هر چند روسیه و ایران در تسریعِ روندِ به قدرت رسیدن و پیروزیِ طالبان در افغانستان نقش داشتهاند، این پیروزی آشکار تهران و مسکو در این پرونده احتمالاً دو کشور را در آینده با خطرهایی امنیتی در منطقه- خطراتی از ناحیهی رژیم جدیدِ کابل- رو به رو خواهدکرد(1). جمهوری اسلامی ایران باید به تعادل و توازنی میان آمریکائیستیزی خود از یک سو و ضرورتِ تضمین امنیّت در شرقِ کشور از دیگر سو دستیابد. تضاد و تناقضِ موجود میان واقعگرایی سیاسی و الزامهای ایدئولوژیک رژیم، تدوین و اجرای چنان سیاست منسجمی در قبالِ افغانستان را برای تهران دشوار می کند. تهران در حال حاضر بهنحوی همزمان هم برای گنجاندن افغانستان در قلمرو نفوذِ خود از طریق جنبشهای سیاسی شیعیان آن کشور و هم برای جذبِ بنیادگرایان سُنّی افغانستان با توسّل به آمریکاستیزی مبارزهجوی خود کوشش میکند. در مقیاس منطقهای، خروج آمریکا از افغانستان میتواند به ظهور یک اتّحادِ «سُلطهستیز» یا «آنتی هِژِمونیک» در آسیای مرکزی با پدرخواندگیِ و پشتیبانی پکن، مسکو و تهران منجر شود.
از آنجا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولِ حفظ امنیّت مرزهای کشور است اُسِّ اساس سیاست تهران در افغانستان را سپاه تعیین و اجرا میکند. این سیاست بهطور عمده بر بنیادِ نفیِ ایدئولوژیکِ حضور نظامی آمریکا استوار است. از نظر برخی از ناظران، پشتیبانی لفظی تهران از از برقرای ثبات در افغانستان از سال ٢٠٠١ میلادی به این سو چیزی جز نیرنگی دیپلُماتیک نبوده است. نیرنگی که هدفِ واقعیِ آن به چالش کشیدن سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و وادارکردن نیروهای غربی به احساس و درک دردِ ناشی از حضورِ آنان در مناطق مرزی ایران بوده است(2). این برداشت بهویژه در میان دانشگاهیان و مسئولان پشتون افغانستان بهگونهای چشمگیر مشاهده میشود. خروج و عقبنشینی آمریکا از افغانستان راهبرد یا استراتژی دوگانهی پیشین تهران مبنی بر پشتیبانی از دولت مرکزی و پیوند با نیروهای مسلّحِ طالبان را تغییر میدهد. از این پس، پشتیبانی از طالبان توجیه دیگری مییابد و آن مبارزه با داعش در افغانستان و ارادهی معطوف به تدوین و اجرای سیاستی بربنیاد واقعیّتهای تازه در این کشور است. خصلتِ « ضدِّ اقلیّـتها»ی طالبان بهویژه در ارتباط با شیعیان هزاره که بهشدّت آماج اذیّت و آزار طالبان هستند میتواند موجب بروز مناقشه و اختلاف میان برخی جوامع افغانستان و تهران شود.
از زمان ظهور شاخهی افغانستانی داعش زیر عنوان «امارت اسلامی خراسان»، در سال ٢٠١۵ میلادی، مسکو و تهران به این نتیجه رسیدهاند که امروز خطرِ طالبان از خطرِ داعش بهمراتب کمتر است. طالبانِ افغانستان در حقیقت جنبشی اسلامی- ناسیونالیست است حال آنکه داعش یا «امارت اسلامی خراسان» از نیروهای نظامی جهادی فرامرزی یا بینالمللی تشکیل شده است. عصاره و اصل چنین تحلیل یا برداشتی مورد قبول و پذیرش دولتهای آسیای مرکزی و از جمله تاجیکستان نیز هست. شایان یادآوری است که تاجیکستان تنها کشور آسیای مرکزی است که با دولت جدید طالبان در کابل گفتوگو نمیکند.
روسیه خود را به عنوان یک بازیگر عمده در مناقشهی افغانستان نمیبیند. باوجود این، این کشور در برقراری ثبات در این منطقه بهگونهای ذینفع است چرا که تضمین امنیّت مرزهای میان افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی و جلوگیری از سرایت ناامنی افغانسان به سرزمینهای اتحاد شوروی سابق دلنگرانی امنیّتی روسیه است. روسیه از سال ٢٠١٠ به بعد، به سه ابتکار نوآورانه در ارتباط با مسألهی افغانستان دست زده است:
١ – راهاندازی یک روندِ دیپلُماتیک به رهبری مسکو
٢ – برقرارکردن مجاری بجث و تبادل نظر با طالبان
٣ – کوشش در راستای نزدیکتر شدن به پاکستان. از نظرِ نخبگان و مطبوعاتِ آن دورانِ افغانستان، هدف مسکو بهویژه استفادهی ابزاری از افغانستان برای رویاروئی جامع و کلّی مسکو با واشنگتن در این نقطه از جهان بوده است. برای نیل به این هدف است که مسکو در خفا از طالبان پشتیبانی کرده است. نفع غائی مسکو در جلوگیری از برپائی دولت افغان بوده است. دولتی که عروسک خیمهشبیازی و دستنشاندهی غرب محسوب میشده است.
نزدیک شدن فرصتطلبانهی ایران و روسیه به افغانستان تحتِ رهبریِ طالبان بهمنظور مقابله با گسترشِ داعش در افغانستان بوده است. در این حرکت جلوگیری از سرایتِ ناامنی در افغانستان به کشورهای آسیای مرکزی و ایران انگیزهی مسکو و تهران بوده است. روسیه و ایران در عین حال برای نزدیکترشدن به پاکستان- همراه و پشتیبان رژیم کنونی کابل- تلاش کردهاند. این سیاست با سیاست ایران و روسیه در قبال پاکستان در خلال سالها دههی پایانی سدهی بیستم (سالهای دههی ٩٠) گسستی چشمگیر دارد. در خلال سالهای دههی ٩٠ محور مسکو- تهران – دهلینو علناً از اپوزیسیون افغانستان در چهارچوب «اتحّاد شمال» در قبال طالبان حمایت میکرد.
ورای مسألهی پشتیبانی روسیه و ایران از طالبان، ما شاهد شکلگیری یک استراتژی جدید روسیه ایم که درست در زمانی که روابط اسلامآباد و واشنگتن رو به وخامت دارد پاکستان را در بر میگیرد. بدینترتیب، نزدیکی روسیه و پاکستان را باید در پرتوِ تنشها در روابط پاکستان و آمریکا و سیاست واشنگتن- سیاستی که میخواهد پاکستان را مسئول وضعیّت امنیّتی در افغانستان معرفی کند- نگریست و درک کرد. غلتیدن پاکستان به قلمرو نفوذ چین عنصری مطلوب در راستای نزدیکتر شدن روسیه به پاکستان است. نزدیکیای که هدف آن کاهش نفوذ آمریکا در آسیای جنوبِ شرقی، حلِّ مسألهی افغانستان و بالاخره مبارزه با تروریسم است.
بهرغمِ آنکه شرط بندی تهران بر سرِ طالبان با احتمال رو به رو شدن با تضاد ایدئولوژیک میان اسلام خمینیگرا (خمینیست) و اسلامِ بنیادگرای طالبان است، ایران نیز عنصری در این معادلهی ژئوپُلیتیک تازه است. افزون بر این و از سوی دیگر، حفظ منافع اقتصادی ایران در افغانستان نیز نقشی تعیینکننده در ترسیم روابط آینده ایران-افغانستان خواهد داشت. نکتهی پایانی این که سیاست روسیه در افغانستان جلوگیری از سرازیرشدن موجی جدید از پناهجویان به کشورهای منطقه و سدکردن راه قاچاق موادِ مخدِّر از جمله تریاک و هروئین از افغانستان به خارج از این کشور را نیز شامل میشود. دو هدفی که با اهداف ایران نیز سازگار و همسوست.(3)
(1) J. Frantzman, « Afghanistan’s Winners: Qatar, Russia, China, Pakistan, Turkey, Iran », The Jerusalem Post, 16 août 2021, disponible sur : www.jpost.com ; et P. Wintour, « Iran and Russia Move to Fill Diplomatic Vacuum in Afghanistan », The Guardian, 9 juillet 2021, disponible sur : www.theguardian.com
(2) Entretiens personnels à Kaboul avec des diplomates occidentaux, août 2014.
گفتوگوهای نویسنده با دیپلُماتهای غربی در کابل در ماه اوت سال ٢٠١۴ میلادی
(3) Krivosheev, « Russia May Live to Regret Betting on the Taliban in Afghanistan », Carnegie, Moscou, 18 août 2021, disponible sur : https://carnegie.ru.
توضیح مترجم: متنی که در زیر میخوانید بخشی از مقالهی مفصّل و مشروحی است که کلمان تِرم، پژوهشگر و کارشناس مسائل ایران در ماه مارس سال جاری میلادی در شماره ٣٧ نشریهی اینترنتی «روسیه.اِن،ای،آی.ریپورتس» از انتشاراتِ «مؤسسهی فرانسوی روابط بینالمللی منتشر کرده است. این مقاله در مجموع از یک چکیده، یک مقدمه، ٩ بخش یا عنوان فرعی و یک نتیجهگیری، در ٣٢ صفحه تشکیل شده است. در همین شمارهی میهن ترجمهی کوتاه شدهی هفت بخش دیگر نیز آمده است.