. ما شهروندان ایرانی و مسلمان سنی مذهب، سال های سال در کنار خواهران و برادران شیعه ی خود زندگی آرام و توام با آرامشی داشته ایم. برای بلوچ ها، کردها و همه ی اقوام دیگر، ایرانی بودن همواره بخشی از هویت انکار ناپذیر محسوب شده است. ما به عنوان جامعه اهل سنت نه تنها امروز ناقض امنیت نیستیم بلکه بیش تر از همیشه هم نیاز به امنیت داریم و هم مدافع حفظ امنیت هستیم. به سخن دیگر اساساً مشکل امروز ما عدم وجود و تامین امنیت در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام و غیره است. اما این امنیت چیست و چرا ما خواهان این تعریف از امنیت و برخورداری تمامی شهروندان ایران به خصوص اقوام ایرانی اعم از بلوچ، کرد، عرب و دیگران از آن هستیم؟

امنیت در لغت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و عدم هراس و بیم است. امنیت همواره در سه سطح امنیت ملی، داخلی و عمومی مطرح است. امنیت عمومی ناظر بر تولید و حفظ شرایطی است که در آن منافع، مصالح، حقوق افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی تامین می شود. در این سطح وجوه امنیت عبارت است از سیاسی، اقتصادی، قضایی، فرهنگی و اجتماعی.

امنیت دو بعد ذهنی (احساس امنیت) و عینی نیز دارد. احساس امنیت حالتی است که اغلب اعضای گروه یا جامعه طی آن خود را فارغ و مصون از هرگونه تهدید در معرض خطر بودن، احساس می کنند. امنیت اجتماعی یعنی فقدان تهدید نسبت به حقوق افراد اعم از حقوق فردی و اجتماعی که این حقوق نیز به حقوق طبیعی یا ذاتی (حق حیات، خانواده، اشتغال و غیره)، وضعی (حقوق مدنی و سیاسی) و اجتماعی قابل تقسیم است و شامل هر دو بعد عینی و ذهنی می شود.

ما به عنوان جامعه اهل سنت نه تنها امروز ناقض امنیت نیستیم بلکه بیش تر از همیشه هم نیاز به امنیت داریم و هم مدافع حفظ امنیت هستیم. به سخن دیگر اساساً مشکل امروز ما عدم وجود و تامین امنیت در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام و غیره است.

مردم رنج دیده ی سیستان و بلوچستان، خواهران و برادران اهل تسنن ما سال هاست که از احساس ناامنی رنج می برند. شرایط تحمیل شده بر آنان، وضعیت و محیط اجتماعی بغرنجی را پیش روی آنان قرار داده که تهدید کننده ی امنیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی شان است.

امنیت اجتماعی و احساس آن جزئی از حقوق شهروندی و حقوق بشر است در حالی که ایجاد مزاحمت، تهدید، ضرب و شتم و حتی قتل توسط افراد منتسب یا وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی در مناطق سکونت اهل تسنن به خصوص سیستان و بلوچستان امری عادی محسوب می شود.

امنیت قضایی و احساس آن مرتبط است با عملکرد صحیح، به هنگام و بدون تبعیض سیستم قضایی. شاخص های امنیت قضایی هماهنگی با نیازهای روز جامعه، عادلانه بودن، ثبات قوانین، برابری در اجرای قوانین، استقلال قاضی، فقدان نفوذ افراد و سازمان ها در دستگاه قضایی، برخورد قاطع با متخلفان و سرعت در رسیدگی به پرونده های قضایی است. وضعیت کنونی من و بسیاری از دوستانم اعم از کرد و بلوچ، شواهد غیرقابل انکاری هستند بر فقدان امنیت قضایی در مناطق محل سکونت اهل تسنن. مرور سریع و مختصر پرونده ی قضایی من و برادرانم نشان دهنده ی برخورد غیر متعارف و تبعیض آمیز علیه همه ی ما در دستگاه قضایی، نقض مکرر آیین دادرسی کیفری از جمله عدم برخورداری از حق دفاع عادلانه همراه با وکیل و موارد دیگر است.

مردم سیستان و بلوچستان از کم ترین امنیت اقتصادی برخوردار نیستند. آنان شرایط نابرابری در دسترسی به فرصت های تحصیلی، شغلی و درآمد دارند. شاخص های بیکاری در مناطق مورد بحث، بسیار بیش تر از دیگر مناطق است.

سخن درباره ی تامین اجتماعی و احساس امنیت در ایام بیکاری و سالمندی نیز چنان دور از واقع است که فقط به طنزی تلخ شباهت دارد. گرسنگی و فقر، سوء تغذیه و بیماری در شهرها و روستاهای سیستان و بلوچستان امری نیست که از دید هر ناظر منصفی پنهان بماند.

و بالاخره امنیت سیاسی و احساس آن برای اهل سنت ایران و شهروندان بلوچ و کرد، کیمیای کمیابی است که چشم اندازی برای دسترسی به حداقل آن هم، ناممکن می نماید. انتخابی بودن مسئولان، فرصت برابر برای انتخاب شدن برای سمت های سیاسی، آزادی بیان و وجود زمینه و فرصت برای مشارکت در تصمیمات راجع به مسائل جامعه، فقط برخی از وجوه امنیت سیاسی را تشکیل می دهند که مردم اهل تسنن کم ترین دسترسی به آن ها را ندارند.

ما به عنوان جامعه اهل سنت نه تنها امروز ناقض امنیت نیستیم بلکه بیش تر از همیشه هم نیاز به امنیت داریم و هم مدافع حفظ امنیت هستیم. به سخن دیگر اساساً مشکل امروز ما عدم وجود و تامین امنیت در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام و غیره است.

بنابراین همانطور که اشاره شد در طلب برخورداری از حداقل های حقوق شهروندی و حقوق بشر، هیچ کس بیش از اهل تسنن و به خصوص بلوچ ها، کردها و دیگر اقوام ایرانی در اقلیت، طالب امنیت نیست و در عین حال هیچ کس بیش از آن ها قربانی نبود امنیت و احساس آن نبوده و نیست. مردم اهل تسنن مردمی خون گرم، صمیمی، صلح جو و آرامش طلب هستند. تاکنون چند بار شنیده اید مردمی که برای سیاحت و گشت و گذار به سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام یا هر گوشه و کنار دیگر مناطق محل سکونت اهل تسنن رفته اند، شاهد و ناظر مهمان نوازی و لطف و رحمت میزبان نبوده باشند؟

عشق به توسعه و آبادی ایران و استان های محروم در دل همه ی بلوچ ها و کردها در کنار سایر اقوام، زنده و پایدار است. آنان هنوز هم منتظرند تا روزی دولت مرکزی از نگاه به این مناطق به عنوان پیرامون و حاشیه دست شوید و همان قدر که به توسعه ی مناطق مرکزی ایران می اندیشد، به فکر توسعه و آبادانی، رفاه و برخورداری و آزادی و امنیت برای استان های مرزی به خصوص سیستان و بلوچستان نیز باشد.

بلوچستان پهناورترین استان ایران است که اکثریت مردمانش بلوچ و اهل تسنن می باشند. به نظر نگارنده به عنوان یک مدافع حقوق اهل تسنن ایران که دقیقا به همین جرم در زندان به سر می برم، این تبعیض مذهبی و قومی اساسی ترین مشکل این استان است، تامین نشدن حقوق اهل سنت به صورت برابر با سایر شهروندان ایرانی و اعمال تبعیض سیستماتیک از سوی حکومت و امنیتی کردن فضا به بهانه های مختلف باعث بروز فقر شدید و عقب ماندگی مردم از هر لحاظ شده است. ناگفته نماند که در پشت فضای امنیتی ایجاد شده در این مناطق، افراد مغرض و سودجو برای اهل سنت طرح ها و نقشه ها چیده اند و گاهاً برای رسیدن به اهداف شان ابایی ندارند از این که مدارس و حوزه های علمیه ی اهل سنت را تخریب و طلبه ها را از مدارس بیرون کنند (با هر بهانه ای که باشد)، فعالان مذهبی را به دار بکشند، یا مساجد را به فضای سبز و پارک تبدیل کنند و دست آخر اگر هم هیچ بهانه ای پیدا نکنند می گویند که باید مدارس زیر نظر دولت فعالیت داشته باشد، اگر هم عالمی از علمای اهل سنت در این مناطق از این گونه محدودیت ها ابراز نارضایتی کرد و عکس العملی نشان داد با تهمت زدن بر آن ها و پرونده سازی برای شان، آن ها را روانه ی زندان کنند.

اهل سنت ایران همواره شاهد توهین به مقدسات خود حتی از رسانه به اصطلاح ملی بوده، کودکان آنان ناچار هستند در مدارسی تحصیل کنند و کتاب هایی را مطالعه کنند که مغایر با باورهای مذهبی آنان است، هر گاه نیز علما و جامعه ی اهل سنت ایران، به این قبیل توهین ها واکنش اعتراضی ولو به مسالمت آمیزترین شکل ممکن نشان داده، از سوی دولت مرکزی و نیروهای امنیتی در قالب یک واکنش امنیتی توام با داغ و درفش به اعتراض آنان پاسخ داده شده و آنان را وادار به سکوت کرده اند؛ حتی بعضاً مخل امنیت ملی و محارب هم شناخته می شود و البته وضعیت دادگاه ها و چگونگی صدور احکام هم که بر همگان آشکار است…

امنیت سیاسی و احساس آن برای اهل سنت ایران و شهروندان بلوچ و کرد، کیمیای کمیابی است که چشم اندازی برای دسترسی به حداقل آن هم، ناممکن می نماید.

مشکلات اهل سنت ایران و بلوچستان کتاب قطور بی پایانی است که بیش از سه دهه در ایران عمر دارد، با این حال این مشکلات طولانی و تاریخی و پرهزینه از نظر نگارنده قابل حل است.

از راه های برون رفت این استان از مشکلات کنونی که برآورده شدن آنان موجب سعادت و شکوفایی جامعه ی ایران در بعدی وسیع تر خواهد بود، می توان به این موارد اشاره کرد:

۱-احترام به مقدسات اهل سنت ۲- رفع تبعیض و احقاق حقوق از دست رفته ی اهل سنت ۳- ایجاد فضایی مناسب در جهت اعلان و اظهار شعائر دینی مذهبی ۴- به کار گیری علما در امور و تعاملات سیاسی و اختیار دادن به آن ها من باب تبیین و تحکیم اصول و فروع شرع ۵- سرمایه گذاری دولت و اختصاص بودجه ی کافی برای آبادانی و ساخت و ساز ۶- توسعه و سرمایه گذاری مناطق آزاد تجاری ۷- ایجاد کارخانه های بزرگ برای اشتغال جوانان ۸- خارج کردن استان از فضای امنیتی.