با سلام خدمت خانمها و آقایان و با تشکر از گردانندگان این برنامه و دوست بسیار عزیزم آقای فرهنگ قاسمی که لطف کردند و به من زنگ زدند و مرا به این برنامه دعوت کردند.
خیلی از شماها الان ممکن است برایتان این سوال مطرح باشد که پرویز نویدی در این جمع چه صیغهای است!؟ من نه به لحاظ سیاسی از این خانواده هستم، نه به لحاظ شخصی این افتخار را داشتم که با آقای امیرانتظام آشنا باشم، نه دوره مبارزاتیمان به هم برخورد می کند و نه مثل رضای{علیجانی} عزیز در زندان با ایشان بودم. از آقای قاسمی خواهش کردم که به من اجازه دهد تا فکر کنم (با اینکه من گرفتاری دیگری داشتم) تا جواب بدهم. بعد فکر کردم من «حتما» باید این کار را انجام دهم و از این دعوت بسیار خوشحال شدم. تشکر کردم و گفتم با هر مشکلی که باشد سعی خواهم کرد در این جلسه حضور داشته باشم.
من بر خلاف دوستانی که در مورد شخصیت ایشان، در مورد ایستادگی این مرد بزرگ، خصایل و سیاستاش صحبت کردند؛ بیشتر از خودمان صحبت خواهم کرد. وقتی میگویم خودمان، یعنی کمتر از آقای امیرانتظام و بیشتر از فداییان که من یکی از آنها هستم، البته در برخورد با آقای امیرانتظام و آنچه که در آن زمان بر ایشان گذشت.
شما اطلاع دارید که وقتی حمله به سفارت امریکا در ایران صورت گرفت در روز سیزده آبان 58، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران هنوز انشعاب اقلیت و اکثریت در آن نشده بود. آن انشعاب در 15 خرداد سال بعد یعنی 59 صورت گرفته بود. بنابراین هر موضعی در آن زمان گرفته شده همه ما در آن مشترکیم. این یک.
دوم من به عنوان پرویز نویدی در اینجا صحبت میکنم. از طرف هیچ کسی و هیچ سازمانی نظر نمیدهم. ولی اطمینان دارم که در بین فداییان و حتی چپهای دیگر هم بسیارند کسانی که امروز مثل من نسبت به این وقایع فکر میکنند و امیدوارم هر چه بیشتر باشند. چون درسی است که از تاریخ میهنمان گرفته ایم.
ما آن موقع نسبت به اشغال سفارت روی خوشی نشان ندادیم. تأیید نکردیم. این قضیه تا مدتی طول کشید. خمینی در یک مصاحبه تلویزیونی حتی اشاره کرد که کجا هستند این فداییان؟ یعنی ما حالا مرکز جاسوسی امپریالیسم را گرفتهایم و چرا از اینها خبری نیست؟ نه اینکه مخالف بودیم چون اگر مخالف بودیم باید میگفتیم . به این شکلی که اینها عمل کرده بودند رضایت نداشتیم. و نوشتیم این شکل حمله به سفارت، نشانه عقبماندگی این قشریهاست.
ما آن موقع وقتی که این افشاگریهای ماجراجویان پیرو خط امام که اسمشان دانشجویان پیرو خط امام بود، شروع شد خوشخوشانمان بود. ما هیچ مخالفتی نکردیم. نه تنها مخالفت نکردیم بلکه خواهان افشای بیشتر بودیم. اگر اسم این اتهامات ناروا را میشد افشا گذاشت. من اینجا هیچ قضاوتی نسبت به آنچه ادعا شده نمیکنم. قضاوت نسبت به رفتار خودمان میکنم.
ما چپ ایران، با شهامت، با فداکاری، بویژه سازمانی که من به آن تعلق داشتم، با افتخار این را میگویم در دوران شاه، با فداکاری هر چه تمام، برای دموکراسی، به نام دموکراسی و علیه استبداد سلطنتی مبارزه کردیم. خودمان را مدعی دموکراسی میدانستیم. ولی ما در اینجا از دموکراسی دفاع نکردیم. ما از حقوق بشر اصلا صحبت نکردیم. آقای امیرانتظام نمونه برجسته این خطاکاری ماست، ولی همانطوری که یکی از دوستان، فکر میکنم رضا علیجانی دوست عزیزمان گفت ما حتی در برخورد با سران گذشته رژیم هم موظف بودیم به عنوان انسانهای دموکرات، انسانهایی که از حقوق بشر دفاع میکنند، از حقوق انسانی آنها دفاع بکنیم. از اینکه این انسانها بایستی در دادگاههای صالحه با داشتن وکیل محاکمه بشوند. همینطوری که نمیشود آدمها را گرفت و اعدام کرد. همین بلا بعدا سر خودمان هم آمد. زمانی که این اتفاقات افتاد و ما هیچ ایستادگی نکردیم.
من شرمندهام از آنچه که اتفاق افتاد و این فرصت تاریخی را نخواستم از دست بدهم و خواستم حضور داشته باشم اینجا و رسما و علنا همان گونه که به افتخارات گذشته فداییام افتخار میکنم از اشتباهاتش هم عرق شرم میریزم و از ایشان و از همه از مردم ایران عذر بخواهم بابت این خطایی که ما در برخورد با آن چیزهایی که در آن دوران پیش رفت. و ما انجام ندادیم. ما اشتباهات زیادی در آن دوره کردیم. ضمن آنکه خود ما در مقیاسی اگر ببینیم قربانیان وسیع این مسئله بودیم. ما در کشتارهایی که در زندانها انجام شد، ما چپها…والبته مجاهدین؛ بدون اینکه تأییدی از فکر کسی داشته باشم؛ صحبت از وضع انسانها و آنچه که بر سر جوانان این مملکت آمد است که ما هم بخشیاش بودیم. قربانیان خیلی زیادی را دادیم.
ضمن اینکه از این فرصت استفاده بکنم و ستایش کنم ایستادگی، استقامت و مردانگی این بزرگمرد را، در رابطه با فکرش هر چه که میخواهد باشد، چه من با آن مخالف باشم، چه با گوشهای از حرفهایش مخالف باشم یا موافق؛ ضمن اینکه سر تعظیم فرود میآورم بر این ایستادگی و این استقامت که باید برای همه ما، برای جوانان ما درس باشد، این بود که رفتار خودمان را در نقض دموکراسی، در درنظر نگرفتن حقوق بشر، در دفاع نکردن از اینها اعلام بکنیم.
دموکرات بودن فقط به گفتن نیست. فداییها معروف بودند به صداقت انقلابی و به شجاعتشان در مبارزه.
صداقت انقلابی حکم میکند و شهامت سیاسی حکم میکند که ما این مسئله را با هیچ صدای الکنی، با صدای بسیار صریح و روشن بگوییم که ما در آن دوره، هر نظری که امروز نسبت به آقای امیرانتظام داشته باشیم، در حق ایشان مظالمی که صورت گرفت ما هم سهیمایم. سهیمایم در این که نه تنها دفاع نکردیم بلکه همراه شدیم با این فریادهای جنونآمیز و از این بابت من معذرت میخواهم از ایشان و از همه ملت ایران. متشکرم.
- این نوشتار متن سخنرانی پرویز نویدی در مراسم بزرگداشت آقای عباس امیرانتظام در پاریس چهار سال قبل از درگذشت اوست که در لینک زیر قابل دسترس است: