حساسیت شرایط سیاسی و موقعیت خطرناک حاکم بر منطقه شرایطی پدید آورده که انتخابات مجلس یازدهم ییش از انتخابات چند مجلس اخیر مورد توجه نیروهای سیاسی و مردم کشور قرار گیرد. همزمانی انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان، قطب بندی و شکاف روشنی که این انتخابات در درون حکومت شکل داده، سمت گیری متفاوت جناح ها در برابر مهم ترین مشکلات کشور و در راس آن سیاست خارجی از جمله این انتخابات را ویژه ساخته است.
حضور روحانی ریاست جمهور اعتدال گرا و نیاز او به مجلسی در همراهی با برنامه هایش یکی دیگر از ویژگی های این انتخابات است. روحانی می کوشد نیروهایی در مجلس جای گیرند که با سیاست خارجی و برنامه های اقتصادی او همراهی داشته باشند. پروسه انتخابات در ایران تنها به روز رای گیری و ترکیت کاندیداهای انتخاب شده محدود نمیشود. عملکرد و کنش و واکنش نیروها در تمامی پروسه بر اینده سیاسی کشور موثر است و آنجا که به نیروهای اصلاح طلب، تحول خواه و زنان برمیگردد بهره گیری از دوران انتخابات برای طرح خواسته ها، تقویت خواسته های دمکراتیک و متشکل کردن نیروها بخش پراهمیت از این پروسه است. این نوشته در بخش اول نگاهی به پروسه انتخابات دارد و سپس به موضع گیری نیروها در شرایط کنونی میپردازد
کاندیداتوری وسیع زنان
مشارکت وسیع زنان و کاندیداتوری آن ها برای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی از نظر من یکی از ویژگی های مهم این انتخابات است. در مجموع 12 زن برای مجلس خیرگان و 1234 زن برای عضویت در مجلس شورا کاندیدا شده اند. بطور مشخص از استان تهران 466، از اصفهان 19 ، از استان خراسان 108، آذربایجان شرقی 61 نفر، 27 نفر از حوزه انتخابی کرج، فردیس، اشتهارد و اسارا . در بوشهر 12 نفر از شیراز 50 نفر در کرمان 30 نفر از مازندران 25 نفر از کهکیلویه و بویراحمد 3 زن و ..
از همان روزی که تشکل های زنان در داخل کشور شخصیت های زن را به کاندیدا شدن و “تغییر چهره مردانه مجلس” دعوت کردند، آشکار بود که عرصه دیگری برای مبارزات زنان گشوده شده است. علیرغم انتفاد بخشی از تحلیل گران از این فراخوان که کاندیدا شدن و حتی انتخاب زنانی که به جنبش زنان تعلق نداشته و از حقوق زنان دفاع نمی کنند و یا حتی بدتر از آن به اردوی محافظه کاران تعلق دارند، چه سودی برای زنان دارد، این فراخوان با پاسخ مثبت فعالین زن مواجه شد. اکثر زنانی که کاندیدای نمایندگی شدند کسانی هستند که در منطقه خود دارای موقعیت اجتماعی می باشند. بخش مهمی از آن ها عضو شوراهای شهراند و توان خود را در این موقعیت اثبات کرده اند.
روشن بود که افزایش تعداد دانشجویان زن و افزایش تعداد زنان با تحصیلات دانشگاهی در کشور تغییرات کیفی به همراه خواهد آورد. قوانین ضد زن در عرصه اشتغال، فرهنگ ضد زن در محیط های کاری و تلاشهایی که برای دور کردن زنان از محیط های اجتماعی صورت می گرفت، نتوانست تقویت تدریجی و رشد موقعیت زنان را در محیط های کاری مانع شود. امروز زنانی که موفق شده اند توانایی های خود را اثبات کرده و در موقعیت های اجتماعی ممتازی قرار گیرند، یک قدم فراتر رفته و خواهان حضور در مراکز تصمیم گیری کلان کشورمی باشند. گامی که چند سال پیش در شوراها برداشته شد، امروز به عرصه انتخابات مجلس گسترش یافته است.
پیش بینی میشد که شورای نگهبان حضور تعداد زیادی از زنانی که توانایی و صلاحیت خود را به اثبات رسانده اند نپسندد و با تنگ نظری در این زمینه عمل کند اما عملکرد شورای نگهبان فراتر از حد انتظار بود. متاسفانه حذف گسترده زنان کاندید در حد حذف نیروهای اصلاح طلب و اعتدال گرا مورد توجه قرار نگرفت. حذف زنان نشانه دیگری بود از بیمها و نگرانی کسانی که در ایران اهرم های اصلی قدرت را در دست دارند. آنان در هر قدم کوشیدهاند در برابر حضور زنان در عرصه های اجتماعی مانع ایجاد کنند. موانعی که با شرایط کنونی ایران و جهان ناسازگار است و درست بهمین دلیل با وجود مشکلات و هزینه هایی که برای کشور ایجاد نموده با شکست مواجه خواهد شد. حضوروسیع زنان در این انتخابات،اعلام اراده آنان برای حضور در ارگانهای تصمیم گیری در کشور هر چند که با سد نظارت استصوابی شورای نگهبان مواجه شد اما پدیده ای است که تاثیرات عمیق و دامنه داری بر روندهای آینده کشور خواهد داشت.
برنامه اصلاح طلبان برای انتخابات چیست؟
اصلاح طلبان از ابتدا اعلام کردند که خواهان شرکت در انتخابات هستند. آنان از ابتدا می دانستند که چهره های شناخته شده شان شانسی برای رد شدن از سد نظارت استصوابی ندارند. از همین رو با چهره های کمتر شناخته شده وارد کارزارانتخابات شده اند. آن ها کوشیدند که در هماهنگی با دولت حرکت کرده و به روحانی در برنامه هایش یاری رسانند.
اصلاح طلبان آنگاه که بتوانند از سد شورای نگهبان عبور کنند بر اساس نتیجه انتخابات های گذشته بیست در صد رای ثابت خواهند داشت که در تمامی انتخابات های گذشته پایگاه اجتماعی آن ها بوده و در هر شرایطی به انها رای داده اند. فعالیت انتخاباتی متوچه نیروهایی است که رایشان و یا شرکتشان در انتخابات سیال است این نیروها تا شصت درصد واجدین شرایط را در انتخابات های گذشته تشکیل داده اند. چنین نیروهایی را تنها می توان با ارائه طرح و برنامه مشخص به شرکت در انتخابات قانع کرد و رای آنها را جلب نمود. دوران انتخابات بهترین فرصتی است که اصلاح طلبان میتوانستند برنامه و سیاست های خود را طرح کرده و با نیروهای اجتماعی تماس گیرند.
اصلاح طلبان در این عرصه ناموفق بودند. برنامه حامیان دولت و اعتدال گرایان از این سو و مخالفان دولت از سوی دیگر روشن است. اصلاح طلبان برای جلب حامیان خود به شرکت در انتخابات و جلب آرا سیال و مهم تر از آن برای چهره سازی های فردا ضروری بود که توضیح دهند در صورت موفقیت در انتخابات در جهت حل کدام مشکلات اقدام خواهند کرد.داشتن چهره “مدافع دولت ” برای دست یابی به چنین اهدافی ناکافی است. چنین چهره ای توسط “اعتدال گرایان” اتخاذ شده است.
متاسفانه به نظر میرسد که تلاش برای تاثیر گذاری بر شورای نگهبان در عدم حذف اصلاح طلبان به بهای دست شویی از بهره گیری از شرایط انتخابات تمام شد. اعلام “پیشاپیش شرکت در انتخابات در هر شرایطی حتی در صورت حذف همه کاندیداهای اصلاح طلب” در شرایط کنونی کشور تنها نتیجه اش آن بود که شورای نگهبان و نیروهای غالب در حاکمیت روی واکنش این نیرو و تاثیرات اجتماعی آن کمتر محاسبه کنند و با فراغ بال بیشتری اصلاح طلبان را حذف کنند که متاسفانه نیز چنین شد.
امروز بخش عمده کاندیداهای اصلاح طلب، اعتدال گرا و زنان حذف شده اند. آقای روحانی اعلام کرده است که از اختیارات قانونی خود برای تاثیر گذاری در این زمینه بهره خواهد گرفت. هنوز روشن نیست که ایشان چه امکاناتی دارد. به نظر نمی رسد که ترکیب کسانی که حذف نشده اند در روزهای آینده تغییر جدی کند. اولین وظیفه همه نیروهایی که به مشارکت وسیع مردم و نیروهای سیاسی در انتخابات و در نهایت “انتخابات آزاد” اعتقاد دارند اعتراض به این حذف ها و نظارت استصوابی شورای نگهبان است. اعتراضی که در روزهای آتی متوجه تاثیر گذاری بر رای شورای نگهبان و در آینده متوجه نقد نظارت استصوابی و زیانهایی است که بر کشور وارد شده است.
رد صلاحیت اصلاح طلبان وبخش عمده اعتدال گرایان معنایش این است که نیروهای غالب در حکومت بخش دیگری از پایگاه اجتماعی خود را “غیرخودی” اعلام کردند. معنایش سست شدن رابطه رژیم با بخشی از نیروهای درونش و قطع ارتباط و تضعیف “امید” بخش های دیگری از نیروهای اجتماعی به کلیت حاکمیت است. روندی که معنایش لاغر شدن رژیم و پایگاه هایش می باشد. تجربه دهها کشور نشان داده که ادامه این روند رژیم را با مخاطرات جدی مواجه خواهد ساخت. حتی می تواند در بحران های جدی به فروپاشی منجر شود.
امروز در کشور امید و شور ماه های اولیه برای تاثیر گذاری در ترکیب مجلس و شکل دهی مجلسی متفاوت با مجلس کنونی به یاس منجر شده است. با ترکیب کنونی کاندیداها مشکل بتوان چنین امیدی را دوباره دامن زد.
بحش بزرگی از نیروها معتقدند با توجه به تفاوت انتخابات مجلس و ریاست جمهور و حضور همیشگی تعداد زیادی کاندیدای مسقل ومحلی خودبخود بخش بزرگتری از مردم را به شرکت در انتخابات متقاعد می سازد. آن ها معتقدند درست آنست که بتوان در حد امکانات کنونی برترکیت مجلس تاثیر گذاشت و مانع غلبه افراطیون و مخالفین دولت در مجلس شد. اگر اصلاح طلبان و نیروهای تحول خواه بتوانند در چگونگی برخورد باشرایط کنونی به سیاست واحدی دست یابند و جامعه مدنی را به درستی تصمیم خود متقاعد سازند، ممکن است بتوانند در مقابل پراکندگی اصول گرایان نیروهای مستقل و مردمی تری را به مجلس بفرستند.
در مقابل بی توجهی اصولگرایان به خواست های اجتماعی شاید سیاست واحد اصلاح طلبان، توجه آن ها به خواست های مطالباتی مردم و نیروی اجتماعی شان در شعارها و برنامه ای که ارائه می دهند،در این زمان کوتاه مانده به انتخابات به آن ها کمک کند تا نیروی اجتماعی خود را به شرکت در انتخابات ترغیب نمایند.
بهمن ماه 94
مریم سطوت