عمل مشترک پایه نزدیکی  نیروها

satwat_maryam022 مریم سطوتجمهوری خواهان در اوضاع سیاسی امروز کدام وظایف را بر دوش دارند؟

آیا عملی است که تمام این نیروها در یک جبهه فراگیر در کنار هم قرار گیرند؟ مشکلات تشکیل این جبهه کدام است؟

جواب سؤالات بالا را می‌توان در تجربه تاریخی که در سال 2004 شکل عملی به خود گرفت  دنبال کرد، تجربه تشکیل اتحاد جمهوری خواهان ایران.

تجربه زنده  اتحاد جمهوری خواهان از تمام مراحل نزدیکی نیروها، فعالیت مشترک، رشد اختلافات و انشعابات گذر کرده است. راهکارهایی را بکار گرفته است، در برخی موفق و در دیگری ناموفق بوده است.

ضرورت اتحاد نیروهای مختلف معتقد به دمکراسی توسط بخش عمده نیروهای سیاسی مدت‌هاست که پذیرفته‌شده است.  سؤال اینجاست که چگونه می‌بایست این نیروها در کنار هم قرار گیرند، به‌صورت اتحادی از نیروهای فردی همچون اتحاد جمهوری خواهان یا جبهه‌ای از سازمان‌های مختلف و یا هردو شکل باهم.

دست آورد اتحاد جمهوری خواهان

نیروها در اتحاد جمهوری خواهان حول یک منشور ده ماده ای تشکل یافتند. این منشور بر ضرورت مبارزه برای دستیابی به جمهوری ونفی هرگونه ادعای امتیازات موروثی و دینی و مسلکی، جدایی دین از دولت، نفی تبعیضات حاکم بر کشور، عدم تمرکز و واگذاری اداره امور محلی به نهادهای انتخابی مردم، توجه به محیط‌زیست، توسعه پایدار، عدالت اجتماعی، مبارزه مسالمت‌آمیز، بکار گیری اشکال مختلف مبارزه و اتخاذ سیاست خارجی بر اساس منافع ملی، صلح و همزیستی با دیگر کشورهای جهان مورد تأکید قرار گرفت.

اتحاد جمهوری‌خواهان و دیگر جریان‌های جمهوری‌خواه موفق شدند ایده جمهوری را در جامعه ایران تثبیت کنند . گفتمان جمهوری‌خواهی هویت مشخص پیدا کرد. امروز همه تحلیل گران بر اهمیت نیروهای جمهوری‌خواه (به شمول نیروهای چپ و ملی-مذهبی) در کنار نیروهای حاکم، اصلاح‌طلبان، سلطنت‌طلبان و نیروهای فعال در عرصه ملی قومی تأکید دارند.

مشکلات راه کدام‌اند؟

 تفاوت‌های نظری

بزرگ‌ترین مشکل جمهوری‌خواهان در این شانزده سال چگونگی برخورد با تفاوت‌های نظری در رابطه با خط‌مشی سیاسی بود. نحوه برخورد با نقش عامل بین‌المللی در تحولات ایران، اهمیت خواست های مطالباتی، اصلاحات و نوع رابطه با اصلاح‌طلبان. ازجمله تفاوت نظرها در این عرصه‌ها بود که به انشعاب و جدایی منجر شد. اتحاد ناتوان از پیدا کردن شیوه حل اختلافات سیاسی است.

بخشی از مسئولین اتحاد بر آزادی عمل گرایش‌های مختلف چه به‌صورت فردی، چه به‌صورت فراکسیونی و چه به‌صورت تشکل‌هایی که اعضای آن‌ها در درون اتحاد فعال بودند تأکید داشتند. معتقد بودند اتحاد ضمن بکار گیری مکانیسم‌های دمکراتیک و در نظر گرفتن همه گرایش‌های موجود یک تشکیلات باز است که فعالت مستقل اجزا تشکیل‌دهنده آن مجاز است. برخی دیگر از مسئولین بر انسجام بیشتر سیاسی سازمان تکیه داشتند و بر به‌کارگیری مکانیسم‌های دمکراتیک برای تعیین خط‌مشی غالب و ملزم بودن رعایت چارچوب‌های عمومی آن تأکید داشتند.

علیرغم آنکه بسیاری از کادرهای اتحاد مستقیم یا غیرمستقیم با احزاب اروپایی یا آمریکایی در تماس هستند و در درون این احزاب اختلاف‌نظرهای سیاسی عمیقی وجود دارد اما به‌کارگیری تجربه این احزاب کمکی به پیدا کردن شیوه‌های حل اختلاف در اتحاد جمهوری‌خواهان نگردید. علیرغم پایه‌های فکری مشابه، گرایش‌ها متفاوت سیاسی  عاملی برای جدایی و انشعاب گردید. تلاش‌های بعدی برای وحدت مجدد صفوف جمهوری‌خواهان در یک تشکل به دلیل همین اختلافات ممکن نشد.

جمهوری خواهان در اوضاع سیاسی امروز کدام وظایف را بر دوش دارند؟ آیا عملی است که تمام این نیروها در یک جبهه فراگیر در کنار هم قرار گیرند؟ مشکلات تشکیل این جبهه کدام است؟ جواب این سؤالات را می‌توان در تجربه تاریخی که در سال 2004 شکل عملی به خود گرفت  دنبال کرد، تجربه تشکیل اتحاد جمهوری خواهان ایران. این تجربه از تمام مراحل نزدیکی نیروها، فعالیت مشترک، رشد اختلافات و انشعابات گذر کرده است. راهکارهایی را بکار گرفته است، در برخی موفق و در دیگری ناموفق بوده است.

نوع تشکیلات ، شکل و حقوق اعضا

اتحاد جمهوری خواهان بر اساس پذیرش فردی اعضا چه آن‌هایی که در سازمان‌های دیگر عضو بودند و چه کسانی که مستقل بودند تشکیل شد. پیشنهاد‌های دیگری مبنی بر سازمان‌یابی بر اساس پذیرش اعضای تشکل‌ها به‌صورت جمعی و اعضای مستقل به‌صورت فردی نیز توسط برخی اعضا مطرح شد. این پیشنهاد‌ها قادر نگردید چارچوبی موردپذیرش دیگران، بخصوص منفردین ارائه دهند. هرچند در درون اتحاد افراد به‌عنوان فرد نظر می‌دادند و اعضا سازمان‌ها ازنظر دهی و رای دهی به‌صورت جمعی و گروهی منع می‌شدند اما همواره این بیم که یک سازمان بتواند از طریق رأی‌دهی متشکل فعالیت اتحاد جمهوری خواهان را در اختیار خود بگیرد وجود داشت.

فعالیت مشترک منفردین و اعضا تشکل‌ها در یک تشکل جمهوری‌خواه باید بتواند راه‌حلی برای این نگرانی ارائه دهد.

اتحاد جمهوری خواهان در تشکیلات خود ابتدا سیستم افقی و کمترین حد ممکن هیرارشی را بکار گرفت. کمیته‌های کشوری، فراکسیون‌ها و کمیسیون‌ها و گروه‌های کار رسماً یا از طریق ابتکارات فردی شکل‌گرفته دارای اختیارات بالا بودند و مستقلاً فعالیت می‌کردند. سلسله‌مراتب منجمد تشکیلاتی و اختیارات بالای رهبری که در همه تشکل‌های ایرانی غالب بود در اتحاد جمهوری خواهان به شکل مرسوم وجود نداشت. این سیستم در سال‌های اول کاملاً موفقیت‌آمیز بود.

در دوره‌های بعد چنین سیستم کاری تضعیف شد و تشکیلات اتحاد جمهوری خواهان به احزاب دیگر ایرانی مشابهت بیشتری پیدا کرد.  این امر نه با نقد سیستم کمتر هیرارشی تشکیلاتی بلکه به نظر من به دلیل غلبه نیروی عادت کادرهایی بود که سال‌ها با سیستم هیرارشی تشکیلاتی خو گرفته بودند. متأسفانه اتحاد هنوز موفق نشده است جمع‌بندی از امتیازات و نقاط ضعف اشکال سازمانی داشته باشد.  بخصوص مکانیسم‌هایی برای تصمیم‌گیری در شرایط تنوع نظر. تصور می‌کنم جمع‌بندی این تجربیات برای هر حرکت جمهوری‌خواهی در دوره‌های آتی حائز اهمیت باشد.

پیشنهاد من

مشکل این نوع تشکل‌ها نه از طریق وحدت در لحظه در رابطه با خط‌مشی و سیاست که از طریق یافتن مکانیسم‌های کار مشترک در شرایط پذیرش تنوع می‌تواند حل شود. نوشتن یک پلاتفرم یا ارائه یک برداشت واحد از خط‌مشی مشکل تنوع نظر در یک جریان گسترده جمهوری‌خواه را حل نمی‌کند. تجربه اتحاد جمهوری خواهان نشان داد که این تصور که می‌تواند سازمان گسترده‌ای از کادرهایی با فرهنگ سیاسی و تاریخ متفاوت بر اساس سمت‌گیری‌های واحد در خط‌مشی سیاسی در یک مقطع تشکیل شود عملی نیست. شرایط کشور متحول است و پاسخ همه نیروها به تحولات یکسان نیست. وحدت بر اساس خط مشی لرزان است و وحدت امروز خیلی زود با تغییرات فضای سیاسی و کم‌اهمیت شدن برخی عوامل و زاده شدن عوامل جدید در هم خواهد ریخت و انشعابات را در پی خواهد داشت.

بزرگ‌ترین مشکل جمهوری‌خواهان در این شانزده سال چگونگی برخورد با تفاوت‌های نظری در رابطه با خط‌مشی سیاسی بود. نحوه برخورد با نقش عامل بین‌المللی در تحولات ایران، اهمیت خواست های مطالباتی، اصلاحات و نوع رابطه با اصلاح‌طلبان. ازجمله تفاوت نظرها در این عرصه‌ها بود که به انشعاب و جدایی منجر شد. اتحاد ناتوان از پیدا کردن شیوه حل اختلافات سیاسی است.

یکی از موانع نزدیکی نیروها، عدم پذیرش  امتیازات دیگری است. شاید بتوان گفت این از  نبود فضای کار مشترک و بروز توانایی‌ها در یک کار مشترک است. تا زمانی که کار مشترک میان نیروها، چه سازمان‌های و چه نیروهای منفرد، صورت نگیرد، آن‌ها نمی‌توانند از توانایی دیگری شناخت روشنی پیدا کنند، شناخت از چگونگی برخورد با مشکلات راه و پیدا کردن راه‌حل‌ها.

جمهوری‌خواهان نیاز به سیمای واحد در کنار پذیرش تنوع دارند. شکل‌دهی یک جریان واحد در اولین گام نیازمند پذیرش رسمیت همهگرایش‌های جمهوری‌خواهی است.