بعد از چند ماه وقفه، مذاکرات وین آغاز شد. ولی دور اول مذاکره بدون نتیجه پایان پذیرفت و دور دوم بعد از چند روز آغاز شد. هنوز مشخص نیست که دور دوم به چه سرنوشتی دچار خواهد شد. سه دولت اروپائی، آلمان، بریتانیا و فرانسه، ناامیدی و نگرانی خود را اعلام کرده اند.
جمهوری اسلامی این بار سیاست “حداکثر خواست” و “حداقل انعطاف” را در مذاکرات وین اتخاذ کرده است: خواست برداشتن تمام تحریم ها توسط دولت امریکا، پذیرش پیشرفتهای هستهای ایران توسط غرب و گرفتن تعهد از آمریکا در جهت عدم خروج از توافق احتمالی و عمل به تعهدات خود.
تیم مذاکره کننده تا کنون “پیش نویس توافق احیای برجام” را به عنوان مبنای مذاکره در دور جدید نپذیرفته است. علی خامنهای در آخرین دیدار با دولت روحانی از مفاد “پیش نوییس توافق احیای برجام” به تندی انتقاد کرد و گفت که خط قرمزهای تعیین شده او رعایت نشدهاست. اگر در آن دوره بدرجه ای رویکرد دیپلماسی پیش برنده مذاکرات بود، این دور حاکمیت یکپارچه میدان و دیپلماسی را در هم آمیخته و تیمی را روانه وین کرده است که تمامأ برنامه علی خامنه ای و سپاه را می خواهد پیش ببرند.
دیپلماسی رویکردی است که میتواند صلح و ثبات را برای کشور فراهم کند. اما میدان، ستیز، درگیری و تنش را به ارمغان میآورد. از نظر دیپلماسی، سیاست خارجی در حوزه میدان قرار ندارد و میدان زمانی عملکرد دارد که کشور مورد تجاوز قرار گیرد. جمهوری اسلامی با درآمیختن دیپلماسی و میدان، با رویکرد جدیدی پای میز مذاکره نشسته و برآن اساس دو بسته ارائه کرده است.
دو بسته ای ارائه شده توسط تیم مذاکره کننده یک موضوع را روشن کرده است: جریان حاکم تصمیم گرفته است به برجام به همان شکل سابق برنگردد. جریانی که تمام قدرت را در دست خود گرفته، سال ها در مقابل برجام مانع تراشید، آن را یک توافق بد و ترکمان چای قلمداد کرد، خیانت به حساب آورد و برای ضربه زدن به آن روی موشک بزبان عبری “مرگ براسرائیل” نوشت و پرتاب کرد. بازگشت به برجام برای این جریان هزینه سنگین خواهد داشت، بین پایگاه اجتماعی اش مشکل خواهد آفرید و موقعیت اش در بین آن ها بیشتر ضربه خواهد خورد. حاکمیت یک پارچه می خواهد بگوید ما با دیپلماسی جدید توانستیم تحریم ها را لغو و پیشرفت های هسته ای را حفظ کنیم.
پیشرفت های هسته ای
دولت ترامپ از برجام خارج شد و بهترین فرصت را برای جمهوری اسلامی فراهم آورد تا برنامه هسته ای خود را توسعه دهد، به پیشرفت های قابل توجهی دست یابد و با تصویب «قانون اقدام راهبردی» مجلس دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات هستهای را محدود و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف سازد. در این فاصله، جمهوری اسلامی روی غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم سرمایه گذاری سنگینی کرد، به تولید آن پرداخت، به غنی سازی ۶۰ درصدی دست یافت، کار روی اورانیم فلزی را آغاز کرد و سانتریفیوژهای IR6 را برای سرعت بخشیدن به تغلیظ اورانیم در کرج و فردو راه انداخت. در حالی که طبق مفاد برجام در تأسیسات فردو نباید غنیسازیای صورت بگیرد، آن هم با استفاده از سانتریفیوژهائی که باز طبق برجام نباید به کار میافتادند و اورانیوم ۲۰ درصدی را که شش برابر عدد مورد توافق در برجام (۳,۶۷) است، تولید می کردند.
علی خامنه ای و سپاه مصمم است پیشرفت های هسته ای را حفظ کند و طرف های مذاکره را وادار سازد که به آن پیشرفت ها تن دهند. در این رابطه سایت زیتون خبر داده است که خامنهای چند هفته پیش از اعلام زمان مذاکرات، دیپلماتها و مقامات کنونی و پیشین سازمان انرژی هستهای را به جلسهای فراخوانده و گفته است که «نظام تصمیم ندارد پیشرفتهای هستهای خود را به عقب بازگرداند». او از افراد حاضر در جلسه پرسیده که «آیا احتمال موفقیت در مذاکرات وجود دارد؟” در این جلسه علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی هستهای به خامنهای گفته که “پیشرفتهای هستهای ایران برگشتپذیر نیست و غرب از این موضوع مطلع است.” او افزوده است اگر غرب با پیشرفت برنامه هستهای ایران کنار نیاید مذاکرات زمان بیشتری برای توسعه هستهای در اختیار ما قرار خواهد داد.
قدرت خفته هستهای
نیروئی در حکومت وجود دارد که معتقد است: “اول بمب هسته ای، بعد مذاکره”. نیروی دیگری هم بر نیل به قدرت خفته هسته ای پای می فشارد. بدین معنی که جمهوری اسلامی به توان بالقوه ساخت سلاح هسته ای دست یابد و امکانات لازم برای ساخت آن را فراهم کند.
به نوشته مجله هفتگی صدا، ابومحمد عسگرخانی یکی از اساتید دانشگاه تهران با برجام مخالفت کرده و داشتن “بمب هسته ای” برای ایران را لازم می داند. او صراحتا از “علف خوردن” در مقابل داشتن “بمب هسته ای” دفاع می کند. رسانه های وابسته به سپاه در سال ۸۵ او را کارشناس مسائل خلع سلاح در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق معرفی کردند. این فرد می گوید: “به منظور ممانعت از زیاده خواهی های طرف غربی، تقویت قدرت های بازدارنده ضروری است”. او در مصاحبه دیگری با رســانه وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی با تمجید از “علی بوتو” نخست وزیر پاکستان به این جمله او اشاره می کند که گفته بود: “ما علف میخوریم، چمن میخوریم و گرسنگی می کشیم و به سلاح هسته ای دست پیدا می کنیم و برنامه هسته ای را تمام میکنیم”. عسگرخانی ادامه می دهد: “او این کار را کرد و کشورش را هسته ای کرد.” در مورد چین هم می گوید: “وقتی در زمان مائو به چینی ها پیشنهاد مذاکره شد، مائو گفت مذاکره بی مذاکره. اول اتمام برنامه هسته ای، دوم مذاکره.”
فردی با نام “مصطفی نجفی” که سایت محسن رضایی او را کارشناس ارشد سیاست بین الملل و دبیر کارگروه سیاست خارجی و روابط بین الملل )کمیته گفتمان) مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی می کند، در یادداشت خود نوشته است حل “مشکل بقا” (در داخل و خارج) در گرو “دستیابی ایران به سلاح هسته ای و رسیدن به بازدارندگی نهایی” است که تنها گزینه در دسترس ایران برای خروج از مسئله بقا و ورود به ریل توسعه اقتصادی است.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی و معاون بین الملل حزب موتلفه اسلامی از رسیدن به “استانه هسته ای شدن” دفاع می کند و می گوید: “ما باید توان بالقوه ساخت سلاح هسته ای را داشته و امکانات لازم برای ساخت آن را فراهم کنیم. این توانمندی که تا مرز ساخت سلاح هسته ای از نظر فنی و توان و ظرفیت علمی حرکت کنیم در کشور وجود دارد. امری که به طور قطع، میتواند نقش مهمی در بازدارندگی دفاعی و ایجاد توازن توأمان برای ما ایفا کند. ظرفیت و دانش لازم برای این مهم در کشور ما وجود داشته و برای دفع تهدیدات بالقوه دشمنان باید آن را در میزان مشخصی، پابرجا نگه داریم. چراکه این مسئله، بدون تردید دشمن را از اندیشه مواجهه با جمهوری اسلامی ایران به واهمه خواهد انداخت.”
اظهارات گردانندگان حکومت و اقدامات آن ها نشان می دهد که رسیدن به “آستانه هسته ای شدن” و دستیابی به قدرت خفته هسته ای در برنامه شان قرار گرفته است. قدرت خفته هسته ای به این معنی است که حکومت هر لحظه اراده کند، بتواند سلاح هسته ای بسازد. اخیرا فریدون عباسی، نماینده مجلس در مصاحبه با روزنامه ایران گفت که محسن فخریزاده علیرغم فتوای رهبر جمهوری اسلامی در زمینه تولید سلاح هستهای، در این حوزه “سیستم ایجاد کرده بود”. او افزود، در زمینه سلاح هستهای، مساله فخریزاده “فقط دفاع از کشور خودمان نبود. زیرا کشور ما پشتیبان جبهه مقاومت است”.
تغلیظ ۶۰ درصدی اورانیوم نشانگر پیشبرد برنامه رسیدن به آستانه ساخت سلاح هسته ای است. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در اواسط آبان این موضوع را به وضوح مطرح کرد: “ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی به ۲۵ کیلوگرم رسیده و به استثنای کشورهای دارای سلاح هستهای، هیچ کشوری قادر به تولید آن نیست”.
سیاست جمهوری اسلامی در مذاکرات وین و پیآمدهای شکست مذاکرات
شواهد نشان می دهد که جمهوری اسلامی با سه رویکرد زیر پای میز مذاکره نشسته است:
۱. طولانی کردن مذاکرات وین، کاهش زمان گریز هسته ای و رسیدن به قدرت خفته هسته ای
۲. گرفتن بیشترین امتیاز از غرب در رابطه با تحریم ها و تحمیل پیشرفت های هسته ای به غرب
۳. گرفتن تضمین از آمریکا که از توافق خارج نخواهد شد.
جمهوری اسلامی با این سیاست، وارد بازی خطرناک و سرنوشت سازی شده است. اگر مذاکره ژنو به نتیجه نرسد، راه برای سیاست ها و اقدامات تند باز خواهد شد: تشکیل اجلاس فوق العاده آژانس و صدور قطعنامه در عدم پای بندی ایران به تعهدات خود، ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، استفاده از مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم هائی که در دوره احمدی نژاد اعمال می شد و افزایش احتمال حمله نظامی.
اگر جمهوری اسلامی سرسختی نشان دهد، از مواضع کنونی کوتاه نیآید، برجام احیا نشود، یا برجام۲ شکل نگیرد و یا توافق موقت حاصل نشود، مذاکرات شکست خواهد خورد و احتمال بردن پرونده هسته ای به شورای امنیت و اعمال تحریم های فلج کننده افزایش خواهد یافت. باید توجه داشت که برخلاف دوره ترامپ، امریکا و اتحادیه اروپا به هم نزدیک شده اند و متحدأ عمل می کنند. روسیه و چین هم در صورتی که درصد و میزان ذخایر اورانیوم افزایش یابد و زمان گریز هسته ای کم شود، در کنار امریکا و اتحادیه اروپا قرار خواهند گرفت.
شکست مذاکرات وین خواست دولت دست راستی اسرائیل و نیروهای افراطی در امریکاست. بایدن تحت فشار شدید جمهوری خواهان برای ترک مذاکرات است. دولت اسرائیل هم از واشنگتن می خواهد که مذاکرات را متوقف کند و فشارها را بر حکومت ایران بیافزاید. هم اکنون دولت امریکا پذیرفته است که با اسرائیل به مانور نظامی “شبیهسازی حمله به تاسیسات اتمی” دست بزند.
کشور ما در وضعیت بحرانی قرار دارد و با بحران های متعدد مواجه است. در چنین شرایطی شکست مذاکرات وین برای مردم و اقتصاد کشور ما فاجعه آفرین خواهد بود. بر طبق برآوردهای موجود، هزینههای برنامه هستهای ایران برای کشور چیزی بین یک و نیم تا دو تریلیون دلار ارزیابی می شود. اگر تحریم ها ادامه یابد و بر ابعاد آن افزوده شود، هزینه برنامه هسته ای افزایش خواهد یافت، اقتصاد کشور زمین گیر خواهد شد، ارزش پول ملی باز هم کاهش خواهد یافت، تورم اوج خواهد گرفت، اقتصاد کشور کوچ و کوچک تر خواهد شد و زندگی مردم به فقر و فلاکت بیشتری کشیده خواهد شد.
خواست مردم ما این است که جمهوری اسلامی از برنامه جاه طلبانه خود دست بردارد، هزینه بیشتری بر مردم ما تحمیل نکند، زندگی مردم کشور ما را به گروگان نگیرد، از مواضع سرسختانه در ژنو فاصله گیرد و راه را برای توافق باز کند. توافقی که برای هر دو طرف برد ـ برد به حساب آید.