مقدمه مترجم: کِلِمان تِرم Clément THERME، پژوهشگرِ فرانسوی و کارشناسِ مسائلِ ایران در مقالهای تحقیقی که در ماه مارسِ گذشته در انستیتوی روابطِ بینالمللی فرانسه Ifri منتشر شد[۱]، روابطِ بین جمهوری اسلامی و روسیه را پس از پایانِ جنگِ سرد مورد بررسی قرار داده است. در اینجا تلاش شده تا بیشترین بخش های این مقالهی ٣٢ صفحه ای را به صورتِ کامل و یا خلاصه بازتاب دهیم. دو بخشِ مهمِ دیگر مقاله کِلِمان تِرم در بارهی « سوریه» و « افغانستان» با زیر عنوانِ: روابطِ روسیه و جمهوری اسلامی درسوریه، ایران و روسیه در برابرِ چالش افغانستان، موضوع مقالات دیگری است که در همین شماره «میهن» منتشر شده است.
همانطور که در عنوان مقالهی حاضر مشاهده می شود، کِلِمان تِرم روابط بین روسیه و جمهوری اسلامی را به عنوانِ «مشارکت» و نه یک «اتحادِ استراتژیک» تعریف می کند. مشارکتی که اغلب جنبه ساختاری ندارد و بسته به اوضاع و احوال می تواند تغییر کند. با این وجود، کِلِمان تِرم بر همگرایی بیشتر بین روسیه و جمهوری اسلامی از سال ٢٠۱۴ در ابعاد امنیتی و فناوری های دفاعی ( خصوصاً در زمینه های ماهواره ای و سایبری) تأکید می کند. در عمل، همگرایی بین روسیه و ایران در این زمینه ها از یک مشارکت عادی بین دو کشور بسیار فراتر میرود. همانطور که «آندری کورتونف» مدیر کل شورای روابط خارجی روسیه نیز می گوید: «روابط ایران و روسیه نه یک اتحادِ استراتژیک، بلکه یک اتحادِ تاکتیکی است.» همگرایی و نزدیکی بین ایران و روسیه در ابعاد امنیتی، خصوصاً از سال ٢٠۱۴ از گفتمانِ مشترکِ ضدِ آمریکایی و ضدغربی رژیم های حاکم بر این دو کشور تغذیه می شود. از سوی دیگر، برغم ابعاد بدبینی و بی اعتمادی بخش وسیعی از مردم ایران نسبت به روسیه که از سوابق تاریخی جنگها و تجاوزات روسیه تزاری به خاک ایران سرچشمه می گیرد، حاکمیت نظام اسلامی در تبلیغات خود تلاش می کند تا با دستکاری حافظه تاریخی، روسیه امروز را از گذشته اش تطهیر کرده و به عنوان دوست و متحد ایران معرفی کند.
کِلِمان تِرم، در متن خلاصهای از مقاله ٣٢ صفحه ای خود در باره روابط بین ایران و روسیه می گوید:
«روابط بین رژیم اسلامی ایران و روسیه بر پایه همگرایی منافع امنیتی این دو در سطح منطقه ای و همچنین در صحنه بین المللی شکل گرفته است. طی سال های اخیر، تهران سیاستی را در منطقه (سوریه از سال ٢٠۱۱، افغانستان از سال ۱۹۹۱، قففاز و آسیای مرکزی) به مورد اجرا گذاشته که به طور گسترده در راستای منافع روسیه بوده است. بعد امنیتی که از هنگام پایان جنگ سرد از پایه های روابط تهران و مسکو بوده به همکاری های منطقه ای بین آنها تعمیم و گسترش یافته است. از سوی دیگر آغاز روند رنگ باختن هژمونی آمریکا، که از دهه ٢٠٠٠ مشهود بوده است، منجر به ظهور یک گفتمان ایدئولوژیک مشترک روسیه-ایرانی) بر علیه «ارزشهای غربی » شده است.
با این حال، فراتر از این بستر مشترک ایدئولوژیک، رژیم اسلامی موفق به پیشبرد یک سیاست واقعی (رئال پلتیک) شده است. سیاستی که با تکیه بر نقش بین المللی روسیه با فشار آمریکا در جهت تغییر احتمالی رژیم و یا تغییر رفتار جمهوری اسلامی مقابله می کند. به عبارت دیگر، می توان گفت که رژیم اسلامی به هدف حفظ موجودیت خود، ابعاد جدیدی به روابط خود با مسکو افزوده است. این رویکرد از سال ۱۹۹۱ به موضوعی حیاتی برای بقای رژیم تبدیل شده است. رژِیم اسلامی همزمان در معرض اعتراضات مردمی در داخل و فشارهای خارجی از سوی واشنگتن قرار دارد. فشارهایی که از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ (٢٠۱۷-٢٠٢۱) روندی افزایشی داشته است.
کِلِمان تِرم، مقدمه مقاله تحقیقی خود را با این جملات آغاز می کند:
«از پایان جنگ سرد ( سال ۱۹۹۱) خوانش های مختلفی در تجزیه و تحلیل ها درباره روابط تهران و مسکو مشاهده می شود. برخی با برجسته کردن همگرایی ایدئولوژیک روسیه و رژیم اسلامی بر خطرناک بودن همکاری های «تکنولوژیک» بین دو کشور، به ویژه در زمینه های هستهای، فضایی، نظامی و امنیتی تأکید دارند.
برخی دیگر، بر شکنندگی روابط بین دو کشور تأکید دارند و پیش بینی می کنند که اگر چه ممکن است یک گسست قریب الوقوع در روابط بین آنها بروز نکند، ولی روابط بین دو کشور، حداقل از بی اعتمادی متقابل و دیرپا رنج می برد.
در همین حال، رژیم های حاکم بر هر دو کشور در تبلیغات رسمی خود همواره بر روابط «خوب همسایگی» بین دو کشور اشاره می کنند و یک «مشارکت استراتژیک» را مطرح می کنند. این تبلیغات تاکید می کند که این مشارکت، یک «اتحاد طبیعی» بین دو کشور دوست، علیه افراط گرایی مذهبی و تروریسم در خاورمیانه است.
تمایل دو رژیم به دادن محتوای ایدئولوژیک به روابط دوجانبه خود، در واقع به منزله راهی برای به حداقل رساندن اختلافاتی است که بین مسکو و تهران، به ویژه در باره طرح تقسیم دریای مازندران(کاسپین) بروز کرده است.
با این حال، در سطح ایدئولوژیک و/یا استراتژیک بین سیاست های مسکو و تهران ماهیتاً تفاوت هایی وجود دارد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ابعاد ضد آمریکایی خود از سال ۱۹۷۹ در مقام مقایسه با سیاست خارجی روسیه از سال ۱۹۹۱ بیشتر ایدئولوژیک بوده و در این زمینه ثبات و تداوم داشته است.
افزون بر این، مسکو اغلب و حداقل تا سال ٢٠۱۴ ( زمان ضمیمه شبه جزیره کریمه به روسیه) اولویت بیشتری نسبت به گسترش روابط خود با واشنگتن در مقایسه با شریک ایرانی اش داده بود.
از سال ٢٠۱۴ و اشغال کریمه مشاهده می شود که روابط روسیه با غرب رو به وخامت گذاشت و از آن زمان سیاست خارجی روسیه به سوی توسعه بیشتر با قدرت های منطقه ای غیر غربی معطوف شد. مطمئناً، گفتمان جهان چندقطبی یوگنی پریماکوف Evgueni Primakov [٢] انگیزه جدیدی برای تغییر رویکرد سیاست خارجی روسیه بوده است.
استراتژی جدید روسیه مبتنی بر ارتقای چشم انداز یک نظام بین المللی است که بر ظهور«مراکز متعدد و جدید قدرت» مانند: چین، اتحادیه کشورهای آسیای جنوب شرقی، برزیل، آفریقای جنوبی، هند و ایران تأکید دارد.
بنابراین، در استراتژی جدید روسیه موضوع گسترش روابط با دولت های «غیر غربی» در اولویت قرار گرفته است. پویایی جدید در روابط بین روسیه و ایران از سال ٢٠۱۴ را باید در این چهارچوب تبیین کرد.»
روابط با روسیه: یک موضوع سیاست داخلی در ایران
بحث عمومی سیاسی در ایران در سال گذشته با دو جنجال رسانه ای همراه شد که نزدیک شدن رژِیم اسلامی به مسکو را زیر پرسش می برد.
اولین جنجال که خود را در بحث سیاسی داخلی در ایران تحمیل کرد، پس از فاش شدن فایل صوتی محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین در ماه مارس ٢٠٢۱ آغاز شد. اظهارات ظریف در این فایل صوتی تایید می کند که در نگرشِ دولت روحانی (اوت ٢٠۱۳ تا اوت ٢٠٢۱) برنامه هسته ای ایران پروژه ای است که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اولویت بسیار بالایی برخورد است و این برنامه احتمالاً در خدمت منافع حاکمیت است.
ظریف حتی در این فایل صوتی، سپاه پاسداران را متهم به همکاری با روسیه برای تخریب تلاش های دولت روحانی در جهت حل و فصلِ مسئله اتمی کرده بود. به نظر آقای ظریف روسها از این موضوع واهمه داشتند که رسیدن به یک توافق در باره برنامه هستهای، می تواند باعث نزدیک شدن مواضع ایران به آمریکا بشود.
در همین راستا، محمد جواد ظریف در این فایل صوتی دیدار و گفتگوی قاسم سلیمانی با ولادیمیر پوتین در دسامبر ٢٠۱۵ -درست چند ماه پس از توافق هسته ای ایران در وین- را به عنوان وسیله ای برای جلوگیری از عادی سازی روابط بین ایران وآمریکا توصیف کرده است. به نظر ظریف، روسیه با حفظ موقعیتِ ایران در وضعیت جنگی در سوریه، این کشور را به عنوان یکی از طرف های متخاصم تثبیت کرده و به دنبال طولانی کردن فرآیند تنش و درگیری بین تهران و واشنگتن بوده است. به باور او اینگونه جلسات و گفتگوها بین نمایندگانِ «دولت سایه» در جمهوری اسلامی با سیاستمداران روسی و همچنین اقدامات مخفیانه بعدی آنان – یورش به سفارت عربستان درتهران، توقیف کشتیها در خلیج فارس – به هدف جلوگیری از اجرای بهینه برجام طرح ریزی و انجام گرفته بود.
این جهت گیری می تواند نتیجه یک اشتباه در تفسیر رویدادها باشد، زیرا روسیه در سال ٢٠۱۵ توافق اتمی با ایران را امضا کرده بود و نقش سازنده این کشور در این زمینه توسط مقامات دولت اوباما به رسمیت شناخته شده بود.
افزون بر این، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران( فارغ از نقش روسیه) هرگز نتوانسته بود تا گام مثبتی در جهت عادی سازی روابط با واشنگتن بردارد. زیرا، ماهیت انقلابی و اساساً ضد آمریکایی جمهوری اسلامی، مانع بسیار بزرگی در این راه بوده است. بدون تردید روسیه نمی خواهد که یک رژیم جدید طرفدار آمریکا در تهران بر سر کار بیاید و چنین چشم اندازی نیز در کوتاه مدت غیر واقعی به نظر می رسد.
در نتیجه، از سخنان ظریف نمی توان به وجود یک «طرح مخفی» روسیه در ایران پی برد. بلکه این اظهارات، صرفاً نشان دهنده قدرت برترِ دولتِ سایه (سپاه و دستگاه های امنیتی) در ایران و در همان حال ضعف و ناتوانی گسترده دولت رسمی (دولت وفت روحانی) در ایران بوده است.
جنجال دوم، این بار تاریخی، در اوت ٢٠٢۱ ظاهر شد. ا نتشار عکسی در تاریخ ۱۱ اوت ٢٠٢۱ در شبکه توییتر سفارت روسیه در تهران جنجال ساز شد و با واکنش های زیادی روبرو شد.
این عکس سفیر پیشین روسیه را با همتای بریتانیایی او در سال ۱۹۴٣ میلادی روی پلکانی نشان می دهد که میزبان کنفرانس تهران بودند.
در پی واکنش چند مقام جمهوری اسلامی به انتشار این عکس، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران سفرای روسیه و بریتانیا را برای ادای توضیحات به این وزارتخانه فراخواند.
یک دیپلمات روسی در دیدار با معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت که تنها هدف از انتشار این عکس، بزرگداشت ائتلاف دو کشور اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا علیه ارتش نازی در جنگ جهانی دوم بوده و این عکس محتوای «ضد ایرانی» ندارد و قرار نبوده که موجب آزردگی خاطر مردم ایران شود.
سفیر روسیه در تهران نیز بر ابعاد استراتژیک روابط مسکو و تهران تاکید کرده بود و از اینکه مردم ایران از انتشار این عکس آزرده خاطر شده بودند، عذر خواهی کرده بود.
بروز این تنش از سال ١۹۹١ در روابط دوجانبه دو کشور روسیه و ایران بی سابقه بوده است.احضار سفیران روسیه و بریتانیا توسط وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی حساسیت تاریخی و بی اعتمادی مردم ایران را در ارتباط با پیشینه این دو قدرت بزرگ« امپریالیستی» پیشین نشان می دهد.
این بی اعتمادی همچنین عاملی است که امکان ایجاد یک اتحاد واقعی بین دو کشور ایران و روسیه را محدود می کند.
میراث تاریخی، عدم شناخت متقابل، فقدان روابط اقتصادی مکمل و حتی رقابت در بخش انرژی (نفت و گاز) از عوامل اصلی تنش در روابط دو جانبه بین ایران و روسیه هستند.
تهران در شرایطی نیست که قادر به ایجاد توازنی مطلوب در روابط خود با روسیه باشد. روابطی که حتی پس از فروپاشی ابرقدرت شوروی در سال ١۹۹١ کماکان نامتقارن باقی مانده است.
پس از جنجالِ انتشارِ عکس سفرای روسیه و بریتانیا در شبکه توییترِ سفارتِ روسیه در تهران، علی مطهری نماینده سابق پارلمان و از منتقدان داخلی حاکمیت، روسیه را به نفوذ در نظام اسلامی متهم کرد. به گفته او، سیاست رژیمِ اسلامی بیش از پیش در جهت منافع روسیه و چین گام بر می دارد و در همان حال این سیاست، نسبت به منافع غرب، رویکردی به شدت خصمانه دارد.
علی مطهری و محمد جواد ظریف، اولویت نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را از سال ٢٠٠۵ مورد انتقاد قرار داده اند. آنان همچنین گفته اند که روسیه و چین نیز به همان اندازه دولت های غربی بلند پروازی های هژمونیک دارند.
علیرغم بحث های عمومی مکرر، چه در بین نخبگان و چه در جامعه ایران در مورد جهت گیری سیاسی حاکمیت مبنی بر نگاه به شرق (روسیه و چین)، «میانه روها» و «اصلاح طلبان» در عمل نتوانستند بر این سیاست تأثیر گذاشته و تغییری در آن حاصل کنند.
هدف حسن روحانی با حمایت اصلاح طلبان از سال ٢٠۱۳ تعدیل این سیاست و متعادل ساختن آن در جهت ایجاد رابطه اقتصادی عادی با غرب و خصوصاً با کشورهای اروپایی بود. با این حال، پس از توافق هسته ای ٢٠۱۵ سیاست نزدیک شدن اقتصادی ایران به کشورهای اروپایی با شکست روبرو شد. این شکست، حاشیهی ضعیفِ قدرتِ عملِ «میانه روها» در ایران را در خصوص مانور دادن در باره مسائل بین المللی آشکار کرد.
علیرغم خواست اعلام شده میانه روها و اصلاح طلبان در زمینه ایجاد نوعی تعادل در روابط خارجی جمهوری اسلامی، طی مدت هشت ساله دولت روحانی عملاً عکسِ این خواست حاصل شده و ما شاهد نزدیکی بیشتر بین ایران و روسیه بودیم. طی این مدت رئیس جمهوری اسلامی(روحانی) چهار بار و وزیر امور خارجه اش(ظریف) سی و سه بار به روسیه سفر کردند. ناتوانی دولت رسمی درایران در برابر خواست حاکمیت نظام اسلامی کاملاً مشهود است. استراتژی کلی رژیم اسلامی اتکا به قدرت های«غیر غربی » شورای امنیتِ سازمان ملل متحد – روسیه و چین – برای مقابله با فشار های آمریکا بوده است و به نظر نمی رسد که رژیم اسلامی هیچ جایگزینِ واقعی دیگری را برای تغییر این رویکرد، در مد نظر داشته باشد.
پس از انتخاب ابراهیم رئیسی؛ استراتژی رژیم اسلامی، تأکید بر نزدیکی بیشتر بین ایران و روسیه است
این بن بست در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در وهله نخست ناشی از امتناع نظام اسلامی در گام برداشتن در جهت عادی سازی روابط دیپلماتیک با واشنگتن است.
ابراهیم رئیسی خطوط اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را منطبق بر نظرات علی خامنهای، رهبر نظام اسلامی که از سال ۱۹٨۹ ترسیم شده، دنبال می کند.
تحولات اصلی مورد انتظار از راهبردِ بین المللی تهران به شرح زیر است:
نخست، رویکرد رژیم با افزایش نظامی شدن، بیشتر امنیتی می شود. این تحول در رویکرد رژیم همچنین بر همکاری های منطقهای بین تهران و مسکو- در افغانستان پس از ۲۰۲۱، سوریه، قفقاز و آسیای مرکزی- تأکید دارد.
دوم، پس از شکست توافق هستهای، هدف جدید هدف تهران تقویت روابط اقتصادی در سطح منطقهای، با روسیه و اتحادیهی اقتصادی اوراسیا است. به عبارت دیگر، تهران دیگر تجارت با کشورهای اروپایی را در اولویت خود قرار نمی دهد، بلکه به سمت منطقهای کردن تجارت و توسعه تجارت با چین حرکت خواهد کرد.
سوم، برداشت از« تهدید»ها و«فرصت»ها برای جمهوری اسلامی در رقابتها بین قدرت های بزرگ (روسیه-آمریکا، و بیشتر چین- آمریکا) یک عنصر ساختاری در تعریف سیاست خارجی رژیم در اوراسیا است.
و بالاخره بحث گسترش همکاری های ایران و روسیه در سوریه با طالبان در أفغانستان است.
تجربه موفق همکاری ایران و روسیه در سوریه و مبارزه با آنچه جمهوری اسلامی آن را «تروریسم تکفیری » می نامد، ظاهراً پنجره جدیدی برای تشدید تعامل بین تهران و مسکو در افغانستان باز کرده است. با این وجود، وعلیرغم اصرار محافظه کاران در ایران که عقب نشینی نظامی آمریکا از افغانستان را موفقیتی ایدئولوژیک محسوب می کنند، پیروزی طالبان می تواند به منزله چالشی برای همکاری امنیتی ایران و روسیه در منطقه باشد. در واقع، سخنرانی های پیروزی ایدئولوژیک و شعارهای شکست آمریکا به سرعت جای خود را به نگرانی در مورد ثبات افغانستان و خطر توسعه کانون های تروریستی جدید، و همچنین افزایش قاچاق مواد مخدر از افغانستان داده است.
همانطور که پیش تر اشاره شد، حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران در مدت ٨ سال ریاست خود نتوانست خطوط دیپلماتیک خود را با هدف ایجاد توازن مجدد در روابط بین المللی کشور از طریق نزدیک شدن به اروپا و مذاکره با واشنگتن تأمین کند.
در واقع، در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تحت سیاست فشار حداکثری واشنگتن، همهی جناح های سیاسی درحمهوری اسلامی، از جمله اصلاح طلبان و میانه روها، از نزدیک شدن به روسیه و چین حمایت کردند. این اتحاد- در نزدیکی به شرق و دوری از غرب – در جناح های سیاسی ایران در واقع به منزله پیروزی خطی بود که از سوی علی خامنهای، رهبر رژیم اسلامی و سپاه پاسداران از ابتدای دهه ٢٠٠٠ ترسیم شده بود و پس از «جنبش سبز» در سال ٢٠٠۹ و جنگ در سوریه از سال ٢٠۱٢ تقویت شد.
افزون بر این، نسل جدید سیاستمداران (بنیاد گرایانِ افراطی) در رژیم اسلامی ایران مخالف هرگونه رابطه با غرب هستند. آنان بر«نگاه به سمت شرق» (که روسیه را نیز در بر می گیرد) تأکید می کنند. آنان از سیاست خارجی جمهوری اسلامی که در آن شعار «شرق بیشتر از غرب» جایگزین شعار «نه شرقی، نه غربی » زمان روح الله خمینی، بنیان گذار جمهوری اسلامی شده، دفاع می کنند.این نسل جدید، محافظه کاران سابق را به دلیل حمایت از توافق هستهای ٢٠۱۵ سرزنش می کنند.آنها ولادیمیر پوتین را به عنوان یکی از اعضای اصلی “محور مقاومت ” در برابر غرب می دانند.
روابط رژیم اسلامی با روسیه به سوی مشارکتی میرود که در آن مسائل امنیتی غالب است
روسیه و ایران اخیرا تمایل خود را برای تقویت همکاری های سیاسی دوجانبه و نیز تعمیق روابط اقتصادی بین دو کشور نشان داده اند.
تهران در ١١ اکتبر ٢٠٢۱، اعلام کرد که بزودی یک مشارکت استراتژیک شامل توافقنامه توسعه ٢٠ ساله را با مسکو امضا خواهد کرد. با این وجود، اولویت مسکو اجرای یک «مشارکت غیر ساختاری» با ایران است. جمهوری اسلامی ایران موقعیت خود را بعنوان یک شریک دارای حق تقدمِ روسیه حفظ می کند، اما به عنوان یک شریک انحصاری مسکو شناخته نمی شود.
استراتژی جدید ایران که بر مبنای آن دیگر نباید بر توسعه روابط خود با کشورهای اروپایی تأکید کند، این خطر را ایجاد می کند که این کشور بیش از پیش به دو کشور روسیه و چین وابسته شود.
با توجه باینکه برنامه فضایی مستقل جمهوری اسلامی شکست خورده است، تلاش رژیم تهران برای توسعه آن، ضرورت استفاده از فناوری های فضایی روسیه را ایجاب می کند. همکاری های روسیه و ایران در زمینه فناوری های فضایی به سال ۱۹۹٨ بر می گردد که روسیه در توسعه پروژه ماهواره مصباح با ایران همکاری کرده است. همکاری روسیه با ایران در زمینه فناوری های فضایی، کشورهای غربی را نگران می کند. زیرا این همکاری می تواند به مرور زمان جمهوری اسلامی را قادر سازد تا ظرفیت خود را در نظارت و رصد اهداف نظامی در عرصه خاورمیانه افزایش دهد.
کنترل کامل سپاه پاسداران بر برنامه فضایی جمهوری اسلامی به طور کلی و خصوصاً همکاریهای سپاه در این زمینه با روسیه منبع دیگری برای نگرانی غربی هاست.
اگر تهران ماهواره روسی کانوپوس-و Kanopus-V را در اختیار بگیرد، قادر خواهد بود تا به نحو بهتری بر تأسیسات نفتی در خلیج فارس، پایگاه های نظامی آمریکا در عراق و یا فعالیت های نظامی اسرائیل نظارت کند. پرتاب این ماهواره قرار است از خاک روسیه انجام شود، در حالی ک مدیریت ماهواره در دست یک تیمِ سپاه پاسدران است که در روسیه آموزش دیده اند و در استان البرز، نزدیک به تهران مستقر شده اند.
با وجودیکه مسکو حمایت خود را ازبرنامه فضایی جمهوری اسلامی رد می کند، اما، همکاری های امنیتی و انتقال فناوری های حساس از سال ۱۹۹۱ یکی از پایه های اصلی روابط دو جانبه دو کشورِ روسیه و ایران را تشکیل می دهند.
در حوزه نظامی نیز طی سال های اخیر ما شاهد افزایش رزمایش های مشترک هستیم. در این خصوص می توان ازجمله به رژه نیروی های دریایی دو کشور در ژوئیه ٢٠٢۱ در بندر «سنت پترزبورگ» اشاره کرد که طی آن ناوشکن ایرانی سهند و کشتی پشتیبانی مکران مشارکت داشتند. همچنین در این باره می توان به رزمایش مشترک دریایی ایران، روسیه و چین در شمال اقیانوس هند اشاره کرد که در ماه ژانویه سال جاری برگزار شد.
از سوی دیگر و به گفته سفیر روسیه در ایران، «در نتیجه لغو تحریم های تسلیحاتی ایران از سوی سازمان ملل متحد، دوکشور هم اکنون در حال مذاکره برای خرید تسلیحات و تجهیزات جنگی روسیه توسط ایران هستند.»
یک هیئت وزارت دفاع روسیه به رهبری ژنرال اوسیپوف در ٢۴ دسامبر ٢٠۱٨، در جهت اجرای توافقنامه همکاری های نظامی و همچنین تقویت همکاری های نظامی منطقه ای بین دو کشور در سوریه و قفقاز وارد ایران شد. توافق همکاری های نظامی بین دو کشور در ژانویه سال ٢٠۱۵ توسط وزرای دفاع دو کشور امضا شده بود.
افزون بر تقویت همکاری های نظامی دوجانبه، مسکو به دنبال ادغام بیشتر جمهوری اسلامی در استراتژی منطقه ای خود، خصوصاً در قفقاز و در آسیای مرکزی است.
روسیه همچنین از عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای حمایت می کند.آغاز روند الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای در پاییز سال ٢٠٢۱ در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان اعلام شد. شایان توجه است که عضویت قطعی ایران در این سازمان موکول به بیرون آمدن ایران از لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی ( اف ای تی اف) و ادامه روند مذاکرات وین درباره برنامه هسته ای ایران است. در واقع، تهران برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای باید از بازگشت تحریم های سازمان ملل( نه تحریم های یکجانبه آمریکا) علیه جمهوری اسلامی اجتناب کند.
جمهوری اسلامی در ژانویه سال٢٠٢۱ قرارداد همکاری برای “امنیت اطلاعات” را با روسیه امضا کرد. وزارت امور خارجه ایران در آن هنگام، این قرارداد را «نقطه عطفی» در مورد امنیت سایبری کشور خواند.
این توافق تا حد زیادی برای ایران جنبه دفاعی دارد و خصومت مشترک رژیم های دو کشور ایران و روسیه را نسبت به آمریکا تأکید می کند. بر اساس این توافق، روسیه در ساخت سیستم های امنیتِ سایبری به ایران کمک می کند تا این کشور در برابر آمریکا دفاع سایبری قوی تری داشته باشد.
در صورتی که تهران کاستی های دفاع سایبری خود را با فناوری های روسیه بر طرف کند، برای واشنگتن بسیار دشوارتر و گران تر تمام خواهد شد تا در حملات سایبری، زیرساخت های ایران را هدف قرار دهد.
در سطح داخلی، رژیم های دو کشورِ ایران و روسیه محدودیت های زیادی در جهت آزادی های «دیجیتال» ایجاد کرده اند.
رژیم های هر دو کشور بویژه نگران استفاده از شبکه تلگرام هستند. رژیم اسلامی شبکه تلگرام را متهم به “گسترش انحطاط اخلاقی” می کند. در همین حال، تهران بر اتهامات روسیه علیه این شبکه انگشت می گذارد که با ناشناس بودن و حفاظت از داده ها برای کاربران این شبکه، اقدامات تروریستی را تسهیل می کند.
انتقادات علیه شبکه تلگرام در این دو نظام سیاسی اقتدار گرا به هدف خفه کردن، محدود کردن، دلسرد کردن و در نهایت ریشه کن کردن گفتمان های انتقادی است که می تواند ثبات این دو رژیم را زیر پرسش ببرد.
پویایی تجاری مطلوب در روابط اقتصادی ایران و روسیه
از سال ٢٠۱۴، تمایل رهبران روسیه و رژیم اسلامی برای تقویت همکاری های اقتصادی دوجانبه، مسئله همبستگی بین دو کشور را مطرح می کند. دو کشوری که تحت تحریم های آمریکا و اروپا قرار گرفته اند. در روسیه، سیاستمداران و تجار این کشور از تصمیم آمریکا در سال ٢٠۱٨ برای بازگرداندن تحریم ها علیه تهران انتقاد کردند. این انتقاد در وهله نخست به نفسِ تحریم ها بوده است که به عنوانِ یک ابزار فشار سیاسی از آن استفاده می شود. به ویژه آنکه خود مسکو نیزاز آن رنج می برد.
افزون بر این، دو کشور تلاش می کنند تا روابط اقتصادی خود را تنوع بخشیده و توسعه دهند.
همکاری در زمینه های انرژی، زیرساخت ها (راه آهن) و صنعت هوانوردی که پیش تر بین دو کشور آغاز شده است، با تحریم های آمریکا تضعیف شده اند.
تجارت ایران با روسیه کسری تراز تجاری برای ایران دارد. تهران تلاش می کند با توسعه صادرات غیرنفتی خود به روسیه این کسری را محدود کند.
به عنوان مثال، تولیدات و محصولاتِ غذایی، ۷٠ درصد صادرات ایران به بازار روسیه را تشکیل می دهد. فلزات، سیمان، مواد شیمیایی و مواد معدنی نیز از جمله کالاهایی است که از ایران به روسیه صادر می شوند.
با این وجود، روابط تجاری ایران با روسیه در مقایسه با تجارت این کشور با چین جنبه حاشیه ای دارد.
چین همچنان بزرگ ترین شریک تجاری ایران است. در حالی که روسیه در کنار آلمان پنجمین شریک تجاری جمهوری اسلامی محسوب می شود. تجارت ایران و مسکو در بازه زمانی مارس ٢٠۱۹ تا مارس ٢٠٢٠ در حدود ۴٢۱ میلیون دلار گزارش شده که فقط ۵‚۵ درصد کل تعاملات تجاری ایران را شامل می شود.
هدف جمهوری اسلامی تسریع در مذاکرات و امضای یک قرارداد تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. در صورتِ پیوستنِ ایران به این اتحادیه، فضای تجاری بزرگ تری در مقایسه با روسیه برای صادرات غیرنفتی ایران باز می شود.
در باره پروژه های دوجانبه ایران و روسیه افزون بر ساخت رآکتورهای هسته ای در بوشهر و پاسخ دادن به پرسش ها و مسائل مالی برای تعمیق همکاری های روسیه و ایران در زمینه هسته ای غیرنظامی، تهران اجرای پروژه سیریک برای ساخت چهار نیروگاه حرارتی ۱۴٠٠ مگاواتی در بندرعباس و برقیسازی خط ریلی راه آهن گرمسار – اینچه برون را با روسیه پی گیری می کند. به گفته وزیر امور خارجه روسیه:« هیچ محدودیتی» برای توسعه روابط بین دو کشور ایران و روسیه در عرصه های فنی و دفاعی وجود ندارد.
در زمینه هوانوردی غیرنظامی، تهران مصمم به اجرای توافق خرید ۴٠ فروند هواپیمای سوخوی سوپرجت روسیه(به مبلغ دو میلیارد دلار) است. با توجه باینکه بیش از ۱٠ در صد (طبق اطلاعات دولتی روسیه ٢٢ درصد) قطعات این هواپیما در آمریکا ساخته می شود، فروش این هواپیماها به ایران- که تحت تحریم های یکجانبه آمریکاست- موکول به اخذ مجوز از سوی خزانه داری آمریکا است. شرکت سازنده این هواپیما در روسیه la United Aircraft Corporation متعهد به ساخت این قطعات در خارج از آمریکا شده تا بتواند فروش آن به ایران را تسهیل کند. به گفته مسئولین روسی، این هدف می تواند تا پایان سال ٢٠٢۳ محقق شود.
رژیم اسلامی تلاش می کند پیشینه استعماری روسیه در ایران را انکار کند
برغم پیشینهی تاریخی بدی که روسیه در ایران دارد، رژیم اسلامی در تبلیغات خود تلاش می کند تا پیشینهی استعماری روسیه در ایران را انکار کند. اختلافاتی که بین جمهوری اسلامی و روسیه در ژوئیه ٢٠٢۱ در باره تولید واکسن «اسپوتنیک- و» در ایران و صادرات فقط یک و یا دو میلیون دُز واکسن به جای ۶٠ تا ۶٢ میلیون دُز پیش بینی شده، بروز کرد، این ریسک را تقویت می کرد که نزد افکار عمومی ایرانیان بدبینی و بی اعتمادی نسبت به روسیه افزایش یابد.
با این حال، این بی اعتمادی در نظرسنجی انجام شده توسط مرکز مطالعات بین المللی و امنیتی مریلند (CISSM) بازتاب نیافته است.
در این نظرسنجی، در واقع، روسیه در سال ٢٠٢٠ تنها کشوری بوده است که از دیدگاه مطلوبی نزد افکار عمومی ایرانیان برخوردار بوده است. در این نظر سنجی ۵۶ درصد گفته بودند که دیدگاهی مثبت از روسیه دارند.
چین نیز که به نوبه خود تا شروع همه گیری کرونا از جمله کشورهایی بوده که مورد علاقه اکثریت ایرانیان بوده، در اکتبر ٢٠٢٠، تنها ۴٠ درصد از ایرانیان تصویر خوبی از آن داشتند.
نهادهای دولتی جمهوری اسلامی، نظر نسبتاً مطلوبی به روسیه دارند. در همین حال، «ضد امپریالیست» های ایرانی بر روایت منفی تجربه تاریخی بریتانیا در ایران تأکید می کنند، در حالی که مسئله دخالت روسیه در ایران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را که طی آن بخش هایی از مناطق شمالی از کشورِ ایران جدا و منضم به خاک روسیه شد را نادیده گرفته و تلاش می کنند آن را از حافظه رسمی مردم ایران حذف کنند.
در نتیجه می توان گفت که نظام اسلامی حافظه تاریخی ایران را نیز گزینشی کرده است: در حالیکه بر بی اعتمادی بین جمهوری اسلامی و امپراتوری بریتانیا(سابق) بخاطر مداخلات گذشته اش در ایران تأکید می کند، اما، تلاش می کند تا گذشته استعماری روسیه در ایران را در گفتمان رسمی فراموش کرده و نادیده بگیرد.
نتیجه گیری
طرح ترسیم شده از سوی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی برای نزدیکی راهبردی با مسکو در زمینه امنیتی گرچه موجب برخی نگرانی ها در نزدِ افکار عمومی مردم ایران شده که از تکرار نفوذ روسیه در ایران هراس دارند، اما، مورد استقبال و یا قبول جناح های مختلف در جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
حامیان نزدیکی ایران و روسیه در هر دو کشور بر مخالفت مشترک خود با سیاست های واشنگتن تأکید می کنند.
مزایای عملیاتی و فنی نزدیکی رژیم اسلامی به مسکو، برای سپاه پاسداران بسیار گسترده است و از عرصه توسعهی فناوری های بالستیک و فضایی فراتر می رود.
همکاری بین سپاهِ پاسداران و روسیه در سطح منطقهای نشان می دهد که در نگاهِ تهران، مسکو، همواره به عنوان یک شریک اساسی برای بقای جمهوری اسلامی شناخته می شود.
[۱] عنوان این مقاله به زبان فرانسه:
Clément Therme, « Le partenariat russo-iranien. Une entente conjoncturelle
aux accents sécuritaires », Russie.Nei.Reports, n° 37, Ifri, mars 2022
عنوان مقاله به زبان انگلیسی:
The Russian-Iran Partnership in a Multipolar WorldRussie.NEI.Reports, No. 37, Ifri, March 2022
[٢] یوگنی پریماکوف Evgueni Primakov ، وزیر امور خارجه روسیه در سال های ۱۹۹۶ تا ۱۹۹٨ بوده است. «دکترین پریماکوف» به او نسبت داده شده است. این دکترین حول سه ایده کلیدی می چرخد: نخست اینکه روسیه را نمی توان به یک قدرت اروپای میانه تقلیل داد، دوم اینکه، جهان پس از جنگ سرد، جهانی چند قطبی خواهد بود و تنها تحت سلطه آمریکا نخواهد بود. سوم اینکه، روسیه حق نگاه اختصاصی بر روی جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوری(سابق) را دارد. کشورهایی که در روسیه به عنوان«خارجه نزدیک » توصیف می شوند.
روسیهی بعد از فروپاشی شوروی، راهبردِ سیاستِ خارجی خود را بر مبنای گفتمان « آتلانتیکگرایی» یا غربگرایی «آندره کوزیرف» نخستین وزیر امور خارجه بوریس یلتسین پیش برد. این گفتمان در واقع برای شبیهسازی ارزشها و مفاهیم روسی و غربی و بخشی از گفتمان کثرتگرایی روابط بینالملل در دوره پَسا شوروی تلاش می کرد. بر مبنای این گفتمان، غرب در مقابل روسیه قرار ندارد، بلکه این گفتمان، غرب را شریک میانگارد و بر همگرایی همه جانبه غرب و تصویرسازی هنجارمند از روسیه در نظام بینالملل و شریکی قابل اعتماد در جامعه کشورهای متمدن تأکید میکند. در دوره دوم ریاست جمهوری بوریس یلتسین با بروز بحران های مختلف در این کشور، گفتمان «اوراسیاگرایی» یوگنی پریماکوف که در سال ۱۹۹۶ بهعنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد، در سیاست خارجه روسیه حاکم شد. گفتمان «اوراسیاگرایی» پریماکوف در حقیقت پاسخی به رویکرد « آتلانتیکگرایی» آندره کوزیرف بود و ساختارهای غربی را با بدبینی مینگریست.