علل گسترش خشونت فیزیکی و کلامی در فضاهای واقعی ومجازی

dfg554jht مجید عبدالرحیم‌پور majid abdolrahimpoorطرح مسأله خشونت همانند دیگر آسیبهای اجتماعی، بررسی علل و عوامل تولید و تکثیرآن ، و پیدا کردن راه های پیشگیری و یا رفع  آن درجامعه، بسیار ضروری و امری خردمندانه، واقع بینانه و آینده نگرانه است.

در مقاله حاضر قصد دارم از زوایای مختلف علل و عواملِ خشونت واقعی و مجازی در جامعه وکشورمان را شناسائی و راه حل هایی برای کاهش و رفع  آن ارائه بدهم.

لازم است در همین جا یاد آوری کنم که  بررسی و پرداختن به پدیده خشونت دراشکال مختلف در جامعه وکشور ما و ارائه راه حل برای کاهش و رفع آن، کارِ کارشناسان درعرصه های زبان، فرهنگ، اندیشه، روانشناسی، مسائل اقتصادی، اجتماعی و علوم سیاسی است. و این همه، خارج از دانش، تجارب و توانائی من  است.  با این وجود کوشش می کنم از زوایای مختلف به  موضوع و مساله نزدیک شده و پاسخ و راه حل هایی پیدا کنم .
همچنان که نشریه میهن مطرح کرده، مدتی است فضای عمومی و سیاسی جامعه درعرصه های واقعی و مجازی (شبکه‌ها اجتماعی فیس بوک، تلگرام، واتس آپ، پالتاک، اینستاگرا وتویتر…) به جولانگاه  خشونت های فیزیکی و کلامی از نوع دشنام و فحاشی های سیاسی و غیرسیاسی، دروغ ، تحریف  نظرات دیگری، درست کردن  صفبندی های سیاسی غیرواقعی،نابخردانه و دشمنانه تبدیل شده است .

بسیاری از افراد تحت عنوان نقد و انتقاد، نظرات و سیاستهای افراد و سازمانهای سیاسی  را  مورد تعرض و  بدترین اهانتها و تهمت قرار داده و حیثیت آنها را تخریب می کنند.

واژه ها وگزاره های مورد استفاده سرشار از خشم ، نفرت و کینه و تهی از خرد و انصاف و احساس مسئولیت و بدون رعایت احترام و حرمت کلام و قلم، چونان ضربات سنگین و گلوله های زهرآگین،  توسط بخشی از افراد در زندگی واقعی و شبکه های مجازی بسوی بخش دیگری شلیک میشوند. واژه ها و گزاره هائی که زخمهای عمیقی در روان و جسم افراد مورد تعرض یا طرفین بجای می گذارند و پیامدهای مخربی برای فرد و جامعه ببار می آورند.
در بسیاری ازموارد، هنگامی که  A  توسط  B ، با تعرض  فیزیکی یا با زبان لجام گسیخته خشن و توهین آمیزعلیه خود مواجه می شود، پاسخی سخت تر و خشن تری نثارB  می کند.

و گاهی افراد مورد تعرض که خود معمولا در برخورد با دیگری دچارعصبیت نمی شوند، بخاطر تکرار مکرر تعرض ، دروغ ها و هتاکی ها، درمقام دفاع از خود، با واژه ها و گزاره های مشابه پاسخ می دهند.

اخبار دروغ و اسناد جعلی و عکسها و ویدئوهای نامناسب نیز، مدام در فضای مجازی پخش می شود.

البته رسانه های دولتی و عوامل امنیتی – اطلاعاتی جمهوری اسلامی ، در فضاهای واقعی، مجازی و رسانه ای هم موجد و مولد اصلی خشونت و فضای مسموم و هم گسترش دهنده آنها در اشکال و با شیوه های مختلف هستند.

خشونت و خشم و هتاکی در اشکال مختلف و به مناستهای مختلف در فضای واقعی و مجازی مدام تکثیر و باز تولید می شوند .

با وجود و گسترش چنین آفت و فضای مسمومی، این سوال مدتی است پیش روی اهل فلسفه، فرهنگ، هنر، ادبیات، روانشناسی و سیاست قرارگرفته است که چرا چنین است؟ علل و عوامل این آفت و آسیب اجتماعی از منظر جامعه شناختی، روانشناختی و معرفت شناختی، اقتصادی و سیاسی چیست ؟ و چه راه حل ها و راهبردی اجتماعی و سیاسی برای کاهش و رفع و دفع آن می توان در نظر گرفت ؟ 

فضاهای مجازی و  رسانه هاه   بمثابه  ابزار تکثیر و بازتولید آفت خشونت

واژه ها و گزاره های مورد استفاده سرشار از خشم، نفرت و کینه و تهی از خرد و انصاف و احساس مسئولیت و بدون رعایت احترام و حرمت کلام و قلم، چونان ضربات سنگین و گلوله های زهرآگین،  توسط بخشی از افراد در زندگی واقعی و شبکه های مجازی بسوی بخش دیگری شلیک میشوند. واژه ها و گزاره هائی که زخمهای عمیقی در روان و جسم افراد مورد تعرض یا طرفین بجای می گذارند و پیامدهای مخربی برای فرد و جامعه ببار می آورند.

درابتدا کوشش می کنم بظور فشرده به برخی امکانات و نقش این وسایل و فضاها درجامعه اشاره کنیم.

1- سهولت دسترسی به فضای مجازی و رسانه ای در اشکال و شیوه های متنوع  برای شهروندان ایرانی در داخل ( وجود 40 میلیون تلفن دستی در دست مردم و…) و خارج از کشور

2- فقدان محدویت های زمانی و مکانی برای استفاده از فضای مجازی در مکانها و زمانهای محتلف برای شهروندان

3- کم هزینه بودن حضور و اظهار نظر، تبادل نظر و تعامل با دیگری

4-  تسهیل در ایجاد ارتباطات فردی، جمعی با مضامین مختلف در حوزه های صنفی، فرهنگی ، سیاسی و شخصی

5- تنوع ، جذابیت ، کسب اطلاع از بسیاری اتفاقات و خبرها در اسرع وقت

6-  دیده شدن و اظهار وجود فرد به شیوهای سالم و ناسالم در اشکال مختلف  گفتاری، نوشتاری، شنیداری، تصویری

7- دسترسی به افراد و گروه ها و سازمان هائی که پیش از این دست نیافتنی بودند

8- امکان مخفی نگاه داشتن هویت اصلی و ناشناس ماندن و معرفی خود – فرد یا گروه – در قالب شخصیت دلخواه و جایگاه های شغلی، اجتماعی، خانوادگی،  و عملکرد دلخواه و غیرمسئولانه

9- فقدان کنترل اجتماعی بر کاربران.

لازم به یاد آوری است که قبل از راه افتادن اینترنت و فضای مجازی در کشورمان، نوعی کنترل اجتماعی  نانوشته و نامرئی روی نوشته جات افراد در نشریات غیراینترنتی وجود داشت. نویسندگان مقالات و مطالب در نشریات کتبی نمی توانستند  با زبان و ادبیات  لجام گسیخته سرشار از توهین، دروغ، جعل و فحشهای لومپنی به تخریب افراد دیگری بپردازند.

10-  ورود چندین میلیونی شهروندان کشور ما از همه اقشار وطبقات  و شهر روستا به فضای مجازی و رسانه ای  باتمایلات و گرایشات و خواسته های متفاوت

11-  سهولت کسب دانش و اطلاعات و تجارب و اندیشه از درون  و بیرون کشور

12- سهولت آشنا شدن با  فرهنگ، شیوه ، سبک و سطح زندگی مردم دیگرکشورها، در آمدن از فضای  داخل کشور و وارد شدن به  دنیای دیگر و جدید

13- زیر سوال بردن ، افکار و خرده فرهنگهای  دینی ، سنتی  ورفتارخود و دیگران شهروندان با توجه به آشنائی با موارد فوق .

و…

واقعیت این است که قبل از ورود اینترنت و فضای مجازی به کشور،خانه، محل کار و تحصیل و تفریح مردم، و قبل از گسترش رسانه ها، تعداد بسیار محدودی از شهروندان – عمدتا روشنفکران  و اهل هنر وفرهنگ و افراد سیاسی – در نشریات و برخی رسانه های غیردولتی و دولتی، مشارکت و اظهار نظرو اظهاروجود می کردند.

وسایل و فضا های مجازی و رسانه ای شخصی وگروهی، زمینه و امکانات وسیعی و مناسبی را برای استفاده تقریبا عموم  شهروندان فراهم کرده است.

اغلب شهروندان در شهر وروستا، درداخل و خارج کشور، با زبانها، دانش، افکار وخرده فرهنگها، تجارب، آموزش، سواد واطلاعات ، خاستگاه  اجتماعی وطبقاتی و شغل های سمت گیرهای سیاسی مختلف ومتفاوت، ازفضاهای مجازی و رسانه ای استفاده می کنند.

این وسایل و فضاها،  ضمن اینکه تاثیرات مثبتی در جهات مختلف فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعه دارد اما در عین حال ابزار و عوامل بروز، گسترش و باز تولید  خشونت کلامی ،هنجارشکنی و حرکات سخیفی از نوع دشنام و فحاشی های سیاسی و غیرسیاسی، دروغ ، تحریف  نظرات دیگری و جعل تاریخ ، درست کردن  صفبندی های سیاسی غیرواقعی،نابخردانه و دشمنانه شده است.

اما لازم است تاکید شود که  اینترنت و فضای مجازی و رسانه ای آفریننده و مولد زبان و فکرهای جزمی، تعبدی دینی و اسطوره ، مطلق گرا ، خشونت زا، توهین و فحش های رکیک نیست ، بلکه ابزار وفضاهائی در جهت  بازتاب و تکثیر است.

علل و عوامل  اصلی تولید و  گسترش خشونت کلامی در فضای واقعی ومجازی

قبل از راه افتادن اینترنت و فضای مجازی در کشورمان، نوعی کنترل اجتماعی  نانوشته و نامرئی روی نوشته جات افراد در نشریات غیراینترنتی وجود داشت. نویسندگان مقالات و مطالب در نشریات کتبی نمی توانستند  با زبان و ادبیات  لجام گسیخته سرشار از توهین، دروغ، جعل و فحشهای لومپنی به تخریب افراد دیگری بپردازند. اما لازم است تاکید شود که  اینترنت و فضای مجازی و رسانه ای آفریننده و مولد زبان و فکرهای جزمی، تعبدی دینی و اسطوره ، مطلق گرا ، خشونت زا، توهین و فحش های رکیک نیست ، بلکه ابزار و فضاهائی در جهت  بازتاب و تکثیر است.

لازم به یاداوری است که قاعدتا نهادهائی نظیر، زبان ، دین، فرهنگ ، اقتصاد، سیستم آموزش و پرورش و  سیاست در پیدایش، تکثیر، بازتولید یا کاهش و رفع آفت ها و آسیب های اجتماعی نظیر خشونت  نقش مهمی دارند ولی اینکه کدام یک نقش و سهم برجسته ای دارند بسته مجموعه شرایط ، متفاوت است.

بنظر می‌رسد با توجه به شرایط کنونی جامعه ما، مهم‌ترین علل و عوامل  گسترش و بازتولید خشونت  عبارتند از:

1- زبان ، فرهنگ  وادبیات سیاسی

زبان، فرهنگ وادبیات سیاسی حاکم بر جامعه  کنونی ما نیز مانند دیگر جوامع، قاعدتا بازتابی از زبان، دین و اسطوره، سنت و فرهنگ تاریخا شکل گرفته وساختار اقتصادی و اجتماعی واقعا موجود وعمدتا محصول عملکرد نظام سیاسی حاکم وبرآیندی ازتجربه ها،رفتارعمومی و شخصی است.

فرهنگ وادبیات سیاسی هژمونیک و حاکم برجامعه،  بطورمشخص به رفتارهای شهروندان سمت و سو وشکل می دهد. درکشورما طی صد واندی سال – ازانقلاب مشروطیت تا کنون- در پروسه گذار از جامعه عشیرتی – قبیله ای و ارباب رعیتی  و دینی سنتی به جامعه مدرن سرمایه داری، تغییر و دگرگونی های مهمی در زبان، فرهنگ واندیشه و رفتار شهروندان و اقشار مختلف جامعه درجهت آشنائی و درک وفهمِ  خرد خردمندانه ، خرد ورزی خردمندانه و واقع بینانه اندیشه انتقادی، سکولاریسم، آینده نگری، قانون و حاکمیت قانون ، حقوق،عدالت قضائی و اجتماعی و اقتصادی، آزادی، دمکراسی و حفاظت از محیط زیست و صلح ورابطه مسالمت آمیز به معنا و مفهوم معاصر، مفاهیم به مفهوم جدید معاصر رخ داده است.

اما با وجود چنین تغییر و دگرگونیهای بزرگ درجامعه، متاسفانه هنوز، زبان و فرهنگ و ادبیات سیاسی حاکم برجامعه عمتدا مبتنی برسنت، دین، تعبد، جزمیت، تقلید، مطلق نگری، قدرت محوری، آمریت-تابعیت؛ شخصیت پرستی، عدم تساهل ومدارا، بدبینی و بی اعتمادی به  شهروندان و مردم و ملت است. برتردانستن دین و مذهب وافکاروسیاست و رفتار خود در همه زمینه ها، رابطه عمودی قدرت؛ دشمن محوری و دشمن شناسی ، مسولیت گریزی، خلف وعده وعدم پاسخگویی حاکمان ومسولان نظام به مردم و خدعه و دروغ گوئی به مردمان ونگرش منفی و بی اعتمادی رهبران و مسئولان اصلی نظام به شهروندان وملت دراداره اموراجتماع ازویژگی های اصلی جمهوری اسلامی است.

این زبان، فرهنگ سیاسی وادبیات، در طول 40 گذشته، راهنمای اصلی رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی درتببین سیاست های کلان واستراتژیک  داخلی و خارجی برای اداره امورجامعه و کشوربوده است.

همچنانکه در بالا اشاره شد، زبان، فرهنگ وادبیات سیاسی هژمونیک و حاکم برجوامع از جمله جامعه ما، معمولا به رفتارها واعمال شهروندان سمت و سو وشکل می دهد.

بنابراین زبان ،فرهنگ سیاسی  و ادبیات و رفتار و اعمال رهبران ومسولان جمهوری اسلامی ، از مهمتری علل و عوامل تولید کننده و گسترش خشونت های فیزیکی، زبانی و کلامی در جامعه بوده است.

2- تغییر وتحولات جمعیتی  

از میان  مجموعه علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی، جمعیتی و  سیاسی؛ جمهوری اسلامی اصلی ترین و مرکزی ترین نقش و سهم را در تولید و گسترش آسیبهای اجتماعی  بویژه خشونت فیزیکی  وکلامی دارد.

– افزایش سریع جمعیت از 36 میلیون در سال 1357 به حدود  83 میلیون ،

– تغییر ترکیب جمعیتی از روستانشینی به شهرنشینی و انتقال فرهنگ روستایی به شهر. قبل از انقلاب  حدود 70 درصد روستانشین و 30 درصد  شهرنشین داشتیم این درصد کاملا عوض شده و حدود 70 در صد شهر نشین و 30 در صد روستانشین داریم.

–  مهاجرت از روستاها و شهرستانهای کوچک به شهرهای بزرگ و  بوجود آمدن ازدحام در شهرها بخصوص شهرهای بزرگ

ناگفته روشن است که تامین معیشت، بهداشت و آموزش وپروشِ مناسب به شهروندان از دوران کودکی تا سنین بالا ، از علل و عوامل سلامت اجتماعی و روانی جامعه وفقدان آن موجود و مولد آسیبهای اجتماعی مختلف  از جمله خشونت های واقعی و کلامی است.

3-  علل و عوامل حقوقی، اجتماعی

–  تبعیض همه جانبه حقوقی، قانونی، دینی و مذهبی، فرهنگی، زبانی ، اجتماعی  و سیاسی حاکم بر جامعه

– تشدید بهره کشی وغارت بی سابقه طبیعت وثروت های اجتماعی و ملی توسط  مسولین معمم ومکلا و خودیهای حکومتی  و نوکیسه ها ،

–  گسترش  بیکاری، فقر، طلاق ، تغریب و آلودگی محیط زیست،

– گسترش و تشدید نابرابریها وشکافهای اجتماعی و طبقاتی و جنسیتی وقومی – ملی

–  گسترش اعتیاد، فحشا و دزدی

– آشکار وبرملا شدن خدعه، دروغ، ریا ، اختلاس و دزدی و فساد و ناکارائی وناتوانی مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی

–  شکستن احترام و  تقدس روحانیت حاکم  در جامعه وناامیدی  اقشار مختلف مردم از مسئولان معمم ومکلای حکومت

–  گسترش و تشدید روز افزون و انباشت نارضایتی های شهروندان و اقشار محتلف مردم،

– سرکوب فکری، فرهنگی، اجتماعی ، جنسیتی و سیاسی شهروندان  واقشار مختلف جامعه توسط حکومت

–  فقدان فضای باز، آزاد و دمکراتیک جهت طرح خواستها و ابراز نارضایتی ها

4- عوامل روانشناختی در تشدید و گسترش خشونت

گفت و شنود می تواند برای نفی واقعیت دیگری و تمامیت نظرات وسیاستهای او و اثبات حقانیت و برتری خود بکارگرفته شود، یا می تواند پنجره ای برای شناختن و فهم دیگری، سنجش و نقد نظرات و سیاست های او برای تبادل نظر و تعامل و شاید نزدیکی نظری و همدلی در این یا آن مورد باشد.

– ناکامی  بخش بزرگی از شهروندان در دستیابی به شغل،  ازدواج و تامین حداقل زندگی شرافتمندانه و مناسب کرامت انسانی

–  توهین و تحقیر شهروندان وشکستن کرامت انسانی آنها توسط حکومت

– فقدان تکیه گاه مطمئن  شخصی ، اجتماعی یا دولتی برای تامین معیشت و دیگر نیازها ی فردی یا خانوادگی

– ناامیدی از دست یابی به موفقیت و زندگی بهتر

– عدم اعتماد به درایت ، کارآیی و صلاحیت  رهبران و مسئولان معمم و مکلای جمهوری  اسلامی برای حل مشکلات و اداره امور جامعه  وکشور

– ناامیدی از رهبران ومسولان حکومت

اگر بخواهیم مطالب بالا را بطور فشرده در یک پارگراف خلاصه کنیم می توان گفت : مجموعه موارد پنجگانه ای  که فوقا مطرح شد، علل و عوامل تولید و گسترش دهنده خشونت در اشکال مختلف در فضاهای واقعی  و مجازی کشور هستند.

اما واقعیت این است که از میان این مجموعه علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی، جمعیتی و  سیاسی، جمهوری اسلامی اصلی ترین و مرکزی ترین نقش و سهم را در تولید و گسترش آسیبهای اجتماعی  بویژه خشونت فیزیکی  وکلامی دارد.

40 سال تبعض، 40 سال سرکوب و زندان و کشتن، 40 سال تحقیر و توهین، 40 سال ندانم کاری و تخریب ، 40 سال دشمن ستیزی در داخل کشور و درخارج کشور آشتی ودوستی و همبستگی ملی ببار نمی اورد و نیاورده است  بلکه نارضایتی را در میان مردمان مختلف تلنبار، عصبیت را گسترش ، خشم را افزون و خشونت را پردامنه تر کرده است.  مسولیت اصلی خشونت در جامعه با جمهوری اسلامی و با رهبران و مسولان درجه اول آن است.

زمینه های کاهش، ر فع و دفع آسیب اجتماعی  خشونت در جامعه ما

1- جدائی نهادهای دین از نظام سیاسی

– حذف قوانین و ساختار های حقوق و سیاسی مبتنی بر تبعیض

–  تدوین قوانین ضدخشونت و تعیین نهاد مردم نهاد قانونی برای نظارت بر دولت و نهادهای دینی و مذهبی جهت جلوگیری از تعرض و اعمال خشونت  برشهروندان

2- غلبه بر تبعیض

– تامین برابری حقوق شهروندان و اجرای بی‏خدشه حقوق بشر که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و پروتکل‏های الحاقی – حذف کلیه  قوانین تبعیض‏آمیز و مغایر با حقوق و آزادی‏های فردی و اجتماعی و حقوقی بشر

– کاهش نابرابری های اجتماعی ، اقتصادی، جنسیتی،  قومی،ملی و زبانی

3 – کار فکری و فرهنگی گسترده در راستای خشونت پرهیزی و جلوگیری از خشونت

4- آزادی بیان ، رسانه ها ، تشکلهای مدنی ، صنفی و  احزاب سیاسی، تجمعات و اعتراضات مسالمت آمیزبرای همه شهروندان

5 – تغییر و تحول در سیستم آموزشی در سطوح مختلف

1-5 – احترام به دیگری و عدم حذف یکدیگر،

2-5 – عدم دخالت نهاد دین و مذهب در سیستم آموزشی

3-5 ایجاد شرایط و فضا در محیط آموزشی در سطوح مختلف برای محصلین جهت شناخت و فهم دیگری، اشاعه فرهنگ گفت وشنود برای  تبادل نظر، مفاهمه و تعامل وزندگی مسالمت آمیز با یکدیگر ،

4-5- آموزش فن و هنرِ مدیریتِ روابط فردی و جمعی و جلوگیری از تعرض به دیگری

5-5- آموزشِ اندیشیدن، خردمندانه و انتقادی اندیشیدن در باره پدیده های اجتماعی ، در باره افکار، گفتار و رفتار خود و دیگری ،

6-5 – آموزش فنون و مهارت در نوشتن و سخن گفتن و تبیین فکر و نظر خود

7- 5- آموزش  نحوه ارائه  نقد  خود به دیگری (  فرد، گروه، حزب یا…)

8-5- آموزش چگونگی  استفاده  از زبان و کار برد واژه ها در نوشتن ، گفتار و در رابطه با دیگری

9-5-قویت و گسترش آشنائی با هنر، ادبیانت و موسیقی

5-10- آموزش وترویج خشونت پرهیزی

گذار مسالمت آمیز و دمکراتیک از جمهوری اسلامی به دمکراسی و تشکیل  نظام سیاسی – اجتماعی سکولار دمکرات با تکیه بر رای آزادِ، برابر حقوق مردم ایران، راهبرد و استراتژی کلان  در جهت رفع  خشونت  و غلبه بران در جامعه است.

لازم است در همینجا مختصرا به موضوع اشاره کنیم که واژه ترکیبی « گفتگو»، « گفت و گو» و « گفت وشنود» معرف رابطه دوطرفه است. اما این واژه ، دارای ذات نیست یعنی ذاتا خردمندانه ، مداراگر، تساهل گر، تعامل گرا و دمکراتیک  وسازنده یا ذاتا جزمی، منجمد، دین خو وغیرخردمندانه ومخرب و خشن نیست.گفت وشنود نیزخصلت پراگماتیستی دارد و بسته به شرایط می تواند مفاهیم مختلف و متفاوت داشته باشد.

بسته به اینکه چه کسی یا کسانی روی چه  موضوعی با چه زبان و مضمونی و با چه هدفی  باهم گفت وشنود می کنند، گفت وگو می تواند مفهوم و مضمون  متفاوت پیدا کند . گفت وشنود می تواند برای نفی واقعیت  دیگری و تمامیت نظرات وسیاستهای او و اثبات حقانیت و برتری خود بکارگرفته شود، یا می تواند پنجره ای برای شناختن و فهم دیگری، سنجش و نقد نظرات و سیاست های او برای تبادل نظر و تعامل و شاید نزدیکی نظری و همدلی در این یا آن مورد باشد.

در گفت وشنود و نوشته جات مبتنی بر زبان ، فرهنگ و ادبیات سیاسی تعبدی، دین خو، مطلق گرا، آمرانه و دگماتیستی عمدتا و معمولا جائی برای اندیشیدن و نقد افکار، گفتار و رفتار خود و طرف دیگر و پبجره ای برای تبادل نظر وتعامل  وجود ندارد. درگفت وشنود به این مفهوم ، همه پاسخها از طرف یکی و یا طرفین  از قبل آماده است.

در قاموس گفت و شنود به مفهوم فوق،  اندیشیدن خردمندانه درمضمون سخنان و نوشته دیگری، نقد و تجزیه و تفکیک نکات منفی و مثبت نظرات او، تعطیل است . بزبان دیگر گفت شنود به این مفهوم جاده یک طرفه است.

4- راه حلهای روانشناختی در جهت کاهش و رفع خشونت ها

1-4 ایجاد شرایط ،امکانات و فضا برای تامین معیشت، مسکن، بهداشت ، تحصیل و شغل و فراغت مناسب و شرافمندانه، توجه به استعدادها، خلاقیت ها، جایگاه اجتماعی،  دیده شدن ، احترام و اهمیت قائل شدن برای افکار و توانائی شهروندان بویژه زنان و جوانان و اعتماد به آنها برای  سپردن مسئولیت های اجتماعی و سیاسی از موارد مهمی هستند که در صورت برنامه ریزی و مدیریت واجرایشان می توانند درجهت وخدمت  کاهش ورفع درد ورنجهای وخستگی های فکری وروانی و ناامید ها ی ناشی از شکست و ناکامی ها  شخصی، اجتماعی و سیاسی قرار بگیرند و موجب برانگیخت امید به موفقیت و زندگی بهترباشد .

5- تامین اجتماعی

تامین حقوق و شرایط دسترسی همه شهروندان  به آموزش رایگان، بهداشت، مسکن مناسب، و تامین اجتماعی همه جانبه و فراگیر شامل بیمه‏های درمانی. بیکاری .

و ختم کلام اینکه  گذار مسالمت آمیز و دمکراتیک از جمهوری اسلامی به دمکراسی و تشکیل  نظام سیاسی – اجتماعی سکولار دمکرات با تکیه بر رای آزادِ، برابر حقوق مردم ایران، راهبرد و استراتژی کلان  در جهت رفع  خشونت  و غلبه بران در جامعه است.