واقعیت چند وجهی توافق‌نامۀ هسته‌ای

65dfg4dfg4  محسن یلفانیموضوع توافق رژیم اسلامی با شش کشور بزرگ بر سر برنامۀ هسته‌ای ایران را می‌توان و باید در ادامۀ دو ماجرای دیگر، یعنی اشغال سفارت آمریکا و گروگان‌گیری دیپلمات‌های آن کشور، و جنگ ایران و عراق بررسی کرد. ویژگی برجستۀ این سه رویداد در این واقعیت نهفته است که رژیم اسلامی، حتّی آنجا که پای هست و نیستش در میان است، از تشخیص و انتخاب راه‌حل‌هائی که بوئی از عقل سلیم و شعور متداول و تجربۀ عمومی برده باشند و می‌توانند منافع و موقعیت خود رژیم را تضمین کنند، ناتوان است. پیداست که در جریان این رویدادها انتظار رعایت منافع ملّی و در نظر گرفتن خواست و نیازهای مردم از جانب رژیم اسلامی تا چه حد پرت و پلا خواهد بود. رژیم اسلامی در این سه رویداد با نمایش مهیبی از جهل و جنون، نه تنها موجودیت خود، که اکنون و آیندۀ مملکت را نیز تا لبۀ پرتگاه پیش رانده و آسیب‌های جانکاه بر زندگی مردم، که عملاً به اسارت آن درآمده‌اند، وارد کرده است.

اگر اخبار و گزارش‌هائی که این اواخر در مورد اولّین اقدامات رژیم برای به دست آوردن سلاح اتمی راست باشد (آوردن اولین سانتریفوژ به تهران بوسیلۀ ولایتی، نامۀ محسن رضائی در مورد نیازهای دور و دراز تسلیحاتی ایران که در آن به سلا‌ح‌های لیزری و اتمی هم اشاره شده، و از همه شیرین‌تر و بامزه‌تر،سفر شمخانی به پاکستان برای «خرید» چند بمب اتمی)، ناچار باید گرفتار شدن در باتلاق برنامۀ هسته‌ای را نیز در فهرست گرانبار میراث شوم پایه‌گذار انقلاب اسلامی قرار دهیم. هر چند که هیچ یک از مسئولان رژیم، از جمله رهبر کنونی و احمدی‌نژاد، که بیش از همه سنگ این برنامه را به سینه زده‌اند، به این نکته اشاره‌ای نکرده و ظاهراً خواسته‌اند تا تمامی اعتبار ویرانگر و جنون‌آمیز این برنامه را به خود اختصاص دهند. وقتی به یاد می‌آوریم که آیت‌الله خمینی اشغال سفارت آمریکا را «انقلاب دوّم» و جنگ را «موهبت الهی» خواند (هر چند در آغاز از سر دستپاچگی و برای روحیه دادن به مردم و نظامیان)، و به سرعت این دو شعار و بسیاری شعارهای دیگر از همین مایه را به اصول راهبردی سیاست‌های خود تبدیل کرد، می‌توانیم ابعاد هولناک این میراث را بهتر بفهمیم.

با این حال، بر خلاف دو مورد جنگ و گروگان‌گیری،که ذاتی رژیم اسلامی بودند و تنها این رژیم بود که می‌توانست آنها را به طریقی اداره کند که کرد، مسئلۀ برنامۀ هسته‌ای رژیم، یکسره ناشی از هوا و هوس و جاه‌طلبی و توسعه‌طلبی رژیم نیست و می‌توان برای آن بهانه‌ها و توجیه‌هائی نظیر انزوا و موقعیت سوق‌الجیشی آکنده از خطر و تهدید هم یافت. برخی از صاحب‌نظران و متخصصّان، از جمله چند سیاستمدار اروپائی و آمریکائی، به این نکته توجه کرده و مسلّح شدن به انرژی و سلاح هسته‌ای را برای کشوری در موقعیت ایران چاره‌ناپذیر دانسته‌اند.

در مورد مخفی نگاه داشتن برنامه نیز باید به یاد آورد که تمام کشورهای صاحب سلاح هسته‌ای، بزرگ و کوچک، برنامه‌های خود را تا آنجا که لازم دانستند یا توانستند، از جهانیان، هم چنانکه از مردم خود، پنهان نگاه داشتند. در این میان مورد اسرائیل از همه چشمگیرتر است. اسزائیل به کمک آمریکا و در عین حال با فریب دادن رئیس جمهور و رئیس سازمان سیای آن کشور، و با برخورداری از همراهی فرانسه، برنامۀ هسته‌ای خود را پیش برد. هنگامی که یکی از اتباعش اطلاعات دقیقی در مورد زرّادخانۀ اتمی‌اش فاش کرد، وی را به زندانی دراز مدت محکوم کرد. اسرائیل معاهدۀ منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا نکرده و به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز اجازۀ بازدید از تاًسیسات خود را نمی‌دهد.

 هم چنین باید به یاد آورد که بنا به قرائنی رژیم شاه نیز چنین طرحی در سر داشت و برای رسیدن به این منظور مقدمات لازم را فراهم کرده و مبالغ هنگفتی هم خرج کرده بود. این سابقه حداقّل کسانی را که هنوز معیارهای داوری‌اشان رژیم سلطنتی است، در برخورد با برنامۀ هسته‌ای رژیم اسلامی دچار تردید می‌کند، و گاهی هم به طرفداری از آن می‌کشاند.

امّا رژیم اسلامی به این بهانه‌ها و توجیه‌ها نه نیازی داشت و نه توجهی کرد. راهنمای رژیم در پیش گرفتن برنامۀ هسته‌ای تنها غریزۀ صیانت ذات او بوده است، که همان قدر نیرومند و مقاومت‌ناپذیر است که کور و متغصّب، و بویژه در حدّی فراتر از تصوّر، بری از درایت و واقع‍‌‌بینی.‌ همین خصوصیات است که شباهت ماجرای برنامۀ هسته‌ای را با دو ماجرای گروگان‌گیری و جنگ آشکار می‌کند. هم چنانکه آشکار می‌کند که این سومین ماجرا لزوماً آخرین نخواهد بود و رژیم اسلامی تا هست، به اقتضای طبیعتش، با به راه انداختن همین ماجراها خواهد زیست و این مردم اسیر ایران‌اند که باید بهای این ماجراجوئی‌ها را بپردازند.

آقای روحانی اخیراً گفته است که ما در رسیدن به این توافق مثل یک مسابقۀ فوتبال سه بر دو برنده شدیم. روشن است که او به منظور دفاع از توافق‌نامۀ هسته‌ای و قبولاندن آن به باندهای متعصّب و قشری حول و حوش رهبر و برادران قاچاقچی سپاه تا این حد از خود تواضع و واقع‌بینی نشان داده است.

امّا هنگامی که خارج از فضای نفس‌گیر و خفقان‌زدۀ ایران به «این برنامۀ جامع اقدام مشترک» نگاه کنیم، نتیجه را با اختلافی بسی چشم‌گیرتر از نتیجۀ سه بر دو، نه به سود رژیم اسلامی، که به سود شش کشور بزرگ، به ویژه آمریکا و انگلستان و فرانسه و آلمان، می‌بینیم. نگاهی به مفاد توافق‌نامه (که متن آن به زبان انگلیسی و نیز ترجمۀ فارسی آن، که بوسیلۀ  مشرق صورت گرفته، در اینترنت به آسانی قابل دسترسی است) به وضوح نشان می‌دهد که طرف ایرانی به طور کامل به طرف مقابل تسلیم شده و تمامی شرایط وی را پذیرفته است. در نتیجه آنچه از برنامۀ هسته‌ای رژیم باقی مانده تنها سایۀ کمرنگی است از پروژۀ بلندپروازانه  — و البته تجاوزکارانۀ – آن برای دستیابی به سلاح هسته‌ای.

برای نمونه در بندهای دو و سۀ توافق‌نامه، که طبعاً با زبانی به اصطلاح دیپلماتیک و  احترام‌آمیز تنظیم شده، تصریح شده است که « اجرای کامل این برنامه ماهیت صرفاً صلح‌آمیز برنامۀ هسته‌ای ایران را تضمین خواهد کرد.» و «ایران مجدداً تاًیید می‌کند که تحت هیچ شرایطی در پی جستجو یا توسعه یا کسب سلاح هسته‌ای برنخواهد آمد.» معنای روشن این جمله‌ها این است که از نگاه شش کشور طرف مذاکره قسم و آیه‌های جناب رهبر در این مورد که اسلام مخالف سلاح هسته‌ای است و بنا بر این رژیم اسلامی در پی ساختن سلاح هسته‌ای نیست، به مفت نمی‌ارزیده، و آنها به چیزی کمتر از این که نمایندگان رسمیِ «آقا» سیاه روی سفید بنویسند و امضا کنند که از این به بعد هرگز فکر تهیۀ سلاح هسته‌ای را به مخیلۀ خود راه نخواهند داد، راضی نخواهند شد. (ظاهراً رهبر هنگام فرمودن این جمله حتّی یادش نبوده است که یکی از کشورهای صاحب سلاح هسته‌ای پاکستان است که حکومت اسلامی‌اش هم چند سالی نسبت به رژیم اسلامی ایران کبر سن دارد.)

طبعاً شش کشور بزرگ طرف مذاکره این بندها را با مقررات و تعهدات سفت و سختی که به گردن ایران گذاشته‌اند، تضمین کرده‌اند. برخی از این مقررات و تعهدات، به نقل از روزنامۀ گاردین، مورخ چهارشنبه، 15 ژوئیه به قرار زیر است:

 شمار سانتریفوژهای ایران که در حال حاضر نوزده هزار واحد است، به کمتر از یک سوم یعنی 6104 واحد تقلیل خواهد یافت که از این تعداد نیز تنها 5000 عملاً به غنی کردن اورانیوم ادامه خواهند داد.

پیروزی شمردن توافق‌نامۀ هسته‌ای منوط به این است که آقای رئیس جمهور تکانی به خود بدهند و به همان باندها و برادران یاد شده اجازه ندهند تا کنترل امکانات مالی و تجاری و اقتصادی را که قرار است از طریق اجرای توافق‌نامه نصیب دولت شود، در اختیار گیرند و بخش عمدۀ این امکانات را، چنانکه شیوۀ معمول آنهاست، یا به جیب بزنند و یا صرف سرکوب و خفقان و تقویت نیروهای امنیتی ضد مردمی کنند.

 در پانزده سالۀ اوّلِ پس از قرارداد ایران حق ندارد اورانیوم با خلوص بیش از 3.67  در صد ( اورانیوم با درجۀ پائین مورد استقاده در تولید برق اتمی) تولید کند.

 از تاًسیسات غنی‌سازی زیرزمینی فُردو، واقع در نزدیکی شهر قم ، فقط برای تحقیقات غیر نظامی استفاده خواهد شد.

دو سوّم سانتریفوژهای این کارخانه برچیده خواهند شد و بقیه اجازۀ غنی‌سازی نخواهند داشت. این محدودیت‌ها تا پانزده سال ادامه خواهند داشت.

 اورانیوم غنی شدۀ موجود ایران، که در حال حاضر در حدود 7500 کیلو گرم است، به 300 کیلوگرم ( یعنی تا حد 96 در صد ) کاهش خواهد یافت. این کار یا از طریق ارسال اورانیوم غنی شده به خارج از کشور و یا از طریق رقیق کردن آن انجام خواهد شد.

بر کار تحقیق و توسعۀ ایران در مورد سانتریفوژهای پیشرفته محدودیت‌هائی اعمال خواهد شد، به نحوی که ایران نتواند در پایان ده سالۀ اوّل قرارداد ناگهان ظرفیت غنی‌سازی خود را افزایش دهد و در مدتی کوتاه زمان مورد نیاز خود را از یک سال به چند هفته برساند. ایران فقط می‌تواند در مقیاسی محدود و مطابق یک برنامۀ تدریجی مطالعاتی در مورد سانتریفوژهای جدید انجام دهد.

 هستۀ مرکزی(قلب) رآکتور آب سنگین اراکبرچیده یا با سیمان پر خواهد شد. این رآکتور مجدداً طراحی خواهد شد و آن هم به طرزی که پلوتونیوم بسیار اندکی تولید کند – و شاید هم اصلاً تولید نکند. ایران تا پانزده سال بعد حق ساختن هیچ گونه کارخانۀ آب سنگین ندارد.

معنی ساده و روشن پذیرفتن این شرایط این است که از برنامۀ هسته‌ای رژِیم، که با صرف هزینه‌های هنگفت و تحمّل تحریم‌ها و مجازات‌های بی‌سابقۀ بین‌المللی سر هم شده و ادامه یافته بود، چیزی جز یک روکش ساده، آن هم برای حفظ آبروی ظاهری رژیم باقی نخواهد ماند. یادآوری این نکته بی‌جا نیست که سردمداران رژیم، با وجود برخورداری از تجربۀ طولانی جنگ با عراق، معنای واقعی و نتایج مرگبار تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی را که به سرکردگی آمریکا و با دخالت و تحریک اسرائیل علیه ایران تصویب و اعمال شده‌اند، نفهمیدند و با اظهارنظرهای کودکانه و جنون‌آمیز خود بدانها دامن زدند. حال آن که همان تجربۀ جنگ با عراق کافی بود که دریابند که تحریم و مجازات اقتصادی همانا خود جنگ، منتها بدون دست بردن به سلاح، است، و آثار و عوارض آن دست کمی از جنگ کلاسیک ندارد.

مردم معمولی مملکت ما، و نه وابستگان و جیره‌خواران رژیم و آنها که از راههای مختلف خود را به نظام فساد و چپاول چسبانده‌اند، به وضوح و با پوست و استخوان نتایج و عوارض هولناک این جنگ بی‌سلاح را احساس کرده‌اند.

امّا شش کشور طرف مذاکره تنها به تحمیل شرایطی که در اینجا تنها به برخی از آنها اشاره شد، اکتفا نکرده‌اند. آنها برای تضمین و اطمینان یافتن از این که این شرایط به واقع عملی و اجرا خواهند شد، سخت‌ترین سیستم کنترل و بازرسی را بر رژیم اسلامی تحمیل کرده‌اند: بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تمام تاًسیسات هسته‌ای اعلام شدۀ ایران دسترسی کامل خواهند داشت. آنها برای این منظور از وسائلی بسی پیشرفته‌تر از آن چه در حال حاضر در اختیار دارند، استفاده خواهند کرد. بازرسان همچنین از تاًسیسات اعلام نشده نیز، چنانچه تصوّر کنند در آنجا فعالیت‌های هسته‌ای صورت می‌گیرد، بازدید خواهند کرد. کمیسیونی مرکب از اعضای آژانس در این مورد که تقاضای دسترسی بازرسان (به تاًسیسات اتمی ایران) لازم است یانه، بنا به راًی اکثریت اعضا، قضاوت خواهد کرد.

بازرسی و تحقیق از فعالیت‌های گذشتۀ رزیم هم نادیده گذاشته نشده است: ایران و مقامات آژانس بر سر یک «نقشۀ راه» توافق کرده‌اند که به موجب آن می‌توان به تاًسیسات و اشخاصی دسترسی پیدا کرد که مظنون به شرکت در کارهای تجربی در مورد طراحی کلاهک‌ها هستند. چنین تاًسیسات و اشخاصی به وسیلۀ یک واحد مخفی اداره می‌شده‌اند و بیشتر مربوط به پیش از سال 2004 هستند. ایران به شرطی می‌تواند از لغو تحریم‌ها بهره‌مند شود که آژانس همکاریِ ایران را با تحقیقاتش تاًیید کند.

در مورد لغو مجازات‌ها و تحریم‌های اقتصادی – که بیش از هر امر دیگر مورد توجه و خواست مردم است – در توافق‌نامه آمده است که همزمان با اقدام ایران برای انجام شرایط مورد توافق، ایالات متحدّه و اتحادیۀ اروپا تضمین‌های لازم را برای تعلیق یا لغو مجازات‌ها فراهم خواهند کرد. اتحادیۀ اروپا به تحریم نفت و نیز به مجازات‌های بانکی پایان خواهد داد، و به ایران اجازه داده خواهد شد که در انتقال الکترونیکی بانکی، که سیستم گردش خون مالی بین‌المللی است، شرکت کند. باراک اوباما با صدور دستورنامه‌هائی مجازات‌های تجاری و مالی ایالات متحّده را معلّق خواهد کرد.

گفتنی است که تحریم تسلیحاتی ایران به مدت پنج سال ادامه خواهد یافت، و ممنوعیت انتقال اطلاعات تکنولوژیکی موشکی هشت سال خواهد بود…

با همین اشاره‌های مختصر به وضوح می‌توان دید که توافق‌نامۀ هسته‌ای برای هستۀ سخت و متحجر و قشری رژیم اسلامی که حول و حوش رهبری گرد آمده‌اند، جز شکستی آشکار همراه با تحمّل هزینه‌ای نجومی از جانب مردم ایران نیست. و این، یعنی همان حاصلی که از دو ماجراجوئی گروگان‌گیری و ادامۀ جنگ با عراق به بار آمد. امّا خطر همچنان باقی است. رژیم اسلامی، به اقتضای خصلت آشوب‌زی و طبیعت متجاوز و سلطه‌طلب در عین حال وحشت‌زده‌اش از واقعیات و مقتضیات دنیای امروز، هم چنانکه از آن دو تجربه نیاموخت، این تجربۀ آخر را هم به باد خواهد داد و برای آن که مملکت را در گرداب دیگری از آشوب و ماجراجوئی بیافکند، به زمان طولانی‌ای نیازمند نخواهد بود. اسباب و وسائل فرو غلتیدن در یک ماجراجوئی دیگر هم کاملاً آماده است : باندهای مرتجع و نیروهای فاسدی که رهبر دور و بر خود گرد آورده، از یک سو، و اوضاع و احوال متشنج و خطرناک منطقه، که خود رژیم اسلامی سهم غیرقابل انکاری در ایجاد آن داشته و دارد.

امّا اگر در شعار «تدبیر و امید» آقای روحانی و به اصطلاح «تیم» همراهش ذرّه‌ای از حقیقت وجود داشته باشد، ایشان حق دارند و می‌توانند مطمئن باشند که رسیدن به این توافق، آن هم از طریق مذاکره با «شیطان بزرگ»، که تا همین چندی پیش حتّی تصور مذاکره با آن نشانۀ بی‌سوادی و بی‌غیرتی شمرده می‌شد، پیروز‌ی‌ای بسی چشمگیرتر و مهم‌تر از یک نتیجۀ سه بر دو است – منتها به شرط آنکه ایشان و همکاران شان به وعده‌هائی که در همان انتخابات مخدوش و استصوابی به مردم دادند و مردم نیز از سر ناچاری و ناامیدی بدانها دل بستند، وفادار بمانند.

 پیروزی شمردن توافق‌نامۀ هسته‌ای منوط به این است که آقای رئیس جمهور تکانی به خود بدهند و به همان باندها و برادران یاد شده اجازه ندهند تا کنترل امکانات مالی و تجاری و اقتصادی را که قرار است از طریق اجرای توافق‌نامه نصیب دولت شود، در اختیار گیرند و بخش عمدۀ این امکانات را، چنانکه شیوۀ معمول آنهاست، یا به جیب بزنند و یا صرف سرکوب و خفقان و تقویت نیروهای امنیتی ضد مردمی کنند.

محسن یلفانی