اعتراضات سراسری علیه نژادپرستی در سرتاسر جهان که جرقه آن با مرگ جرج فلوید آمریکایی زده شد برگ افتخار دیگری برای گونه انسان است که تا چه حد به موضوع تبعیض و نژادپرستی حساس شدهاند.
پیشرفت بشر در بسیاری از زمینهها قابل توجه بوده است اما به نظر میرسد بزرگترین دستاورد بشریت، اعلامیه جهانی حقوق بشر است این اعلامیه عمدتا جهت جلوگیری از تبعیض و نژاد پرستی تهیه شده و موارد بسیاری از جمله برده داری را که تا دویست سال پیش کاری مرسوم از ابتدای تاریخ بود لغو کرده است. اصولی که رعایت آن مستلزم برابری زن و مرد، سیاه و سفید، مسلمان و بودایی و لائیک می باشد.
متاسفانه با این همه پیشرفت هنوز در برخی از کشورها از جمله کشور عزیزمان ایران بسیاری از این اصول و مفاد رعایت نمیشود. اگر بخواهیم به صورت جزئی به موارد نقض شده حقوق بشر در ایران بپردازیم شاید به دهها جلد کتاب قطور نیاز باشد. اما در این مقاله میخواهیم به ریشه های فکری این تبعیض به صورت اجمالی بر اساس آنچه مدعیان ولایت فقیه به آن استناد می کنند، بپردازیم.
جای افسوس بسیار دارد که این تبعیضات در حکومت ولایت فقیه به صورت قانون و رویه وجود دارد و توسط این مدعیان چاپ و نشر میشود. گرچه ایرانیانِ بسیاری مخالف این چنین قوانینی هستند ولی معترضان در برخوردی خصمانه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. شرح حال نسرین ستوده، نرگس محمدی، نازنین زاغری و بسیاری دیگر گواه این واقعیت است.
قانون اساسی حکومت ولایت فقیه فقط چهار دین را به عنوان دین رسمی می شناسد و افراد پیرو غیر از این ادیان را جزء شهروندان ایرانی حساب نمیکند و همانگونه که بارها دیده ایم آن ها را از حقوق شهروندی محروم میکند. علاوه بر این کسانی که از اسلام به یکی از سه دین دیگر رسمی کشور بپیودند از حقوق شهروندی محروم شده و مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. در طول تاریخ انقلاب اسلامی همواره بودند افرادی که به دلیل تغییر دین زندانی شده، یا از کشور گریخته و حتی در مواردی، اعدام شدهاند.
در قانون اساسی حکومت ولایت فقیه از 177 اصل، 17 اصل صلاحیت سایر قوانین را به مطابقت با موازین شرعی و اسلامی ارجاع داده که توسط شورای نگهبان بررسی میشود. در واقع هم قانون گذاران و هم قوانینی که وضع میکنند، از این طریق فیلتر میشود که در مورد موازین شرعی و اسلامی توضیحی در قانون اساسی داده نشده است.
در تحصیلات حوزوی عالی رتبه ترین افراد میتوانند کتابی را تحت عنوان رساله تنظیم نمایند که در واقع این رساله به جزئیترین مسائل و اعمال در زندگی روزمره اشاره میکند که فرد مسلمان باید از انجام آنها پرهیز نماید و یا باید آن اعمال را انجام دهد. بر این اساس، اعضای شورای نگهبان را که توسط همین سیستم حوزوی آموزش دیدهاند، میتوان با بررسی اجمالی این رسالهها به معیارهای نحوه تشخیص شورای نگهبان از قانون و مغایرت آن با موازین شرعی پی برد.
لازم به ذکر است که رسالههای متعددی از افراد مختلف وجود دارد ولی بیش از ۹۵ درصد رساله ها عمدتاً شبیه همدیگر هستند. در این رساله ها موارد بسیاری وجود دارد که ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و در نتیجه آن موجبات تبعیض علیه بشر را فراهم می کند.
در واقع اگر شورای نگهبان بخواهند با موازین شرعی قیاسی داشته باشند به احتمال زیاد معیار آنها از همین موارد نقض حقوق بشر صورت خواهد گرفت. در ادامه می خواهیم به بررسی اجمالی رساله روحاله خمینی و برخی از موارد نقض حقوق بشر در این رساله بپردازیم.
مطالعه بندهایی از رساله آقای خمینی در افراد مختلف احساسات مختلفی را برمیانگیزد. برای برخی طنزگونه، برای برخی دیگر تأسفبار و برای برخی دیگر جزء مسایل عادی محسوب میشود. منبع مورد استفاده جهت رساله روحاله خمینی از سایت منصوب به رهبر کنونی انقلاب اسلامی، علی خامنهای میباشد.
منبع دوم مورد استفاده نیز نجات العباد آقای خمینی است که به مانند رساله وی با توضیحات بیشتر در برخی احکام میباشد که موارد آن با ذکر مساله و فصل آن مشخص میشود.
مسأله 83- نجاسات یازده چیز است: اول:بول. دوم:غائط. سوم:منی. چهارم:مردار. پنجم:خون. ششم:سگ هفتم: خوک. هشتم:کافر. نهم:شراب. دهم:فقّاع. یازدهم:عرق شتر نجاستخوار.
مساله 106ـ کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله را قبول ندارد، نجس است.
از تمام حیوانات جهان سگ و خوک نجس اعلام شده است که جای بسی پرسش درباره چرایی این موضوع دارد. به نوعی تبعیض در حیات حیوانات را نیز موجب شده است. مقابله با نگهداری سگهای خانگی، وضع جرایم سنگین برای این منظور و نیز سگ کشی های اخیر نیز به نوعی ناشی از این مسئله میباشد. اما موضوع دیگر نجس اعلام شدن شخص کافر میباشد که انسانها فقط به خاطر عقیده شخصی خود همپای دو حیوان دیگر نجس اعلام میشود که نقض آشکار مواد ۲ و ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد.
علاوه بر آن تبعیضها و محدودیت های بسیاری بر پیروان دیگر ادیان (بهایی و … ) تحمیل میشود. جلوگیری از تحصیل و کار دولتی و حتی ابطال پروانه کسب آنها در سایر مشاغل نمونه های عینی در مورد اینگونه تبعیضها میباشد.
موضوع دیگر آزار و اذیت افرادی است که دین خود را از اسلام به سایر ادیان حتی ادیان ابراهیمی تغیر دادهاند. این آزار در چندین مورد به اعدام نیز منجر شده است که نقض آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
مسایل 2449، 2450 و 2454 به مسایل آمیزش جنسی و کودک متولد شده از این آمیزش اشاره دارد که نمایانگر سطح فکری این گروه از ولایت معاشان است.
از دیگر موارد نگاه تبعض آمیز به صاحبان عقیدههای غیر از اسلام:
(کتاب نکاح- نجات العباد) مساله 28 ـ نظر کردن به زنان اهل ذمه، بلکه همۀ کفار مانعی ندارد، به شرط آنکه خوف واقع شدن در حرام نباشد.
(احکام کشتار- نجات العباد) مسأله 1- کسی که میخواهد کشتار کند و حیوانی را سر ببرد باید مسلمان باشد ؛چه شیعه باشد و چه سنی، پس کافر اگر سر ببرد فایده ندارد و گوشت آن حیوان حرام میشود،و فرقی نیست بین کافر این که یهودی باشد یا نصرانی و از نواصب باشد.
قانونی درباره ارث و میراث و تبعیض دیگر به خاطر عقیده:
مساله 2783ـ مسلمان از کافر ارث می برد ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از او ارث نمی برد.
ازدواج کودکان و ازدواج اجباری که در تناقض با ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد:
مساله 2375ـ پدر و جد پدری می توانند برای فرزند نابالغ یا دیوانۀ خود که به حال دیوانگی بالغ شده است ازدواج کنند. و بعد از آن که آن طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید، اگر ازدواجی که برای او کرده اند مفسده ای نداشته نمی تواند آن را به هم بزند و اگر مفسده ای داشته می تواند آن را به هم بزند.
مساله 2410ـ اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آنکه نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، چنانچه او را افضا نماید هیچ وقت نباید با او نزدیکی کند.
مساله 2430ـ اگر پدر یا جد پدری، طفل خود را که در محل دیگری است و نمی داند زنده است یا مرده، برای محرم شدن به عقد کسی درآورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل می شود، و چنانچه بعداً معلوم شود که در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است و کسانی که بواسطۀ عقد ظاهراً محرم شده بودند نامحرمند.
مساله 2459ـ مستحب است در شوهر دادن دختری که بالغه است یعنی مکلّف شده عجله کنند، حضرت صادق علیه السلام فرمودند: یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانۀ او حیض نبیند
(باب نکاح- نجات العباد)
مساله 11 ـ جایز نیست وطی زن قبل از اینکه بالغ بشود، یعنی نه سالش تکمیل گردد و فرقی نیست بین اینکه دائم باشد یا صیغه و امّا بقیه کارها از قبیل بوسه زدن و در بر گرفتن و چیزهای دیگر مانعی ندارد.
مسائل بالا سطح درک آنها از ازدواج را نشان می دهد و به احتمال بسیار اینگونه طرز فکرهای دوران جاهلیت مانع از تصویب قانون حمایت از خانواده در مجلس میشود و نیز میدانیم اولین قانون که بعد از انقلاب 57 توسط سران رژیم لغو شد قانون حمایت از خانواده بود.
مسئله بعدی بقدری غیرانسانی است که خود به تنهایی میتواند موجب رنجش خاطر خواننده مطلب باشد.
مساله 12 ـ اگر چنانچه قبل از تکمیل شدن نه سال با او نزدیکی کرد چنانچه افضاء (پارگی) نشود، غیر از گناه چیز دیگری بر او نیست، وامّا اگر افضاء شود به اینکه راه بول و حیض یکی شود حرام می شود زن بر او همیشه و تا ابد، و امّا اگر در اثر افضاء راه جلو و عقب یکی شود احتیاط واجب آن است که با او نزدیکی نکند.
احکامی در برتری جویی مرد نسبت به زن
مساله 2412ـ زنی که عقد دائمی شده نباید بدون اجازۀ شوهر از خانه بیرون رود، و باید خود را برای هر لذتی که او می خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعی از نزدیکی کردن او جلوگیری نکند.
مساله 2413ـ اگر زن در کارهایی که در مسالۀ پیش گفته شد اطاعت شوهر را نکند گناهکار است و حق غذا و لباس و منزل و همخوابی ندارد ولی مهر او از بین نمی رود.
مساله 2444ـ اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده، می تواند عقد را بهم بزند.
برده داری مشروع است
در کفاره روزه آزاد کردن بنده یا همان غلام یا برده مد نظر است. گویا این جماعت ولایت معاش به اصطلاح عالم هنوز نپذیرفتهاند که دوران برده داری به سر رسیده و در حال حاضر برده داری جرم است. در واقع آزاد کردن بنده (هرچند در گذشته عمل نیکویی محسوب میشد) به نوعی پذیرفتن بردهداری است که در تناقض با ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد. در مسأله 2054 عمل خرید و فروش برده مکروه اعلام شده نه حرام که جای بسی تأمل و تأسف دارد.
مساله 1660ـ کسی که کفارۀ روزۀ رمضان بر او واجب است، باید یک بنده آزاد کند یا به دستوری که در مسالۀ بعد گفته میشود دو ماه روزه بگیرد، یا شصت فقیر را سیر کند.
مساله 2054ـ عمدۀ معاملات مکروه از این قرار است: اول: بنده فروشی. دوم: قصابی. سوم: کفن فروشی. چهارم: معاملۀ با مردمان پست. پنجم: معامله بین اذان صبح و اول آفتاب. ششم: آن که کار خود را خرید و فروش گندم و جو و مانند اینها قرار دهد. هفتم: آن که برای خریدن جنسی که دیگری می خواهد بخرد داخل معامله او شود.
همانطور که مشاهده کردیم اکثریت مسائل مطرح شده در رساله به نوعی بازدارنده از کارهای منفی (البته با معیار خودشان) است تا ترغیب کننده نسبت به کارهای مثبت.
در ازدواج کودکان و خردسالان صدور مجوز و نیز گاها تشویق به آن درتناقض با حقوق بشر میباشد. برخی از مسائل بازدارنده نشانگر نوعی اختلال روانی (آمیزش با حیوانات و یا محارم) در مقلدان این رساله ها میباشد و به نظر میرسد که این مقلدان بیشتر نیاز به یک روانشناس دارند تا رساله.
در رساله به تفکیک جامعه به قسمت های کافر و غیر کافر و نیز مرد و زن میپردازد و در این تفکیک ها امتیازاتی را از کافر به خاطر عقیده اش و خانمها به خاطر جنسیت شان سلب میکند.
بیشتر احکام به نوعی مربوط به مسایل بهداشتی مربوط به آب (شستشو)، ورودیهای بدن (غذا و نوشیدنی)، خروجی بدن(مدفوع و ادرار) و البته آلتهای تناسلی میباشد. جای تأسف دارد که در این رساله ها اشاره ای به مسائل انسانی و حیاتی و عقلی و آزادی و کرامت انسانی و تحصیلات و کسب علم اشاره نشده است.
تقریباً بیشتر ایرانیانی دارای تحصیلات آکادمیک اند و یا به نوعی روشنفکرند با پیشینه آموزشی و فرهنگی مذهبی رشد کردهاند بدون اینکه با محتوای مذهبی که آخوندهای ولایت معاش به ما معرفی کردهاند آشنا باشند. بنابراین رساله به نوعی برای آنها کتاب مهمی است به خصوص در مورد نحوه نماز خواندن و روزهداری و … ولی غافل از اینکه بسیاری دیگر از احکام همانگونه که به چندی اشاره شد ناقض حقوق بشر است و مردم با پیشینه مذهبی از این احکام اطلاع نداشته و یا اهمیت چندانی نمیدهند.
حال سئوال اینجاست که اگر این افراد در انتخاب های روزانه خود به مواردی برخورند که تناقض آشکاری بین اعلامیه جهانی حقوق بشر و رساله این آقایان (نه لزوما دین اسلام) وجود دارد چه انتخابی خواهند داشت؟ شاید انتخاب بسیاری رساله نباشد که در اینصورت وقت آن نرسیده که اندکی بیشتر در ذات این ولایت معاشان و اندیشههای آنها بیندیشید و در نهایت به مقابله با این افکار و رژیم ولایت معاش حامی مجتهدان با چنین رسالههایی برخیزند؟ سوالی که با توجه به آموخته ها و اندیشه های انسانها جواب آن برای هرکسی متفاوت است.