طرح مسأله خشونت همانند دیگر آسیبهای اجتماعی، بررسی علل و عوامل تولید و تکثیرآن ، و پیدا کردن راه های پیشگیری و یا رفع آن درجامعه، بسیار ضروری و امری خردمندانه، واقع بینانه و آینده نگرانه است.
در مقاله حاضر قصد دارم از زوایای مختلف علل و عواملِ خشونت واقعی و مجازی در جامعه وکشورمان را شناسائی و راه حل هایی برای کاهش و رفع آن ارائه بدهم.
لازم است در همین جا یاد آوری کنم که بررسی و پرداختن به پدیده خشونت دراشکال مختلف در جامعه وکشور ما و ارائه راه حل برای کاهش و رفع آن، کارِ کارشناسان درعرصه های زبان، فرهنگ، اندیشه، روانشناسی، مسائل اقتصادی، اجتماعی و علوم سیاسی است. و این همه، خارج از دانش، تجارب و توانائی من است. با این وجود کوشش می کنم از زوایای مختلف به موضوع و مساله نزدیک شده و پاسخ و راه حل هایی پیدا کنم .
همچنان که نشریه میهن مطرح کرده، مدتی است فضای عمومی و سیاسی جامعه درعرصه های واقعی و مجازی (شبکهها اجتماعی فیس بوک، تلگرام، واتس آپ، پالتاک، اینستاگرا وتویتر…) به جولانگاه خشونت های فیزیکی و کلامی از نوع دشنام و فحاشی های سیاسی و غیرسیاسی، دروغ ، تحریف نظرات دیگری، درست کردن صفبندی های سیاسی غیرواقعی،نابخردانه و دشمنانه تبدیل شده است .
بسیاری از افراد تحت عنوان نقد و انتقاد، نظرات و سیاستهای افراد و سازمانهای سیاسی را مورد تعرض و بدترین اهانتها و تهمت قرار داده و حیثیت آنها را تخریب می کنند.
واژه ها وگزاره های مورد استفاده سرشار از خشم ، نفرت و کینه و تهی از خرد و انصاف و احساس مسئولیت و بدون رعایت احترام و حرمت کلام و قلم، چونان ضربات سنگین و گلوله های زهرآگین، توسط بخشی از افراد در زندگی واقعی و شبکه های مجازی بسوی بخش دیگری شلیک میشوند. واژه ها و گزاره هائی که زخمهای عمیقی در روان و جسم افراد مورد تعرض یا طرفین بجای می گذارند و پیامدهای مخربی برای فرد و جامعه ببار می آورند.
در بسیاری ازموارد، هنگامی که A توسط B ، با تعرض فیزیکی یا با زبان لجام گسیخته خشن و توهین آمیزعلیه خود مواجه می شود، پاسخی سخت تر و خشن تری نثارB می کند.
و گاهی افراد مورد تعرض که خود معمولا در برخورد با دیگری دچارعصبیت نمی شوند، بخاطر تکرار مکرر تعرض ، دروغ ها و هتاکی ها، درمقام دفاع از خود، با واژه ها و گزاره های مشابه پاسخ می دهند.
اخبار دروغ و اسناد جعلی و عکسها و ویدئوهای نامناسب نیز، مدام در فضای مجازی پخش می شود.
البته رسانه های دولتی و عوامل امنیتی – اطلاعاتی جمهوری اسلامی ، در فضاهای واقعی، مجازی و رسانه ای هم موجد و مولد اصلی خشونت و فضای مسموم و هم گسترش دهنده آنها در اشکال و با شیوه های مختلف هستند.
خشونت و خشم و هتاکی در اشکال مختلف و به مناستهای مختلف در فضای واقعی و مجازی مدام تکثیر و باز تولید می شوند .
با وجود و گسترش چنین آفت و فضای مسمومی، این سوال مدتی است پیش روی اهل فلسفه، فرهنگ، هنر، ادبیات، روانشناسی و سیاست قرارگرفته است که چرا چنین است؟ علل و عوامل این آفت و آسیب اجتماعی از منظر جامعه شناختی، روانشناختی و معرفت شناختی، اقتصادی و سیاسی چیست ؟ و چه راه حل ها و راهبردی اجتماعی و سیاسی برای کاهش و رفع و دفع آن می توان در نظر گرفت ؟
فضاهای مجازی و رسانه هاه بمثابه ابزار تکثیر و بازتولید آفت خشونت
درابتدا کوشش می کنم بظور فشرده به برخی امکانات و نقش این وسایل و فضاها درجامعه اشاره کنیم.
1- سهولت دسترسی به فضای مجازی و رسانه ای در اشکال و شیوه های متنوع برای شهروندان ایرانی در داخل ( وجود 40 میلیون تلفن دستی در دست مردم و…) و خارج از کشور
2- فقدان محدویت های زمانی و مکانی برای استفاده از فضای مجازی در مکانها و زمانهای محتلف برای شهروندان
3- کم هزینه بودن حضور و اظهار نظر، تبادل نظر و تعامل با دیگری
4- تسهیل در ایجاد ارتباطات فردی، جمعی با مضامین مختلف در حوزه های صنفی، فرهنگی ، سیاسی و شخصی
5- تنوع ، جذابیت ، کسب اطلاع از بسیاری اتفاقات و خبرها در اسرع وقت
6- دیده شدن و اظهار وجود فرد به شیوهای سالم و ناسالم در اشکال مختلف گفتاری، نوشتاری، شنیداری، تصویری
7- دسترسی به افراد و گروه ها و سازمان هائی که پیش از این دست نیافتنی بودند
8- امکان مخفی نگاه داشتن هویت اصلی و ناشناس ماندن و معرفی خود – فرد یا گروه – در قالب شخصیت دلخواه و جایگاه های شغلی، اجتماعی، خانوادگی، و عملکرد دلخواه و غیرمسئولانه
9- فقدان کنترل اجتماعی بر کاربران.
لازم به یاد آوری است که قبل از راه افتادن اینترنت و فضای مجازی در کشورمان، نوعی کنترل اجتماعی نانوشته و نامرئی روی نوشته جات افراد در نشریات غیراینترنتی وجود داشت. نویسندگان مقالات و مطالب در نشریات کتبی نمی توانستند با زبان و ادبیات لجام گسیخته سرشار از توهین، دروغ، جعل و فحشهای لومپنی به تخریب افراد دیگری بپردازند.
10- ورود چندین میلیونی شهروندان کشور ما از همه اقشار وطبقات و شهر روستا به فضای مجازی و رسانه ای باتمایلات و گرایشات و خواسته های متفاوت
11- سهولت کسب دانش و اطلاعات و تجارب و اندیشه از درون و بیرون کشور
12- سهولت آشنا شدن با فرهنگ، شیوه ، سبک و سطح زندگی مردم دیگرکشورها، در آمدن از فضای داخل کشور و وارد شدن به دنیای دیگر و جدید
13- زیر سوال بردن ، افکار و خرده فرهنگهای دینی ، سنتی ورفتارخود و دیگران شهروندان با توجه به آشنائی با موارد فوق .
و…
واقعیت این است که قبل از ورود اینترنت و فضای مجازی به کشور،خانه، محل کار و تحصیل و تفریح مردم، و قبل از گسترش رسانه ها، تعداد بسیار محدودی از شهروندان – عمدتا روشنفکران و اهل هنر وفرهنگ و افراد سیاسی – در نشریات و برخی رسانه های غیردولتی و دولتی، مشارکت و اظهار نظرو اظهاروجود می کردند.
وسایل و فضا های مجازی و رسانه ای شخصی وگروهی، زمینه و امکانات وسیعی و مناسبی را برای استفاده تقریبا عموم شهروندان فراهم کرده است.
اغلب شهروندان در شهر وروستا، درداخل و خارج کشور، با زبانها، دانش، افکار وخرده فرهنگها، تجارب، آموزش، سواد واطلاعات ، خاستگاه اجتماعی وطبقاتی و شغل های سمت گیرهای سیاسی مختلف ومتفاوت، ازفضاهای مجازی و رسانه ای استفاده می کنند.
این وسایل و فضاها، ضمن اینکه تاثیرات مثبتی در جهات مختلف فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعه دارد اما در عین حال ابزار و عوامل بروز، گسترش و باز تولید خشونت کلامی ،هنجارشکنی و حرکات سخیفی از نوع دشنام و فحاشی های سیاسی و غیرسیاسی، دروغ ، تحریف نظرات دیگری و جعل تاریخ ، درست کردن صفبندی های سیاسی غیرواقعی،نابخردانه و دشمنانه شده است.
اما لازم است تاکید شود که اینترنت و فضای مجازی و رسانه ای آفریننده و مولد زبان و فکرهای جزمی، تعبدی دینی و اسطوره ، مطلق گرا ، خشونت زا، توهین و فحش های رکیک نیست ، بلکه ابزار وفضاهائی در جهت بازتاب و تکثیر است.
علل و عوامل اصلی تولید و گسترش خشونت کلامی در فضای واقعی ومجازی
لازم به یاداوری است که قاعدتا نهادهائی نظیر، زبان ، دین، فرهنگ ، اقتصاد، سیستم آموزش و پرورش و سیاست در پیدایش، تکثیر، بازتولید یا کاهش و رفع آفت ها و آسیب های اجتماعی نظیر خشونت نقش مهمی دارند ولی اینکه کدام یک نقش و سهم برجسته ای دارند بسته مجموعه شرایط ، متفاوت است.
بنظر میرسد با توجه به شرایط کنونی جامعه ما، مهمترین علل و عوامل گسترش و بازتولید خشونت عبارتند از:
1- زبان ، فرهنگ وادبیات سیاسی
زبان، فرهنگ وادبیات سیاسی حاکم بر جامعه کنونی ما نیز مانند دیگر جوامع، قاعدتا بازتابی از زبان، دین و اسطوره، سنت و فرهنگ تاریخا شکل گرفته وساختار اقتصادی و اجتماعی واقعا موجود وعمدتا محصول عملکرد نظام سیاسی حاکم وبرآیندی ازتجربه ها،رفتارعمومی و شخصی است.
فرهنگ وادبیات سیاسی هژمونیک و حاکم برجامعه، بطورمشخص به رفتارهای شهروندان سمت و سو وشکل می دهد. درکشورما طی صد واندی سال – ازانقلاب مشروطیت تا کنون- در پروسه گذار از جامعه عشیرتی – قبیله ای و ارباب رعیتی و دینی سنتی به جامعه مدرن سرمایه داری، تغییر و دگرگونی های مهمی در زبان، فرهنگ واندیشه و رفتار شهروندان و اقشار مختلف جامعه درجهت آشنائی و درک وفهمِ خرد خردمندانه ، خرد ورزی خردمندانه و واقع بینانه اندیشه انتقادی، سکولاریسم، آینده نگری، قانون و حاکمیت قانون ، حقوق،عدالت قضائی و اجتماعی و اقتصادی، آزادی، دمکراسی و حفاظت از محیط زیست و صلح ورابطه مسالمت آمیز به معنا و مفهوم معاصر، مفاهیم به مفهوم جدید معاصر رخ داده است.
اما با وجود چنین تغییر و دگرگونیهای بزرگ درجامعه، متاسفانه هنوز، زبان و فرهنگ و ادبیات سیاسی حاکم برجامعه عمتدا مبتنی برسنت، دین، تعبد، جزمیت، تقلید، مطلق نگری، قدرت محوری، آمریت-تابعیت؛ شخصیت پرستی، عدم تساهل ومدارا، بدبینی و بی اعتمادی به شهروندان و مردم و ملت است. برتردانستن دین و مذهب وافکاروسیاست و رفتار خود در همه زمینه ها، رابطه عمودی قدرت؛ دشمن محوری و دشمن شناسی ، مسولیت گریزی، خلف وعده وعدم پاسخگویی حاکمان ومسولان نظام به مردم و خدعه و دروغ گوئی به مردمان ونگرش منفی و بی اعتمادی رهبران و مسئولان اصلی نظام به شهروندان وملت دراداره اموراجتماع ازویژگی های اصلی جمهوری اسلامی است.
این زبان، فرهنگ سیاسی وادبیات، در طول 40 گذشته، راهنمای اصلی رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی درتببین سیاست های کلان واستراتژیک داخلی و خارجی برای اداره امورجامعه و کشوربوده است.
همچنانکه در بالا اشاره شد، زبان، فرهنگ وادبیات سیاسی هژمونیک و حاکم برجوامع از جمله جامعه ما، معمولا به رفتارها واعمال شهروندان سمت و سو وشکل می دهد.
بنابراین زبان ،فرهنگ سیاسی و ادبیات و رفتار و اعمال رهبران ومسولان جمهوری اسلامی ، از مهمتری علل و عوامل تولید کننده و گسترش خشونت های فیزیکی، زبانی و کلامی در جامعه بوده است.
2- تغییر وتحولات جمعیتی
– افزایش سریع جمعیت از 36 میلیون در سال 1357 به حدود 83 میلیون ،
– تغییر ترکیب جمعیتی از روستانشینی به شهرنشینی و انتقال فرهنگ روستایی به شهر. قبل از انقلاب حدود 70 درصد روستانشین و 30 درصد شهرنشین داشتیم این درصد کاملا عوض شده و حدود 70 در صد شهر نشین و 30 در صد روستانشین داریم.
– مهاجرت از روستاها و شهرستانهای کوچک به شهرهای بزرگ و بوجود آمدن ازدحام در شهرها بخصوص شهرهای بزرگ
ناگفته روشن است که تامین معیشت، بهداشت و آموزش وپروشِ مناسب به شهروندان از دوران کودکی تا سنین بالا ، از علل و عوامل سلامت اجتماعی و روانی جامعه وفقدان آن موجود و مولد آسیبهای اجتماعی مختلف از جمله خشونت های واقعی و کلامی است.
3- علل و عوامل حقوقی، اجتماعی
– تبعیض همه جانبه حقوقی، قانونی، دینی و مذهبی، فرهنگی، زبانی ، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه
– تشدید بهره کشی وغارت بی سابقه طبیعت وثروت های اجتماعی و ملی توسط مسولین معمم ومکلا و خودیهای حکومتی و نوکیسه ها ،
– گسترش بیکاری، فقر، طلاق ، تغریب و آلودگی محیط زیست،
– گسترش و تشدید نابرابریها وشکافهای اجتماعی و طبقاتی و جنسیتی وقومی – ملی
– گسترش اعتیاد، فحشا و دزدی
– آشکار وبرملا شدن خدعه، دروغ، ریا ، اختلاس و دزدی و فساد و ناکارائی وناتوانی مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی
– شکستن احترام و تقدس روحانیت حاکم در جامعه وناامیدی اقشار مختلف مردم از مسئولان معمم ومکلای حکومت
– گسترش و تشدید روز افزون و انباشت نارضایتی های شهروندان و اقشار محتلف مردم،
– سرکوب فکری، فرهنگی، اجتماعی ، جنسیتی و سیاسی شهروندان واقشار مختلف جامعه توسط حکومت
– فقدان فضای باز، آزاد و دمکراتیک جهت طرح خواستها و ابراز نارضایتی ها
4- عوامل روانشناختی در تشدید و گسترش خشونت
– ناکامی بخش بزرگی از شهروندان در دستیابی به شغل، ازدواج و تامین حداقل زندگی شرافتمندانه و مناسب کرامت انسانی
– توهین و تحقیر شهروندان وشکستن کرامت انسانی آنها توسط حکومت
– فقدان تکیه گاه مطمئن شخصی ، اجتماعی یا دولتی برای تامین معیشت و دیگر نیازها ی فردی یا خانوادگی
– ناامیدی از دست یابی به موفقیت و زندگی بهتر
– عدم اعتماد به درایت ، کارآیی و صلاحیت رهبران و مسئولان معمم و مکلای جمهوری اسلامی برای حل مشکلات و اداره امور جامعه وکشور
– ناامیدی از رهبران ومسولان حکومت
اگر بخواهیم مطالب بالا را بطور فشرده در یک پارگراف خلاصه کنیم می توان گفت : مجموعه موارد پنجگانه ای که فوقا مطرح شد، علل و عوامل تولید و گسترش دهنده خشونت در اشکال مختلف در فضاهای واقعی و مجازی کشور هستند.
اما واقعیت این است که از میان این مجموعه علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی، جمعیتی و سیاسی، جمهوری اسلامی اصلی ترین و مرکزی ترین نقش و سهم را در تولید و گسترش آسیبهای اجتماعی بویژه خشونت فیزیکی وکلامی دارد.
40 سال تبعض، 40 سال سرکوب و زندان و کشتن، 40 سال تحقیر و توهین، 40 سال ندانم کاری و تخریب ، 40 سال دشمن ستیزی در داخل کشور و درخارج کشور آشتی ودوستی و همبستگی ملی ببار نمی اورد و نیاورده است بلکه نارضایتی را در میان مردمان مختلف تلنبار، عصبیت را گسترش ، خشم را افزون و خشونت را پردامنه تر کرده است. مسولیت اصلی خشونت در جامعه با جمهوری اسلامی و با رهبران و مسولان درجه اول آن است.
زمینه های کاهش، ر فع و دفع آسیب اجتماعی خشونت در جامعه ما
1- جدائی نهادهای دین از نظام سیاسی
– حذف قوانین و ساختار های حقوق و سیاسی مبتنی بر تبعیض
– تدوین قوانین ضدخشونت و تعیین نهاد مردم نهاد قانونی برای نظارت بر دولت و نهادهای دینی و مذهبی جهت جلوگیری از تعرض و اعمال خشونت برشهروندان
2- غلبه بر تبعیض
– تامین برابری حقوق شهروندان و اجرای بیخدشه حقوق بشر که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و پروتکلهای الحاقی – حذف کلیه قوانین تبعیضآمیز و مغایر با حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی و حقوقی بشر
– کاهش نابرابری های اجتماعی ، اقتصادی، جنسیتی، قومی،ملی و زبانی
3 – کار فکری و فرهنگی گسترده در راستای خشونت پرهیزی و جلوگیری از خشونت
4- آزادی بیان ، رسانه ها ، تشکلهای مدنی ، صنفی و احزاب سیاسی، تجمعات و اعتراضات مسالمت آمیزبرای همه شهروندان
5 – تغییر و تحول در سیستم آموزشی در سطوح مختلف
1-5 – احترام به دیگری و عدم حذف یکدیگر،
2-5 – عدم دخالت نهاد دین و مذهب در سیستم آموزشی
3-5 ایجاد شرایط و فضا در محیط آموزشی در سطوح مختلف برای محصلین جهت شناخت و فهم دیگری، اشاعه فرهنگ گفت وشنود برای تبادل نظر، مفاهمه و تعامل وزندگی مسالمت آمیز با یکدیگر ،
4-5- آموزش فن و هنرِ مدیریتِ روابط فردی و جمعی و جلوگیری از تعرض به دیگری
5-5- آموزشِ اندیشیدن، خردمندانه و انتقادی اندیشیدن در باره پدیده های اجتماعی ، در باره افکار، گفتار و رفتار خود و دیگری ،
6-5 – آموزش فنون و مهارت در نوشتن و سخن گفتن و تبیین فکر و نظر خود
7- 5- آموزش نحوه ارائه نقد خود به دیگری ( فرد، گروه، حزب یا…)
8-5- آموزش چگونگی استفاده از زبان و کار برد واژه ها در نوشتن ، گفتار و در رابطه با دیگری
9-5-قویت و گسترش آشنائی با هنر، ادبیانت و موسیقی
5-10- آموزش وترویج خشونت پرهیزی
لازم است در همینجا مختصرا به موضوع اشاره کنیم که واژه ترکیبی « گفتگو»، « گفت و گو» و « گفت وشنود» معرف رابطه دوطرفه است. اما این واژه ، دارای ذات نیست یعنی ذاتا خردمندانه ، مداراگر، تساهل گر، تعامل گرا و دمکراتیک وسازنده یا ذاتا جزمی، منجمد، دین خو وغیرخردمندانه ومخرب و خشن نیست.گفت وشنود نیزخصلت پراگماتیستی دارد و بسته به شرایط می تواند مفاهیم مختلف و متفاوت داشته باشد.
بسته به اینکه چه کسی یا کسانی روی چه موضوعی با چه زبان و مضمونی و با چه هدفی باهم گفت وشنود می کنند، گفت وگو می تواند مفهوم و مضمون متفاوت پیدا کند . گفت وشنود می تواند برای نفی واقعیت دیگری و تمامیت نظرات وسیاستهای او و اثبات حقانیت و برتری خود بکارگرفته شود، یا می تواند پنجره ای برای شناختن و فهم دیگری، سنجش و نقد نظرات و سیاست های او برای تبادل نظر و تعامل و شاید نزدیکی نظری و همدلی در این یا آن مورد باشد.
در گفت وشنود و نوشته جات مبتنی بر زبان ، فرهنگ و ادبیات سیاسی تعبدی، دین خو، مطلق گرا، آمرانه و دگماتیستی عمدتا و معمولا جائی برای اندیشیدن و نقد افکار، گفتار و رفتار خود و طرف دیگر و پبجره ای برای تبادل نظر وتعامل وجود ندارد. درگفت وشنود به این مفهوم ، همه پاسخها از طرف یکی و یا طرفین از قبل آماده است.
در قاموس گفت و شنود به مفهوم فوق، اندیشیدن خردمندانه درمضمون سخنان و نوشته دیگری، نقد و تجزیه و تفکیک نکات منفی و مثبت نظرات او، تعطیل است . بزبان دیگر گفت شنود به این مفهوم جاده یک طرفه است.
4- راه حلهای روانشناختی در جهت کاهش و رفع خشونت ها
1-4 ایجاد شرایط ،امکانات و فضا برای تامین معیشت، مسکن، بهداشت ، تحصیل و شغل و فراغت مناسب و شرافمندانه، توجه به استعدادها، خلاقیت ها، جایگاه اجتماعی، دیده شدن ، احترام و اهمیت قائل شدن برای افکار و توانائی شهروندان بویژه زنان و جوانان و اعتماد به آنها برای سپردن مسئولیت های اجتماعی و سیاسی از موارد مهمی هستند که در صورت برنامه ریزی و مدیریت واجرایشان می توانند درجهت وخدمت کاهش ورفع درد ورنجهای وخستگی های فکری وروانی و ناامید ها ی ناشی از شکست و ناکامی ها شخصی، اجتماعی و سیاسی قرار بگیرند و موجب برانگیخت امید به موفقیت و زندگی بهترباشد .
5- تامین اجتماعی
تامین حقوق و شرایط دسترسی همه شهروندان به آموزش رایگان، بهداشت، مسکن مناسب، و تامین اجتماعی همه جانبه و فراگیر شامل بیمههای درمانی. بیکاری .
و ختم کلام اینکه گذار مسالمت آمیز و دمکراتیک از جمهوری اسلامی به دمکراسی و تشکیل نظام سیاسی – اجتماعی سکولار دمکرات با تکیه بر رای آزادِ، برابر حقوق مردم ایران، راهبرد و استراتژی کلان در جهت رفع خشونت و غلبه بران در جامعه است.