سالهاست که نظام حاکم بر ایران با اجرای سیاست های دوگانه و موازی آنهم با محوریت فرمان و حکم رهبر نظام، از ساختاری دولایه برای اجراء و پیشبرد اهداف خود در داخل و خارج از کشور استفاده می کند.
ساختاری که یک لایه روشن و مشخص از افراد منتخب از سوی شورای نگهبانِ رهبر دارد و یک لایه پنهان و در سایه و منصوب خودِ رهبر. لایه اول در شکلی دیپلمات لایه دوم را پوشش می دهد؛ اما در یک همزیستی دو سویه به سر نبرده و نمی برند، اگر چه هر دو در یک سو و در جهت منافع یک شخص و حامیانش قدم بر می دارند، اما نوع تعامل زیستی این دولایه، بیشتر شباهت به رفع نیازی یک طرفه و آنهم از سوی لایه پنهان نظام داشته که لایه روشن را برای تغذیه و رشد و نمو خود قربانی و از توانش ارتزاق می کند.
این حقیقت به قدری واضح شده است که دیگر مقامی همچون وزیر امور خارجه فعلی نظام در مصاحبه ای ضبط شده، آن را بیان کرده و مهر تأییدی بر همه آنچه تا کنون به صورت غیر رسمی مطرح بوده، می زند.
اما این لایه پنهان یا دولت در سایه چطور می تواند یک دستگاه دیپلماسی و تمام روابط آن را در اختیار خود بگیرد تا جایی که امروز بعد از چهار دهه، بالاترین مقام سیاسی روابط خارجی کشور، خود و تمام دستگاه یک دولت عریض و طویل را قربانی و مترسک این لایه پنهان معرفی کند؟ قدرت این لایه پنهان، منشأ داخلی داشته یا ریشه در نفوذ کشورهای اجنبی و قدرت های بین المللی در خارج از کشور دارد؟
اگر فرض بر این باشد که این لایه و قدرت پنهان ریشه ای داخلی داشته باشد، باید در نظر داشت که تأمین قدرت و نفوذ برای چنین بخشی از قدرت که بتواند یک دولت و تشکیلات وسیع سیاسی در داخل و خارج را تحت کنترل خود درآورد، عملا از توان یک گروه، حزب یا اقلیت سیاسی خارج است؛ آنهم اقلیتی که برای بقاء و القاء اقتدار خود مجبور می شود به روی مردم سرزمین خود اسلحه کشیده، آنها را مورد حمله مستقیم قرار دهد. پس دولت پنهانی که بر بخش دیپلمات کشور حاکم است و نیازی هم به تأیید و یا همراهی مردم نمی بیند و آنها را به کمترین بهانه ای سرکوب می کند، می تواند منشأ قدرتی خارجی و بیگانه داشته باشد.
حال سئوال اینجاست که این منشأ بیگانه چه کشور و یا دولت خارجی می تواند باشد؟ یک دولت یا دولتها؟ شاید تا اینجا همه نشانه ها (از جمله اشارات خاص در مصاحبه اخیر ظریف) روسیه و چین را منشأ قدرت دولت پنهان نشان دهد، اما آیا این واقعا حقیقت ماجراست؟
اگر دولت پنهان تنها در ایران و داخل کشور حضور داشت و تأثیرگذار بود شاید می توان به دو قدرت استعمارگر چین و روسیه اکتفا کرد و آنها را منشأ اصلی قدرت این دولت موازی دانست، اما وقتی رد پای نظامیان ایران و در واقع سپاه پاسداران را به عنوان مجریان و عوامل دولت پنهان در سرتاسر دنیا بتوان دید، دیگر صحبت از حمایت و نفوذ یک دولت یا دو دولت کافی نیست و باید رد پاها را مثلا تا آفریقا، آمریکای لاتین و حتی آسیای شرقی از جمله مالزی نیز دنبال کرد. حضور در دنیایی به وسعت امروزی با تنوع و ساختارهای سیاسی مختلف، آنهم در بازارهای انحصاری اسلحه، مواد مخدر، قاچاق انسان و غیره، بدون تأیید و باج دادن به دولت های مختلف امکان پذیر نیست.
همین جا شاید لازم باشد تا به برخی نشانه ها در منابع خبری پرداخت تا بتوان بهتر زوایای تاریک این دولت پنهان را دریافت. پیش از این خبرهای بسیاری منتشر می شد که به نقش اول کشور افغانستان در تولید تریاک و مرفین جهان آنهم با از میدان بدر کردن کشورهای لائوس و میانمار اشاره داشت و به اینکه ۹۵ درصد تریاک و مرفین جهان در افغانستان تولید می شود؛ حال تصور کنید که مقامی مسئول در ایران که دستی بر مبارزه با اعتیاد در کشور هم دارد در رسانه ها اعلام کند که امروز ۷۵ درصد مواد مخدر جهان از ایران می گذرد، چنانکه در تیرماه ۱۳۹۷ خبرگزاری ایسنا به نقل از محمدرحیم نوروزیان، معاون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استانداری خراسان نوشت: “حدود ۷۵ درصد تریاک کل جهان، ۶۱ درصد مرفین جهان و ۱۷ درصد هروئین جهان در ایران کشف میشود.”
در خبری دیگر «سعید صفاتیان»، رییس کارگروه کاهش تقاضای مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی با اقتصاد آنلاین در همان ایام ایران را بهترین و راحت ترین مسیر برای عبور مواد مخدر تولید شده در افغانستان دانست: “با توجه به تمرکز تولید مواد مخدر افغانستان در غرب و جنوب این کشور، باید انتظار داشته باشیم دو کشور همسایه در نزدیکترین فاصله به مرزهای جنوب و غرب افغانستان، یعنی ایران و پاکستان، مسیرهای اصلی ترانزیت باشند. ایران هم مسیر ارزانی است چون امکان انتقال مواد به ترکیه را فراهم میکند. ضمن آنکه قرابت فرهنگی و اجتماعی و مذهبی ایران و افغانستان بسیار بیشتر است و این وجوه اشتراک باعث توجه شبکه قاچاق به مسیرهای ایران و پاکستان میشود علاوه بر آنکه دسترسی به این مسیرها هم سریعتر و نزدیکتر است.”
تا اینجای ماجرا، به وضوح می توان دید که تریاک و مرفین ارزان و فراوان در مرزهای شرقی ایران آنهم با حجمی معادل مقام اول در دنیا تولید می شود، امکانات خوب ترانزیت و مسیر طولانی و بلند ایران با قیمت های ارزان ترانزیت و کمترین ایستگاه های تفکیک و جستجو آنهم تنها در دو مرز شرق و شمال غربی کشور، همه چیز را برای یک تجارت سودآور فراهم می کند، حال می ماند آنسوی مرزهای ایران که باید بازار مصرف را هم در نظر داشت. بخش تولید و ترانزیت از افغانستان و ایران گذشته و حال باید به دست بزرگترین و فعالترین باندهای قاچاق مواد مخدر برسد تا سر از اروپا، آمریکا و حتی آفریقا و آسیا درآورد. قرار دادن اخباری از این دست در کنار خبرهای مربوط به دست داشتن مقامات سپاه پاسداران در قاچاق مواد مخدر و ارتباط آنها با کارتل های بزرگ در آمریکای لاتین، روسیه و حتی آسیای شرقی، نشانههای خوبی از زوایای تاریک دولت پنهان را در ارتباطات مخفیانهاش با دنیای خارج و بهره برداری از منابع داخلی کشور به دست می دهد.
روزنامه تایمز در ۲۶آبان۱۳۹۰، در گزارشی از نقش سپاه پاسداران در قاچاق مواد مخدر درایران وخارج پرده برداشت و نوشت: «قاچاق مواد مخدر سالانه میلیاردها دلار نصیب سپاه پاسداران ایران میکند که هم اکنون هم انحصار قاچاق مواد مخدر در ایران را در دست گرفته و هم با شبکههای تبهکار در جهان ارتباط دارد».
سه سال پیش از آن در آذرماه ۱۳۸۷ هیأت بینالمللی نظارت بر مواد مخدر گزارش داده بود:«عراق به مسیر ترانزیت هروئین تبدیل شده است. اطلاعات موجود نشان میدهد که مرز عراق و ایران، دروازه ورود مواد مخدر به کشورهای خلیج فارس، ترکیه و بلغارستان است». همان زمان مشاور وزیر کشور عراق هم به روزنامه “الزمان” چاپ بغداد گفته بود: «ایران منبع اصلی ارسال مواد مخدر به عراق است». در اسفند ۱۳۹۰، وزارت خزانه داری آمریکا نام غلامرضا باغبانی از فرماندهان نیروی قدس سپاه را به لیست قاچاقچیان مواد مخدر وارد و او را تحریم کرد. سرتیپ باغبانی متهم بود که در ازای کمک به قاچاقچیان افغان، برای طالبان اسلحه و مهمات ارسال کرده است.
در یک دهه گذشته، خبرهای دیگری نیز در رسانهها منتشر شد که میتواند در این نشانه شناسی به ما کمک کند. “ویکی لیکس” فاش کرد که بنابر گزارش محرمانه سفارت آمریکا در باکو در خرداد۱۳۸۸، «حکومت ایران بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان بشمار میرود».
در آبان ۱۳۸۹ خبر ورود و کشف ۱۳۰کیلوگرم هروئین درمحمولهای ایرانی در نیجریه منتشر شد که به گفته مقامات سیاسی و امنیتی این کشور افرادی با نامهای عظیم آقاجانی وسید احمد طهماسبی رسماً از سوی نیروی قدس سپاه پاسداران مسئول قاچاق مواد به این کشور بودند. در فروردین۱۳۹۶مقامهای ایتالیا موفق شدند یک شبکه وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران را که مشغول مدیریت تعدادی ازشبکههای قاچاق مواد مخدر به اتحادیه اروپا بوده را شناسایی کنند. منابع امنیتی ایتالیا فاش ساختند که «این شبکه شامل ۹ نفر عراقی وابسته به شبهنظامیان “الحشد الشعبی” عراق به رهبری یک فرمانده سپاه پاسداران بنام غلامرضا باغبانی هدایت میشده که مواد مخدر را از طریق عراق و ترکیه به ایتالیا و از آنجا به سراسر اروپا قاچاق میکردند». رویترز در ۱۲مرداد۱۳۹۶ گزارش داد که « سپاه پاسداران با بکارگیری مواد مخدر، شبهنظامیان حوثی را تأمین مالی میکند». در ۸ فروردین ۱۳۹۸ برخی از عوامل سپاه پاسداران توسط پلیس و گارد ساحلی هند در آبهای گجرات بازداشت شدند. در شهریور ۱۳۹۹، رومانی بزرگترین محموله مواد مخدر قاچاق به این کشور، شامل ۲۲۵۰کیلوگرم به ارزش ۷۱میلیون دلار را در یک کشتی، از مبدئی در سوریه که در کنترل سپاه پاسداران است کشف و ضبط کرد.
خبرهای پر شمار این حوزه که تنها نمونههایی از آن در این مقاله آمده نشان می دهد که اگرچه هیچ یک از این کارها را نمی توان با دولت دیپلمات انجام داد اما زد و بندهای غیر قانونی، حذف و ترور رقبا، همکاری با باندها و ارتش های فاسد در دنیای بالکان و آسیای شرقی و آمریکای لاتین برای جابجایی و پوشش مواد مخدر، ترافیک اسلحه و از همه مهمتر پولشویی مشترک با و برای آنها، اقداماتی است که تنها از یک قدرت نظامی بالا با توان و نفوذ وسیع در نهادهای قدرت و دیپلماسی یک کشور صورت می گیرد.
نگاهی دقیق به کشوری مانند ایران، با سیستم بانکی عظیم، درآمدهای بالا و بی حساب و کتاب نفتی، عدم اطلاع رسانی درست و شفاف مالی، سانسور شدید رسانه ای، درهم ریختگی نظام امنیتی و موازی بودن سازمان های مختلف اطلاعاتی و امنیتی، متولیان گسترده و بی مسئولیت در حوزه های مختلف اقتصادی و امنیتی و سیاسی کشور و مواردی از این دست، کافی است تا نشان دهد که صاحبان مافیا، قدرت ها و کارتل های مخدر و اسلحه و باندهای تبهکاری جهان که هر کدام در گوشه ای از دنیا دستی بر سیاست هم دارند، می توانند در بهشتی شبیه به آنچه سپاه پاسداران برای پولشویی و مبادلات غیرقانونی فراهم کرده، دستی بر منافع برده و کسب سود کنند.
چنین تشکیلاتی در حد و اندازه بین المللی بدون شک خود دولتی عظیم و پیشرفته می خواهد تا در سایه و زیر پوشش یک دولت دیپلمات بتواند، ملت ایران را سرگرم کرده و دنیا را دور بزند و به گفته محمد جواد ظریف؛ «میدان را بر دیپلماسی حاکم کند» و سوار بر گرده دیپلماسی و لوازم و ابزار ساختگی آن از جمله انتخابات و مجلس و دولت رسمی، سود سوداگران را نه تنها در ایران بلکه در دیگر نقاط جهان در داخل مرزهای ایران تأمین کند.
اینجاست که عدم تصویب لوایح پولشویی، مخالفت با هرگونه توافق دیپلماتیک با دنیا و یا ضدیت با هر روش مدرن و متمدنانه ای از سوی جمهوری اسلامی بیشتر و بهتر قابل فهم می شود. آن گاه نوبت به این می رسد که ببینیم چه کشورها، دولت ها و نظام هایی در دنیا سعی در حمایت، ارتباط، تجارت و هم پیمانی یا همصدایی با نظام حاکم بر ایران را دارند؛ شاید نظام ها و دولت هایی باشند که چه در قلب اروپا، چه در روسیه، چه در چین و ماچین و چه در ینگه دنیا، خود دستی در بهشت تبهکاران قرن بیست و یکم، یعنی ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی داشته باشند و جیب سوداگرانه خود را از موهبت های این بهشت پر نمایند.