{این مقاله قبل از خیزش اعتراضی اخیر نوشته دشه است.}
سال ۱۴۰۰ برای معلمان با تجمع ۳ مهر آغاز شد و تا اسفند ۱۴۰۰ یازده تجمع برگزار شد. این تجمعات از ۴۰ شهر آغاز شد و تا ۲۰۰ شهر امتداد یافت. نکته مهم این است که از میان چند جریان معلمی که تشکل های سیاسی محسوب می شوند و به طور محدود دور هم نشینی هایی دارند، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران متشکل از بیست و چند تشکل فعال کانون ها کشوری است که تصمیماتشان به صورت جمعی و دموکراتیک گرفته می شود. این تشکل ها از طریق مجمع عمومی شکل گرفته اند و به صورت هیئت مدیره ای اداره می شوند و دارای اساس نامه و صندوق هستند. از همین رو انسجام سراسری آنها با توجه به عملکرد شورای هماهنگی طی دو دهه در پیشبرد منافع معلمی چه به لحاظ پیشینه، چه برنامه و چه کارنامه چنان بوده که مورد وثوق و اعتماد جامعه باشند.
فارغ از اینکه به لحاظ پراتیک، چند درصد معلمان در عرصه کنشگری حضور دارند و همراه اعتراضات و شورای هماهنگیند، در سطح معلمان،همدلی با این جریان هر روز بیشتر می شود.شاید امروز که رتبه بندی با همه نواقصش پس از ده سال انجام گرفته، معلمان به قدرت کار میدانی و در نهایت مطالبه گری بیش از پیش پی برده باشند.
اعتراضات میدانی جنبش معلمان در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۰ به دو مرحله قبل و بعد تجمع ۱۱ اردیبهشت تقسیم می شود.قبل از این مرحله به علت حضور مستمر معلمان در میدان مطالبه گری، اغلب معلمان دستگیر شده در فاصله هر تجمع تا تجمع بعدی آزاد می شدند. نگارنده در ۳ مهر دستگیر شد و در تاریخ ۱۹ مهر سه روز قبل از تجمع سراسری معلمان آزاد شد. رسول بداقی ۲۰ آذر دستگیر شد و در تاریخ ۳۰ آذر دو روز قبل از تجمع ۲ دی آزاد شد شعبان محمدی ۱۱ بهمن دستگیر شد و کمتر از یک ماه آزاد شد.اما با عدم برگزاری تجمع در ماه اسفند فرصتی دست داد تا جریان سرکوب به سرعت در سه مرحله علیه کنشگران اقدام نماید. چیزی که برخی کنشگران صنفی پیش بینی آن را انجام داده بودند. حضور مدام معلمان در تجمع و حمایت از معلمان زندانی فرصت لازم را از خط سرکوب ستانده بود که در طول تجمعات اقدامی جدی علیه معلمان انجام دهند و مترصد بودند تا در یک وقفه میدانی خط سرکوب را آغاز کنند.
نخست در همان روزهای پایانی اسفند ده ها نفر از اعضای هیئت مدیره ها و فعالان صنفی در سطح کشور را به دادسرا ها احضار کردند و در گام دوم با گسیل کردن نیروهای سرکوب از تجمع ۱۱ اردیبهشت بسیاری از معلمان را دستگیر کردند و هم زمان چند چهره تاثیر گذار و مهم جنبش معلمان یک روز پیش از تجمع دستگیر شدند رسول بداقی، اسکندر لطفی، جعفر ابراهیمی، محمد حبیبی، شعبان محمدی و مسعود نیکخواه پیش از تجمع ۱۱ اردیبهشت دستگیر شدند و سناریو سازی تلویزیونی علیه آنها به قصد خاموش کردن این جنبش راه افتاد که با حمایت شورای هماهنگی و تشکل های صنفی سراسر کشور و برگزاری دو تجمع ۲۲ اردیبهشت و ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ علی رغم سرکوب گسترده، توانست نقشه طراحان سناریو را نقش بر آب کند. اما خط سرکوب با دو تحلیل غلط دست به سرکوب گسترده معلمان به ویژه چهره های مطرح جنبش معلمان پرداخت نخست اینکه با قائم به شخص دانستن اعتراضات و نه قائم به مطالبات بودنش، تصور می کرد با پرونده سازی و دستگیری معلمان جنبش معلمان فرو کش می کند حال آنکه دو تجمع موفقیت آمیز بعد از سرکوب های گسترده نادرستی این تحلیل را نشان داد. هدف دوم خط سرکوب این بود که با این دستگیری ها مرجعیت اعتراضی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران را از میان ببرند که در این هدف هم تا کنون ناکام مانده اند. به ویژه اینکه با اجرای رتبه بندی ولو به شکل ناقص، بیش از پیش جهت گیری درست شورای هماهنگی و تجمعات گسترده ۱۴۰۰ در به ثمر رسیدن این مصوبه قانونی بعد از ۱۰ سال را بیشتر به نمایش می گذارد.
اما از سوی دیگر به دنبال گسترده شدن اعتراضات معلمان علی رغم مؤلفه های صنفی بودن، مسالمت جو بودن، قانونی بودن، خشونت پرهیزی، نکته ای که عصبانیت جریان سرکوب را در انتقام از معلمان مطالبه گر بیشتر کرده، تعبیری است که آنها از این تجمعات دارند و در اغلب بازجویی ها در سطح کشور آن را تکرار کرده اند:«شما معلم ها بقیه اقشار جامعه را هم پر رو کرده اید» مراد از پررویی همان مطالبه گری است که حقی است قانونی اما نیروی سرکوب از گسترش آن وحشت دارد.
از همین رو بعد از ۱۴۰۱ همه تمهیدات برای جلوگیری از گسترش روز افزون مطالبه گری صنفی با تشدید سیاست النصر بالرعب با دستگیری های گسترده را در دستور کار قرار دادند. تلاش برای اجرای رتبه بندی پس از ده سال کش و قوس در آستانه مهر با دو انگیزه صورت می گیرد: نخست مهر خاتمت زدن بر مطالبه گری و تقلیل همه مطالبات صنفی به رتبه بندی و القا این نکته که معلمان نباید دیگر به خیابان برگردند و از سوی دیگر زمینه برای برخورد با معلمان حق طلب که همچنان پیگیر مطالبات دیگر خود هستند، فراهم شوداما مطالبه گری دیگر خاموش شدنی نیست.