الگوی کره شمالی، راهنمای سیاست ها و عملکردهای جمهوری اسلامی

behrooz-khaligh بهروز خلیق{این مقاله قبل از خیزش اعتراضی اخیر نوشته شده است.}

جمهوری اسلامی در ماه های گذشته به یک سری اقداماتی دست زده است که نشانگر اتخاذ تصمیمات جدید برای مقابله با وضعیت بحرانی و جامعه ناراضی و معترض است.

افزایش اعدام ها

اعدام ها در ماه های گذشته افزایش یافته است. دو سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل و بنیاد عبدالرحمن برومند پنجم مرداد ماه ( ۲۷ ژوئیه) طی یک بیانیه مطبوعاتی مشترک تحت عنوان «موج دهشتناک اعدام‌ها در ایران باید متوقف شود»، نسبت به افزایش شمار اعدام‌ها در ایران هشدار دادند. در بخشی از بیانیه مطبوعاتی این دو سازمان حقوق بشری، به اعدام‌های دسته‌جمعی، از سرگیری اعدام در ملاء عام پس از وقفه‌ای دو ساله و آمار بالای اعدام شهروندان بلوچ، اشاره شده است. حداقل ۲۵۱ نفر در فاصله بین یک ژانویه و ۳۰ ژوئن ۲۰۲۲ (۱۱ دی ۱۴۰۰ تا ۹ تیر ۱۴۰۱) اعدام شده اند. در ۲۵ خرداد امسال، حداقل ۱۲ نفر در زندان رجایی‌شهر و در ۱۶ خرداد، حداقل ۱۲ نفر دیگر در زندان زاهدان به صورت دسته جمعی اعدام شدند.

در شش ماه نخست سال ۲۰۲۲ اعدام شهروندان بلوچ شدت بیشتری گرفته است و دست‌کم در این مدت بر اساس گزارش سازمان عفو بین‌الملل ۶۵ نفر اعدام شده‌اند. کُردها، بلوچ‌ها و عرب‌ها در ایران بیشتر از درصد جمعیت‌شان قربانی اعدام دارند و این مساله در ارتباط مستقیم با سرکوب و تبعیض نهادینه علیه این گروه های ملی است که برای دهه‌ها با آن روبه‌رو هستند.

طرح صیانت

طرح محدودسازی اینترنت موسوم به «طرح صیانت» مدت ها در دستور کار مجلس  شورای اسلامی قرار داشت. این طرح با اعتراضات گسترده فعالان سیاسی، مدنی و صنفی و واکنش استارتاپ‏ها و شرکت‏های بزرگ IT مواجه شد و با راه افتادن کارزار یک‏میلیون و ۲۰۰ هزار امضایی، متوقف گردید.

با وجود توقف طرح صیانت، در عمل طرح به درجاتی در ماه های گذشته اجرائی شد.  وزارت ارتباطات بتدریج  سرعت اینترنت را کمتر و در استفاده از شبکه های اجتماعی خارجی اختلال ایجاد کرد. بجهت همین اقدامات، کسب‌وکارهای اینستاگرامی و فروش و فعالیت آنها نصف شده است.

در تداوم این اقدامات، اخیرأ اجرای طرح صیانت به شورای عالی فضای مجازی واگذار گردید. جلسه شورا در ۱۵شهریور ماه به ریاست ابراهیم رئیسی برگزار شد، مواد ۲، ۳ و ۴ را به عنوان روح طرح صیانت تصویب نمود و کمیسیونی تحت عنوان «کمیسیون عالی» ذیل شورای عالی فضای مجازی تشکیل داد. این کمیسیون با اتکا به اختیارات گسترده‌ای که شورای عالی فضای مجازی به آن داده است، می‌تواند درباره محدودیت پهنای باند و مسدود کردن پلتفرم‌های خارجی تصمیم‌گیری کند، بدون اینکه به‌ حکم مرجع قضایی نیاز داشته باشد. اعضای  این کمیسیون از نهادهای حاکمیتی از جمله نماینده «صداوسیما»، «سپاه»، «نیروی انتظامی» و «دستگاه قضا» است. ترکیب کمیسیون حاکی از نگاه امنیتی حکومت به دنیای مجازی و به ویژه شبکه های اجتماعی است.

جمهوری اسلامی در بن بست قرار گرفته است. نه قادر به اداره کشور و غلیه بر بحران های پرشمار و درهم تنیده است و نه حاضر به تغییر سیاست ها، ساختارهای سیاسی و شیوه حکومت داری است. جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت، بحران  ناکارآمدی، بحران اقتصادی، بحران سیاسی، بحران اجتماعی و بحران زیست محیطی از یکسو و از سوی دیگر با گسترش اعتراضات مردمی، تحریم های اقتصادی و فشارهای منطقه ای و بین المللی روبرو است. تداوم وضعیت موجود به توانمندتر شدن جامعه، گسترش اعتراضات مردمی، تضعیف حکومت، ریزش نیرو در بدنه آن و تغییر تناسب قوا به سود جامعه منجر می شود. در چنین وضعیتی جمهوری اسلامی برسر دو راهی قرار گرفته است:  تن دادن به تغییر و یا تنگ تر و بسته تر کردن فضای کشور، تشدید سرکوب و اتکای هرچه بیشتر به نیروهای نظامی و امنیتی. مجموعه سیاست ها و اقدامات جمهوری اسلامی در ماه های گذشته نشانگر انتخاب شق دوم است.

در حال حاضر دامنه وسیعی از کسب و کار مردم از طریق فضای مجازی صورت می گیرد. گفته می شود ۲.۳ میلیون شغل در اینستگرام ایجاد شده است. کارشناسان حوزه فضای مجازی معتقدند اجرای این قانون، درآمد ۹ میلیون نفر را به صورت مستقیم تهدید می‌کند. محدود کردن و اختلال اینترنت، ضربات جبران ناپذیری به کسب و کارهای مجازی زده است. برای کسب و کارهای آنلاین، اینترنت حکم رگ حیاتی را دارد و هرنوع اختلال و قطعی، به کسب و کارها لطمات جدی  وارد می‌کند.

جمهوری اسلامی فضای مجازی را برای امنیت خود خطرناک می بیند. فرمانده کل سپاه فضای مجازی را خطرناک ترین دشمن می داند و می گوید: “ما ۲ هزار گردان سایبری سازماندهی شده و فعال داریم و وضعیت از نظر محتوا، عملیات و زیرساخت بهتر شده است. اگر شبکه ملی اطلاعات راه اندازی شود مقدار زیادی از تأثیرات دشمن کاسته خواهد شد.” (خبرگزاری فارس)

آنچه مشخص است شورای عالی فضای مجازی بهر قیمتی می خواهد فرمان علی خامنه ای را که مدیریت دنیای مجازی است، به اجرا گذارد و در اجرای فرمان او، شبکه اینترنت بین المللی را محدود و پلتفرم‌های خارجی را مسدود کند و شبکه اینترنت ملی را راه بیاندازد.

تشکل‌های غیردولتی و مردمی

این روزها واژه «صیانت» مترادف شده با محدودیت هرچه بیشتر. آخرین مورد آن پیش‌نویس طرحی تحت عنوان «صیانت از تشکل‌ها» است که در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است. طرحی که براساس آن فعالیت تشکل‌های غیردولتی و مردمی تابع تعیین صلاحیت نهادهای نظامی و امنیتی خواهد بود. براساس این پیش‌نویس تایید «التزام عملی» توسط «وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه» یکی از شروط اعطای مجوز فعالیت سازمان های مردم نهاد است. پیش‌نویس این طرح در حالی ارائه می‌شود که بسیاری از تشکل‌های مردمی و سمن‌ها با شکایت‌ارگان های امنیتی پلمپ شده و فعالان آنها هم بازداشت و محکومیت قضایی گرفته‌اند.

جمهوری اسلامی با نگاه امنیتی به نهادهای مدنی، کوشیده است که حتی تشکل های صنفی (پزشکان، وکلا، سینماگران، معلمان، خبرنگاران و ….) را تحت نظارت و کنترل خود در آورد و در صورت امکان به نهاد دولتی تبدیل کند. این موضوع در مورد کارگران با شدت بیشتری اعمال شده و تشکل های دولتی مثل خانه کارگر جای سندیکا و شوراهای کارگری مستقل را گرفته اند.

الگوی مطلوب جمهوری اسلامی و به ویژه نیروهای نظامی ـ امنیتی، جامعه‌ای بدون سازمان، جامعه توده ای و اتمیزه شده است که بفرمان حکومتگران در مراسم و راهپیمایی‌های دولتی و دینی شرکت کند، در انتخابات به کاندیداهای حکومت رای دهد، برای تامین مطالبات خود دست به اعتصاب نزند، به خیابان  نیاید، علیه حکومت در خیابان ها شعار ندهد و در مقابل سیاست های مخرب حکومت سکوت کند. یعنی جامعه مرده و ساکت و گوش به فرمان حکومتگران. جامعه پویا، معترض، سازمان یافته و خواهان تغییر، دشمن حکومت به حساب می آید که باید سرکوب شود.

حجاب

حکومت در ماه های گذشته گشت های ارشاد را روانه خیابان ها کرد. در این مدت شاهد برخوردهای وحشیانه  گشت های ارشاد بودیم. ارگان های اطلاعاتی ـ امنیتی سپیده رشنو، فعال فرهنگی را بخاطر درگیر شدن با یک حزب الهی در مترو برسرحجاب، دستگیر و شکنجه کرده و بی‌شرمانه برای او  پرونده ساختند. برخوردهای وحشیانه گشت های ارشاد با اعتراض وسیع در سطح جامعه و حتی در میان زنان محجبه و برخی اصول گرایان مواجه گشت. حکومتگران با راه اندازی گشت های ارشاد می خواستند در بین مردم معترض وحشت بیآفرینند. اما وحشت مردم از حکومت ریخته است. و این بار هم زنان کارزار “علیه حجاب اجباری” راه انداختند، در مقابل حکومت ایستادند و برنامه آن را ناکام گذاشتند.

قالب‌ریزی سبک زندگی مردم

جمهوری اسلامی از ابتدای حیاتش همانند حکومت های توتالیتر کوشیده است که سبک زندگی مردم را برپایه ایدئولوژی خود شکل دهد. ولی تا کنون ناکام مانده است. علی خامنه ای در پیشبرد انقلاب دوم و پیاده کردن جامعه اسلامی در مرحله کنونی بر قالب ریزی سبک زندگی مردم تاکید دارد. در این رابطه، حاکمیت یکدست در ماه های گذشته دست به یک سری اقدامات زده است. راه اندازی گشت های ارشاد برای کنترل حجاب زنان و صدور محکومیت اعدام برای دو زن هم جنس گرا نمونه آن است.

طرح تحول علوم اجتماعی و آموزش

کشور ما به جهات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و موقعیت سوق‌الجیشی قابل مقایسه با کشور کره شمالی نیست و هیچ حکومتی نمی تواند کشور ما را به کره شمالی دوم تبدیل کند. اما این امر مغایرتی با الگو قرار دادن کره شمالی توسط گرایشی در حکومت و یا قدرت حاکم ندارد. گرایشی در میان جریان راست افراطی وجود دارد که مدت ها است تمایل خود را به الگوی کره شمالی نشان می دهد و مقاومت حاکمان آن در برابر امریکا را می ستاید. اخیرا  آفتاب نیوز گزارش داد: “در روزهای اخیر تعدادی از فعالان موسوم به ارزشی، در اقدامی که به نظر منسجم می‌رسد، پست‌های متعددی در تمجید از زندگی در کره شمالی در فضای مجازی، منتشر کرده‌اند”.

برنامه تحول علوم اجتماعی که همانا تلاش برای دینی کردن آن است، از طریق شورای انقلاب فرهنگی پیگیری می شود. علوم اجتماعی که دستآورده ارزنده بشریت است و نقش بس مهم در حیات اجتماعی دارد، توسط حکومتگران به عنوان علوم متعلق به غرب تخطئه می شود. حکومت با ناکامی در تحول علوم اجتماعی، در ماه های گذشته برای قالب ریزی جامعه اسلامی هزاران طلبه مورد اعتماد خود را راهی مدارس کرده است، تا بقول خودشان مسئله را ریشه ای تر حل کنند.

دستگیری های گسترده و تهدیدها

ارگان های اطلاعاتی ـ امنیتی حکومت عده زیادی از فعالان سیاسی، مدنی، کارگری، معلمان، سینماگران را در ماه های گذشته بازداشت کرده و برای آن ها پرونده  ساختند.  هم چنین تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی را برای گذراندن دوره محکومیت احضار نمودند.

ارگان های اطلاعاتی ـ امنیتی به کسانی که با رسانه های خارج از کشور مصاحبه می کنند، اخطار داده وخواسته اند که از مصاحبه با رسانه های خارج از کشور خوددادری کنند. آن ها در هفته های گذشته به تعدادی از فعالان سیاسی تلفن کرده و گفته اند یا فعالیت سیاسی را کنار بگذارید و یا از کشور خارج شوید. تکرار همان برخورد رضا پهلوی بعد از تاسیس حزب رستاخیز.

تشدید آزار و اذیت بهایی‌ها ‌

از هفته‌ها پیش، موج جدیدی از سرکوب و آزار بهائیان ایران از سوی حکومت جمهوری اسلامی آغاز شده است. وزارت اطلاعات مدتی قبل طی اطلاعیه‌ای از بازداشت «هسته‌ی مرکزی» بهائیان خبر داد‌ و اتهام آن‌ها را «ترویج بی‌حجابی» و «آموزه‌های استعماری» در« مهد کودک‌ها» اعلام کرد. امنیتی ها به منازل بیش از ۲۰ تن از شهروندان بهائی در تهران، کرج، ساری، مشهد، شیراز و گرگان یورش بردند و لوازم شخصی آن ها را ضبط و محل کار برخی از آن‌ها را پلمب کردند. بعد از آن هم ۱۴ نفر از جوانان بهایی را که بین ۱۷ تا ۲۰ سال دارند در قائمشهر دستگیر نمودند. نماینده جامعه جهانی بهایی در سازمان ملل، از ثبت دست‌کم ۲۴۰ مورد سرکوب و آزار بهائیان در یک ماه گذشته در ایران خبر داده است.

تشدید فشارها برسینماگران ایرانی

فشار بر سینماگران هم تشدید شده است. دو تن از سینماگران مشهور ـ جعفر پناهی و محمد رسول اف ـ دستگیر و روانه زندان ها شده اند. مسئولان وزارت ارشاد تعدادی از سینماگرانی را که بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» امضا کرده بودند، احضار کرده و از آنها خواسته‌ است که امضاهایشان را از این بیانیه‌ها پس بگیرند. آن ها تهدید شده اند که در صورت پس نگرفتن امضا، ممنوع الکار خواهند شد.

بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» از سوی تعدادی از سینماگران در اعتراض به برخورد خشونت بار مأموران امنیتی و نظامی با اعتراض‌های مردم خوزستان به دنبال فروریختن برج متروپل منتشر شد. نزدیک به ۱۰۰ سینماگر این بیانیه را که روز هشتم خرداد منتشر شد، امضا کردند.

سمت گیری جمهوری اسلامی

گروه های وسیعی از مردم زندگی فلاکت باری را می گذرانند. فقر بیداد می کند، بیکاری دو رقمی است، قیمت کالاها و خدمات مرتبأ افزایش می یابد، سفره کارگران و تهیدستان بر اثر تورم لجام گسییخته کوچک و کوچک تر می شود، شکاف طبقاتی عمق بی سابقه ای پیدا کرده، ثروت های بیکران در دست لایه نازکی از جامعه که به قدرت وصل هستند، متمرکز شده و فقر و نداری گروه های وسیعی از جامعه را فرا گرفته است.

اکثریت مردم از این وضعیت ناراضی هستند و آن را ناشی از سیاست ها و عملکردهای جمهوری اسلامی می دانند. بربستر این نارضایتی اعتراضات مردمی شکل گرفته، گروه های وسیعی از جامعه به خیابان ها آمده و علیه حکومت شعار می دهند. هر روز در گوشه ای از کشور مردم دست به اعتراض می زنند. حکومت قادر نشده است مردم معترض را از خیابان ها جمع کند. خیابان از انحصار حکومت بیرون آمده است.

ترس اکثریت مردم از حکومت ریخته و در مقابل حکومت از اعتراضات مردمی و خطر فروپاشی به وحشت افتاده است. اقدامات برشمرده در بالا نشان می دهد که سران حکومت به ویژه علی خامنه ای به جای عقب نشینی و کنار گذاشتن سیاست های ویرانگر، تصمیم گرفته اند:

کره شمالی با هزینه کردن از جیب مردم و به فلاکت کشاندن کشور، موفق به دستیابی به دانش ساخت سلاح هسته ای و تولید آن شده است.  هزینه تجهیز به سلاح هسته ای برای کره شمالی بسیار گزاف بوده و موجب شده است که توسعه در این کشور طی چهار دهه گذشته متوقف شود. تولید ناخالص داخلی کره شمالی چهار دهه پیش، نسبتأ با کره جنوبی یکسان بود. اما اکنون به کمتر از یک صدم تولید ناخالص داخلی کره جنوبی تنزل کرده است. مردم کره شمالی جزو محروم ترین مردمان جهان است در حالی که مردم کره جنوبی از رفاه برخوردارند.

ـ کنشگران سیاسی و مدنی را یا روانه زندان ها سازند، یا با تهدید صدای آن ها را خاموش کنند و یا به خارج از کشور کوچ دهند.

ـ اینترنت بین المللی و شبکه های اجتماعی که امکانات گسترده ای را برای فعالیت منتقدین و مخالفین حکومت و برای ارتباط گیری فراهم آورده است، بتدریج از دسترس خارج کنند و ایننرنت ملی و کنترل شده را جایگزین آن کنند.

ـ ارتباط بین کنشگران سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور را کاهش دهند.

ـ اعتراضات مردمی را با دستگیری و تهدید فعالان آن خاموش سازند.

ـ با افزایش اعدام ها، راه اندازی گشت های ارشاد، آزار و اذیت و دستگیری بهائی ها و نوکیشان مسیحی، وحشت در جامعه بیآفریند.

ـ سازمان های مردم نهاد را هرچه بیشتر تحت کنترل ارگان های امنیتی و نظامی در آورند.

ـ سینماگران مستقل که نقش بس مهمی در ارتقا فرهنگ کشور دارند، با حبس و ممنوع الکار کردن،  از تولید فیلم باز دارند.

ـ برسر توافق در وین و احیاء برجام سنگ بیاندازند تا با خریدن زمان به توان تولید سلاح هسته ای دست یابد.

جمهوری اسلامی در بن بست قرار گرفته است. نه قادر به اداره کشور و غلیه بر بحران های پرشمار و درهم تنیده است و نه حاضر به تغییر سیاست ها، ساختارهای سیاسی و شیوه حکومت داری است. جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت، بحران  ناکارآمدی، بحران اقتصادی، بحران سیاسی، بحران اجتماعی و بحران زیست محیطی از یکسو و از سوی دیگر با گسترش اعتراضات مردمی، تحریم های اقتصادی و فشارهای منطقه ای و بین المللی روبرو است. تداوم وضعیت موجود به توانمندتر شدن جامعه، گسترش اعتراضات مردمی، تضعیف حکومت، ریزش نیرو در بدنه آن و تغییر تناسب قوا به سود جامعه منجر می شود. در چنین وضعیتی جمهوری اسلامی برسر دو راهی قرار گرفته است:  تن دادن به تغییر و یا تنگ تر و بسته تر کردن فضای کشور، تشدید سرکوب و اتکای هرچه بیشتر به نیروهای نظامی و امنیتی. مجموعه سیاست ها و اقدامات جمهوری اسلامی در ماه های گذشته نشانگر انتخاب شق دوم است.

انتخاب الگوی کره شمالی

در چین همانند کره شمالی حکومت اقتدارگرا حاکم است و مردم به شدت تحت کنترل حکومت قرار دارند. با این وجود با مدیریت خردمندانه، چین به توسعه بی سابقه در طی چند دهه دست یافته، به یک ابر قدرت تبدیل شده و مقام دوم را در اقتصاد جهانی کسب کرده است. مدیریت نابخردانه در کره شمالی، به تولید سلاح هسته ای، عقب ماندگی و فقر گسترده منجر گشته است.

کشور ما به جهات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و موقعیت سوق‌الجیشی قابل مقایسه با کشور کره شمالی نیست و هیچ حکومتی نمی تواند کشور ما را به کره شمالی دوم تبدیل کند. اما این امر مغایرتی با الگو قرار دادن کره شمالی توسط گرایشی در حکومت و یا قدرت حاکم ندارد. گرایشی در میان جریان راست افراطی وجود دارد که مدت ها است تمایل خود را به الگوی کره شمالی نشان می دهد و مقاومت حاکمان آن در برابر امریکا را می ستاید. اخیرا  آفتاب نیوز گزارش داد: “در روزهای اخیر تعدادی از فعالان موسوم به ارزشی، در اقدامی که به نظر منسجم می‌رسد، پست‌های متعددی در تمجید از زندگی در کره شمالی در فضای مجازی، منتشر کرده‌اند”.

در کره شمالی، حکومت توتالیتر و مستبد حاکم است که انتقاد و مخالفت با حکومت را بر نمی تابد و معترضین را یا به زندان می افکند و یا به اردوگاه های کار می فرستد. نظامیان نقش بالائی در حیات آن دارند. این کشور به یک ارتش یک میلیون نفری مجهز است و حدود یک سوم بودجه سالیانه کشور صرف هزینه های نظامی می شود. سهم هزینه های نظامی کره شمالی در بودجه سالیانه این کشور در بالاترین سطح در جهان قرار دارد.  در کره شمالی ارتش ستون و نیروی اصلی اداره کشور است و رهبر کره شمالی برای اداره کشور به نظامیان متکی است.

در کره شمالی، حکومت همانند جمهوری اسلامی امریکا را دشمن اصلی تلقی کرده و  نبرد با امریکا را به یک امر مقدس تبدیل نموده است. با این دشمن تراشی، همواره کشور در وضعیت بحرانی برای مواجهه با امریکا قرار دارد. رهبران کره شمالی با مقدس شمردن چنین نبردی، بر تحمل فلاکت ها توسط مردم تا پیروزی بر دشمن تاکید می کنند.

کره شمالی با پیشبرد سیاست های ویرانگر، با قحطی های مکرر روبرو شده است. تعداد کشته شدگان قحطی سال ۱۹۹۵ تا سه میلیون تخمین زده می شود. پس از آن نیز مرگ ناشی از گزسنگی به بخشی از زندگی روزمره مردم بدل شده است.

کره شمالی با هزینه کردن از جیب مردم و به فلاکت کشاندن کشور، موفق به دستیابی به دانش ساخت سلاح هسته ای و تولید آن شده است.  هزینه تجهیز به سلاح هسته ای برای کره شمالی بسیار گزاف بوده و موجب شده است که توسعه در این کشور طی چهار دهه گذشته متوقف شود. تولید ناخالص داخلی کره شمالی چهار دهه پیش، نسبتأ با کره جنوبی یکسان بود. اما اکنون به کمتر از یک صدم تولید ناخالص داخلی کره جنوبی تنزل کرده است. مردم کره شمالی جزو محروم ترین مردمان جهان است در حالی که مردم کره جنوبی از رفاه برخوردارند.

مشابهت های زیادی بین دو حکومت کره شمالی و جمهوری اسلامی وجود دارد. از آن جمله:
ـ حکومت ایدئولوژیک و مستبد
ـ تمرکز قدرت در دست رهبر و نظامیانـ حفظ حکومت به عنوان اوجب واجبات
ـ سلطه نظامیان بر حیات کشور
ـ سیستم سیاسی بسته
ـ یکه تازی ارگان های امنیتی و تسلط آن ها بر حوزه های مختلف اجتماعی
ـ قالب‌ریزی جامعه و سبک زندگی مردم برپایه ایدئولوژی حکومت
ـ سیاست دشمن تراشی و ستیز با امریکا
ـ عقب نگهداشتن کشور و به فقر کشاندن مردم با سیاست های نابخردانه منجمله پروژه هسته ای
ـ توسعه‌گریزی و دفاع از اقتصاد خودکفا
ـ توقف توسعه اقتصادی و اجتماعی.
در کشور ما طی یک‌دهه گذشته همانند کره شمالی توسعه اقتصادی تعطیل شده و کشور با رشد متوسط اقتصادی صفر درصد در دهه گذشته، در مسیر فقیر شدن قرار گرفته است.

در چین همانند کره شمالی حکومت اقتدارگرا حاکم است و
مردم به شدت تحت کنترل حکومت قرار دارند. با این وجود با مدیریت خردمندانه، چین به توسعه بی سابقه در طی چند دهه دست یافته، به یک ابر قدرت تبدیل شده و مقام دوم را در اقتصاد جهانی کسب کرده است. مدیریت نابخردانه در کره شمالی، به تولید سلاح هسته ای، عقب ماندگی و فقر گسترده منجر گشته است.

مشابهت های زیادی بین دو حکومت کره شمالی و جمهوری اسلامی وجود دارد. از آن جمله:

ـ حکومت ایدئولوژیک و مستبد

ـ تمرکز قدرت در دست رهبر و نظامیان

ـ حفظ حکومت به عنوان اوجب واجبات

ـ سلطه نظامیان بر حیات کشور

ـ سیستم سیاسی بسته

ـ یکه تازی ارگان های امنیتی و تسلط آن ها بر حوزه های مختلف اجتماعی

ـ قالب‌ریزی جامعه و سبک زندگی مردم برپایه ایدئولوژی حکومت

ـ سیاست دشمن تراشی و ستیز با امریکا

ـ عقب نگهداشتن کشور و به فقر کشاندن مردم با سیاست های نابخردانه منجمله پروژه هسته ای

ـ توسعه‌گریزی و دفاع از اقتصاد خودکفا

ـ توقف توسعه اقتصادی و اجتماعی.

در کشور ما طی یک‌دهه گذشته همانند کره شمالی توسعه اقتصادی تعطیل شده و کشور با رشد متوسط اقتصادی صفر درصد در دهه گذشته، در مسیر فقیر شدن قرار گرفته است.

اقدامات حکومت در چند ماه گذشته نشان می دهد که کره شمالی به الگوی راهنمای سیاست ها و اقدامات جمهوری اسلامی تبدیل شده است. اگر حکومت کره شمالی با این سیستم توانسته است به حیات خود ادامه دهد، در کشور ما کاربست این الگو، به بحران های عمیق و دامنه دار منجر خواهد گشت، اعتراضات گسترده ای را شکل خواهد داد و به روندفروپاشی شتاب خواهد بخشید. جامعه ما، یک جامعه جنبشی و مطالباتی است، اعتراضات مردمی به شکل گسترده ای شکل گرفته و حکومت را به چالش کشیده است. جامعه ما قالب مورد نظر علی خامنه ای را نمی پذیرد و با هر ساز حکومت نه تنها همراهی نمی‌کند، بلکه سرسختانه درمقابل آن می ایستد و برنامه های حکومت را نقش برآب می کند.

اقدامات حکومت در چند ماه گذشته که در بالا به آن ها پرداخته شد، نشان می دهد که کره شمالی به الگوی راهنمای سیاست ها و اقدامات جمهوری اسلامی تبدیل شده است. اگر حکومت کره شمالی با این سیستم توانسته است به حیات خود ادامه دهد، در کشور ما کاربست این الگو، به بحران های عمیق و دامنه دار منجر خواهد گشت، اعتراضات گسترده ای را شکل خواهد داد و به روندفروپاشی شتاب خواهد بخشید. جامعه ما، یک جامعه جنبشی و مطالباتی است، اعتراضات مردمی به شکل گسترده ای شکل گرفته و حکومت را به چالش کشیده است. جامعه ما قالب مورد نظر علی خامنه ای را نمی پذیرد و با هر ساز حکومت نه تنها همراهی نمی‌کند، بلکه سرسختانه درمقابل آن می ایستد و برنامه های حکومت را نقش برآب می کند.


 

منبع اطلاعات در مورد کره شمالی: مشق فردا شماره ۷. مقاله چین و یا کره شمالی؟ نوشته محسن امین زاده