تونس؛ شکسته شدن دیوار ترس

xv45df4g5dd مجتبی طالقانیانقلاب مردم تونس که به سرنگونی بن علی و فرار او در ژانویۀ 2011 انجامید توانست به سرعت  مرزهای ملی  را درنوردیده و چون آتشی در هیمه به تمام منطقه و کشورهای عربی ( از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس ) گسترش یابد . حال صرف نظر از ارزیابی  نتائج مثبت و منفی تحولات بعدی در منطقه آنچه مسلم است اینکه دیگر نمی توان عقربه های ساعت را به قبل از سال 2011 بازگرداند و این تحولات زنجیره ای پایه های حاکمیت   رژیمهای دیکتاتوری  فاسد و وابسته  در این کشورها را به لرزه درآورده است .

علیرغم  برقراری آرامش نسبی ، در زیر کوه یخ همچنان طوفانها  برپاست  و هر از چندگاه از گوشه ای از منطقه سر بر میاورد . انقلاب کنونی و جاری در سودان بر ضد رژیم دیکتاتوری اسلام گرای ژنرال بشیر و انجام موفق  اعتصاب عمومی در روزهای اخیر در تونس تنها بارقه هائی از تداوم و تعمیق این جنبشهاست که تا تحقق آرمانهای آزادیخواهانه و عدالت طلبانۀ انقلاب از پای نخواهند نشست .

جنبش انقلابی جاری در سودان

جنبش انقلابی جاری در سودان

وجوه اشتراک کلیۀ این رژیمها را می توان در دیکتاتوری فردی و حزبی ، فساد سیستماتیک و غارت و تمرکز ثروت در دست مشتی سرمایه دار و در راس آنان جناحهای حاکم و هزار فامیل از یکسو و فقر و بیکاری و به حاشیه پرتاب شدن اکثریت قریب به اتفاق مردم و بویژه کارگران ،زحمتکشان و حقوق بگیران از سوی دیگر دید .

انقلاب تونس در اواخر سال 2010 همچون همۀ انقلابها غافلگیر کننده بود و علیرغم تراکم استبداد و تعمیق شکافهای طبقاتی، زمان وقوع آن غیر قابل پیش بینی.

انقلاب تونس  همچون همۀ انقلابها غافلگیر کننده بود و علیرغم تراکم استبداد و تعمیق شکافهای طبقاتی، زمان وقوع آن غیر قابل پیش بینی. رژیم بن علی بعنوان نمونه ای موفق  در اجرای سیاستهای نئولیبرال و جزیرۀ ثبات و آرامش از سوی دولتهای غربی و صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به رخ کشیده میشد و چندان صحبتی از وضعیت حقوق بشر  و دیکتاتوری مطلقۀ بن علی و خانواده اش در میان نبود.

رژیم بن علی بعنوان نمونه ای موفق  در اجرای سیاستهای نئولیبرال و جزیرۀ ثبات و آرامش از سوی دولتهای غربی و صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به رخ کشیده میشد و چندان صحبتی از وضعیت حقوق بشر  و دیکتاتوری مطلقۀ بن علی و خانواده اش در میان نبود .

زین العابدین بن علی در هفتم نوامبر 1987 با انجام کودتائی سفید بر ضد حبیب بورقیبه به قدرت رسید و همچون همگنانش در ابتدا وعدۀ اصلاحات سیاسی و آزادیها  سر داد و پس از تحکیم پایه های قدرتش با برقراری حاکمیتی سرکوبگر و پلیسی  سلف دیکتاتور خودش حبیب بورقیبه را نیز روسفید نمود .

اعتصاب عمومی در تونس پس از فراخوان اتحادیۀ عمومی شغل

اعتصاب عمومی در تونس پس از فراخوان اتحادیۀ عمومی شغل

اقتصاد تونس در دورۀ بن علی

علیرغم کمکهای نهادهای جهانی و تشویق و پشتیبانی ازاین رژیم توسط سران دولتهای غربی بویژه در رابطه  با رشد سریع و چشمگیراقتصادی تونس در دوران بن علی ، واقعیات نشانگر وضعیت متفاوتی بود مثلا در حالیکه در مناطق شمال تونس  کمکها و سرمایه گذاریهای گسترده ای بانجام میرسید  مناطق میانه و جنوب تونس بکلی به فراموشی سپرده شده بود و با اینکه  دولت رسما از وجود 13% بیکاران خبر میداد منابع غیر رسمی و از جمله اتحادیۀ عمومی شغل بر رقم بیش از 50% بویژه در مناطق جنوب و وسط  پای میفشرد .

از نظر توزیع ثروت تمامی آمار و ارقام نشانگر تمرکز ثروت در دست اقلیتی که دایرۀ آن روز به روز کوچکتر میگردید و در رأس آن بن علی و همسرش ( لیلی طرابلسی ) و اعضای دیگر خانواده و خویشان او قرار داشتند،  بود و بنا به گزارش روزنامۀ فرانسوی و دست راستی فیگارو در تاریخ 23 ژانویۀ 2011 خانوادۀ بن علی بر 40% کل اقتصاد تونس تسلط داشت  .

این در حالی است که بر پایۀ آمارهای منتشر شده  توسط مرکز آمار تونس در سال 2010  33.9% مردم تونس در مناطق محروم زندگی کرده و  به خدماتی چون آب ، برق و بهداشت دسترسی نداشتند و بیشتر این مناطق در جنوب و بخش میانۀ تونس قرار دارند ( مثل سیدی بوزید و القصرین که همچنان با فقر مطلق و بیکاری گسترده روبرو هستند )

از نظر آموزشی نسبت بیسوادی در تونس در مقایسه با کشورهای مجاورش بطور نسبی پائین است و از 19% تجاوز نمیکند که این نسبت بین جوانان و نوجوانان به حدود 4% میرسد که در این میان 16.2% بیکاران را فارغ التحصیلان دانشگاهها و 37.2% آنان را دیپلمه ها تشکیل میداده اند .

وضعیت سیاسی

علاوه بر نقش احزاب ، سندیکاها و اتحادیۀ عمومی شغل و جامعۀ مدنی در انقلاب تونس و پائین کشیدن و فراری دادن بن علی باید به عوامل دیگر تاثیر گذار در ایجاد و گسترش این انقلاب نیز اشاره نمود: 1- نقش اینترنت وشبکه های ارتباطات اجتماعی 2- خود به خودی بودن و خود انگیختگی 3- شکسته شدن دیوار ترس و حرکت لکوموتیو جنبش.

حاکمیت تونس در این سالها با دیکتاتوری فردی بن علی از یکسو و تسلط حزب الدستور بر تمام امور سیاسی و اجتماعی مشخص می گردد. این حزب همواره 80 درصد کرسیهای مجلس و غالب شورا های شهرداریها را در اختیار داشته و با تغییر قانون اساسی و برداشتن موانع   راه دیکتاتوری مادام العمر ومطلقۀ بن علی را هموار نموده است (تعدیل قانون اساسی در سال 1998 و 2002 که مانع عدم انتخاب مجدد او را برداشته و سن کاندیداهای ریاست جمهوری را از 70 به 75 سال تغییر داد). با این مقدمات  بن علی توانست سالها  با اکثریت بیش از 90% آراء بر کرسی ریاست جمهوری باقی بماند!

اما بن علی همچون بقیۀ رژیمهای حاکم در شمال آفریقا در سالهای 80 قرن گذشته ( سادات در مصر ، شاذلی بن جدید در الجزائر و سلطان حسن در مراکش )  در پوشش اصلاحات سیاسی-اقتصادی و در جهت تقویت موقعیت خود و گرایشات نئولیبرال، اقدام به آزادی زندانیان سیاسی و بویژه اسلام گرایان و اعضاء و هواداران جنبش « النهضه » بریاست شیخ غنوشی و تشویق آنان به مشارکت در انتخابات نمود. اما زین العابدین بن علی با در خطر قرار گرفتن حاکمیت خود توسط آنان مانند ژنرالهای حاکم در الجزائر با یک تغییر جهت سریع به سرکوب فراگیر آنان و کلیۀ احزاب دمکرات و چپ ومخالف  پرداخت و زندانها با دستگیری و شکنجۀ مخالفین لبریز گردید و این امر اتحادیه ها ، سندیکاها و جامعۀ مدنی تونس و بویژه اتحادیۀ عمومی شغل ( که نقش آن در تاریخ معاصر تونس فراتر از یک اتحادیۀ صنفی بوده و از زمان مقاومت برای استقلال به نقشی ملی تبدیل گشته است) را نیز شامل شد.

رژیم پلیسی بن علی که قادر به منحل کردن اتحادیه و سندیکاها و نهادهای دیگر مردمی نبود با استفاده از شیوه های نفوذ، جذب و سرکوب سعی نمود این تشکلها را به انقیاد در آورده و مانع حرکت مستقل آنان گردد. با این حال و علیرغم اعمال  این سیاستها نتوانست مانع از مبارزات سندیکاها و اتحادیه ها ی کارگری، جمعیتهای مدافع حقوق بشر ، قضات و غیره  گردد  و ثمرۀ این کوششها  در انقلاب 2011 به بار نشست.

علاوه بر نقش احزاب ، سندیکاها و اتحادیۀ عمومی شغل و جامعۀ مدنی در انقلاب تونس و پائین کشیدن و فراری دادن بن علی باید به عوامل دیگر تاثیر گذار در ایجاد و گسترش این انقلاب نیز اشاره نمود.

1- نقش اینترنت وشبکه های ارتباطات اجتماعی

اینترنت و شبکه های ارتباط اجتماعی نقش مهمی در انقلاب تونس ایفا نمود و توانست به حلقۀ وصلی افقی بین جنبشهای اجتماعی سیاسی و رسیدن صدای مخالفان به بخش گسترده ای از جوانان و تودۀ مردم و همچنین سرایت این جنبش  به کشورهای دیگر بازی کند. با توجه به اینکه نسبت دانش آموختگان تونس در مقایسه با همسایگانش در سطح بالائی قرار داشته و در سال 2011 بیش از 19% مردم تونس از فیس بوک استفاده میکرده اند که سن 87% آنان بین 17 تا 44 سال بوده است . در واقع این شبکه ها  در شرایط دیکتاتوری و غیاب احزاب مخالف و رسانه های مستقل به وسیله ای برای تبادل آراء و به بحث گذاردن مشکلات اجتماعی سیاسی و همچنین بسیج و سازماندهی نیروها ی شرکت کننده در انقلاب در رویاروئی  با رژیم تبدیل گشته است.

2- خود به خودی بودن و خود انگیختگی

واقعیت دیگر انقلاب تونس خود به خودی بودن و خود انگیختگی آن بوده  که به نقطۀ قوت آن در یک مرحله و ضعف آن در مرحلۀ بعدی تبدیل گشته است . اغلب پیشتازان و شرکت کنندگان اولیه در انقلاب از میان جوانانی بودند که خود را وابسته به جریانات سیاسی ندانسته وبدون تجربۀ قبلی و با دافعۀ احساس ظلم اجتماعی سیاسی و به حاشیه افکنده شدگی پا به میدان مبارزه گذارده بودند . این امر چه در سرنگونی بن علی و طرح شعار « مردم خواستار سرنگونی نظامند » و فراری دادن بن علی  و چه در دوران پس از آن و در افشای حکام جدید و سارقان انقلاب نقش ویژۀ خود را همچنان اعمال میکند و میرود تا به تدریج به سازمانیافتگی بیشتر و متشکلتراعتراضات فرا روید .

3- شکسته شدن دیوار ترس و حرکت لکوموتیو جنبش

پس از شعله ور شدن آتش انقلاب و کمک خواستن از ارتش در سرکوب انقلاب،  نقش ارتش بیشتر به  حفاظت از مراکز حساس و نگهبانی از ساختمانهای دولتی محدود گشت و به سبب عدم رویاروئی مستقیم ارتش با مردم به نوعی  سر پناه  برای مردم تبدیل شد وبه نوبۀ خود  به درگیریهائی بین نظامیان  و نیروهای امنیتی که مستقیما به مردم شلیک می کردند منجر گردید. طوری که پس از فرار بن علی مردم  پس از دستگیری نیروهای امنیتی وابسته به وزارت کشور باز داشت شدگان  را به پادگانهای ارتش تحویل می دادند!

تونس به طور ادواری  شاهد قیامهای  متعددی  چه در دوران بورقیبه و چه در زمان حاکمیت بن علی در سالهای گذشته  بوده است . شورش  گرسنگان در سال 1984 در جنوب که به شورش نان معروف گشت و اعتصاب گستردۀ معدنچیان و اعتراضات دیگری که همگی نشانگر مخالفت و خشم توده ای نسبت به رژیم و سیاستهای آن بوده است ولی این برآمدهای اجتماعی بدلیل سرکوب شدید پلیسی نتوانستند به اهداف خود دست یابند ، اما  بدنبال خود سوزی « محمد بوعزیزی » در سپتامبر 2010  و انفجار خشم زحمتکشان دیوار ترس با شورش جوانان «سیدی بوزید » ترک برداشت و آنان توانستند در رویاروئی با پلیس ضد شورش و به ستوه آوردن نیروهای سرکوبگر ، بدون هراس از کشته و مجروح شدن خود که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند شعلۀ انقلاب را به القصرین و بقیۀ مناطق تونس منتقل کرده و دیوار ترس را فرو ریختند و در حقیقت به لکوموتیو جنبش تبدیل شدند.

میدان شهید بوعزیزی

میدان شهید بوعزیزی

مجسمۀ گاری بوعزیزی سمبل انقلاب تونس در یکی از میدانها

مجسمۀ گاری بوعزیزی سمبل انقلاب تونس در یکی از میدانها

نقش ارتش تونس

ارتش تونس بر خلاف ارتش الجزائر نقشی ثانوی در حاکمیت  این کشور در دوران پس از استقلال داشته است که این امر دلائل تاریخی و اجتماعی سیاسی خود را داشته است.

پس از آغاز مقاومت مسلحانه در سال 1952 در برابر استعمار فرانسه، از آنجا که نوع رابطه و منافع حفظ تونس برای فرانسه قابل مقایسه با الجزائر که بخشی از فرانسه به شمار میامد نبود، دولت فرانسه بلافاصله  پس از شروع عملیات مسلحانۀ مردم تونس آمادگی خود را برای  مذاکره با استقلال طلبان اعلام کرد بشرط آنکه مقاومت سلاحهای خود را تسلیم و به ارتش تونس که  بعدا قرار بود تشکیل شود ملحق شود و از قضای روزگار « قائد السبسی » رئیس جمهور کنونی تونس از جمله مسئولانی بود که در جمع آوری سلاح های مقاومت نقش بارزی داشت . مذاکرات دو طرف در سال 1955 به پذیرش استقلال داخلی تونس از جانب فرانسه منجر شد و این امر به شکاف در صفوف مقاومت انجامید .

در حالیکه حبیب بورقیبه با به انجام رساندن این مذاکرات توانست به مدت 30 سال قدرت را بدست گیرد ، گروه دیگر برهبری « صالح بن یوسف » به مقاومت مسلحانه بویژه در جنوب تونس ادامه داد  و درگیریهای شدیدی بین ارتش فرانسه و ارتش جدید تونس از یکسو و نیروهای مقاومت از سوی دیگر صورت گرفت که به نوبۀ خود به شتاب بخشیدن به مذاکرات و اعلام استقلال تونس در مارس 1956 انجامید .

بدین ترتیب ردۀ بالای ارتش نوین تونس (برخلاف الجزائر) نه از افسران شرکت کننده در مقاومت بلکه از فرماندهان نزدیک به بورقیبه بودند که با کمک مستشاران فرانسوی شکل گرفته بود. ارتش نو پای تونس پس از تصفیه مخالفان و رادیکالها به شیوه های گوناگون از جمله ترور بن یوسف و تشکیل دادگاههای استثنائی برای محاکمه و محکوم کردن مخالفین تحت کنترل مستقیم بورقیبه و حزب الدستور حاکم قرار گرفت .

با توجه به  سیاستهای ویژۀ بورقیبه در دور نگاه داشتن ارتش از دخالت مستقیم در امور سیاسی در واقع اتکای اصلی حاکمیت بر نیروهای امنیتی وابسته به وزارت کشور قرار گرفت و تنها هنگامی  که ممکن بود کنترل اوضاع از دست نیروهای امنیتی اطلاعاتی خارج شود از ارتش کمک گرفته می شد.  مثلا  در سال 1978 پس از رویاروئی اتحادیه عمومی شغل با نیروهای سرکوبگر این امر اتفاق افتاد وبه سرکوب خونین مخالفین انجامیده و به پنجشنبۀ  سیاه معروف گشت.

در واقع در دوران بورقیبه – بن علی ارتش تونس بغیر از وضعیتهای استثنائی از پادگانها خارج نمیشد و تجهیزات نظامی آن  محدود نگاه داشته میشد  که این امر نه به خاطر عدم دخالت دادن آن در سرکوب بلکه عمدتا بعلت ترس از کودتا ( مانند آنچه درلیبی اتفاق افتاد ) و همچنین رقابت نیروهای امنیتی که نگران گسترش نفوذ ارتش و کم شدن قدرت خود بودند صورت میگرفت . برای اطمینان بیشتراز عدم دخالت ارتش در امور سیاسی ، بورقیبه  گارد ملی وابسته به وزارت دفاع را از کنترل این وزارت خارج و در زیر مجموعۀ وزارت کشور قرار داد . بدین ترتیب اغلب فرماندهان ارتش ناشناخته باقی مانده و همواره تابع یک وزیر دفاع غیر نظامی بودند و تنها در جریان انقلاب  نام ژنرال رشید عمار فرماندۀ نیروی زمینی ارتش بعلت پخش این شایعۀ نادرست که او از بیطرفی ارتش دفاع کرده است بر سر زبانها افتاد . پس از سرنگونی بن علی رشیدعمار به مقام فرماندهی کل ارتش رسید ولی با لغو این پست در سال 2013 نقش ارتش بار دیگر به سایه رفت .

ژنرال رشید عمار

ژنرال رشید عمار

همزمان با کوشش در جهت کم کردن نفوذ ارتش، در این سالها  نقش نیروهای وابسته به وزارت کشور بیش از پیش در سرکوب مخالفان  و دخالت در امور سیاسی برجسته تر میگردید و تنها راه ابراز وجود نظامیان گذار از کانال وزارت کشور بود  که یکی از ثمرات چشم گیرش همین ژنرال بن علی بود!  او توانست پس از مسئولیتهائی چون وابستگی نظامی در سفارتخانه ها وبا کمک از ما  بهتران داخلی و خارجی بریاست دستگاه امنیت داخلی رسیده و سپس به وزارت کشور جهیده  و از آنجا پله های قدرت را پس از نخست وزیری و انجام کودتای سفید و رسیدن به مقام ریاست جمهوری پشت سر گذارد ! اما  دامنۀ سرکوب پس از به  قدرت رسیدن بن علی ، نظامیان ارتش را نیز بی نصیب نگذاشت و تعداد زیادی از افسران ناراضی با اتهاماتی چون تدارک کودتا بازداشت و بزیر شکنجۀ بازجوهای امنیتی سپرده شدند و یا هواپیما و هلیکوپترشان بطور کاملا « تصادفی»  سرنگون شدند !

پس از شعله ور شدن آتش انقلاب و اعلام حالت فوق العاده توسط بن علی و کمک خواستن از ارتش در سرکوب انقلاب ،  نقش ارتش بیشتر به  حفاظت از مراکز حساس و نگهبانی از ساختمانهای دولتی محدود گشت و به سبب عدم رویاروئی مستقیم ارتش با مردم به نوعی  سر پناه  برای مردم تبدیل شد وبه نوبۀ خود  به درگیریهائی بین نظامیان  و نیروهای امنیتی که مستقیما به مردم شلیک می کردند منجر گردید. طوری که پس از فرار بن علی مردم  پس از دستگیری نیروهای امنیتی وابسته به وزارت کشور باز داشت شدگان  را به پادگانهای ارتش تحویل می دادند!

به طور کلی می توان گفت با توجه به این وضعیت  نقش ارتش تونس تا حد زیادی پس از فرار بن علی افزایش یافته است  و این امر بویژه با شروع عملیات تروریستی و دخالت مستقیم ارتش درمقابله با آنان تشدید گردیده و متقابلا  جایگاه نیروهای امنیتی بعلت نفرت عمومی نسبتا محدودتر از سابق گشته است اما همچنان یکی از تکیه گاههای اصلی مثلث لرزان ائتلاف  کنونی  حاکم با نخست وزیری یوسف الشاهد ( ثمرۀ ائتلاف بین حزب ندای تونس و اخوان المسلمین )  و  ریاست جمهوری قائد السبسی ،  در مقابله با نیروهای مخالف و جریانهای چپ و سندیکاها ی کارگری و بطور کلی جنبش کنونی را تشکیل می دهد.

از راست راشد الغنوشی ، یوسف الشاهد و قائد السبسی

از راست راشد الغنوشی ، یوسف الشاهد و قائد السبسی