ضرورت، موانع و راه های ائتلاف نیروهای جمهوری خواه

6sd5f4s6dfs بهروز خلیقوضعیت سیاسی کشور و ضرورت همکاری و ائتلاف ها

بعد از خیزش دیماه سال ۱۳۹۶، بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی اپوزیسیون به این دریافت رسیده اند که روند فروپاشی جمهوری اسلامی آغاز شده، ولی هنوز در آستانه فروپاشی یا به بیان دیگر در موقعیت گذار قرار ندارد. فراهم آمدن موقعیت گذار از جمهوری اسلامی، مستلزم حدت یافتن نزاع های درون حکومت، فلج شدن ارگان های سرکوب و تزلزل در بین حکومتگران برای کاربست قهر از یکسو و از سوی دیگر سازمان یافتگی جنبش اعتراضی، حضور اپوزیسیون نیرومند در صحنه سیاسی کشور و جلب اعتماد گروه های وسیعی از مردم توسط اپوزیسیون است. نظرسنجی ها نشان می دهد که به طور مداوم بر میزان گروه هائی از مردم  که به ضرورت گذار از جمهوری اسلامی می رسند، افزوده می شود. با این وجود مردم هنوز سرخورده و ناامیدند و چشم انداز روشنی را در مقابل خود نمی بینند.

شکل گیری ائتلاف نیروهای جمهوری خواه دمکرات و سکولار برای جلب اعتماد مردم و ترسیم چشم انداز روشن برای آینده کشور با ارائه برنامه، به امری ضرور و مبرم تبدیل شده است. درک ضرورت و مبرمیت موضوع، موجب شده است که برمیزان تلاش ها در بین اپوزیسیون افزوده شود، روندهای جدیدی شکل گیرد و صف بندی های متفاوت از گذشته به وجود آید.

رهبری فردی و کاریزماتیک یا رهبری جمعی و ائتلافی؟

ما تجربه تلخی از رهبری فردی و کاریزماتیک داریم. انقلاب بهمن با رهبری فردی و کاریزماتیک رژیم محمدرضا شاه را برانداخت و روحانیت را به قدرت رساند. نقش خمینی در هدایت انقلاب اسلامی و پی ریزی ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، تداوم جنگ ویرانگر ایران ـ عراق بعد از فتح خرمشهر، سرکوب گسترده مخالفین و کشتار چند هزار زندانی سیاسی شاخص بود. او برجامعه توده ای که در سال های قبل از انقلاب شکل گرفته بود، سوار شد و حکومتی را پی ریخت که برای کشور ما فاجعه آفرین بود.

در طول تاریخ ایران همواره استبداد فردی در کشور ما حاکم بوده، قدرت سرشتی شخصی و خودسرانه داشته و وابسته به شخصیت فرمانروا بوده است. تجربه دهه های گذشته هم نشان می دهد، چگونه استبداد فردی در لباس ولایت فقیه باز تولید شده است.

با تجربه اندوزی از گذشته، باید تلاش کرد که بار دیگر رهبری تحولات سیاسی به دست این یا آن فرد نیافتد. حتی کسی که امروز ادعای پای بندی به دمکراسی را داشته باشد و بگوید که من حکومت نخواهم کرد. اما زمانی که فرد در ساختار قدرت، موقعیت پیدا می کند، در صدد تمرکز قدرت و بازتولید استبداد فردی برمی آید.

گرچه در کشور ما فرهنگ حزبیت و ائتلاف احزاب و سازمان های سیاسی به دلائل مختلف به ویژه به جهت دیرپائی استبداد ضعیف است، ولی در بین اپوزیسیون احزاب سالداری وجود دارد که از تجارب غنی برخوردارند و برای تشکیل ائتلاف گام برمی دارند. چنانچه ما شاهد شکل گیری ائتلاف هائی در بین نیروهای جمهوری خواه در سال گذشته بودیم.

وضعیت جامعه ایران متفاوت از قبل از انقلاب است که در آن رهبری فردی و کاریزماتیک شکل گرفت. جامعه ایران در طی چهار دهه، تحولات عمیقی را در شاخصه های اصلی حیات اجتماعی پشت سر گذاشته است. تحولات در شاخصه های اصلی حیات اجتماعی چنان بوده است که جامعه ما را از دوره قبل از انقلاب متمایز میسازد. تحول در ترکیب جمعیت، رشد شهرگرائی و گذر از جامعه نیمه شهری به جامعه ای به طور عمده شهری، افزایش قابل توجه میزان باسوادان و تحول از جامعه ای نیمه باسواد به جامعه ای باسواد، افزایش سریع تحصیل کردگان و روشنفکران، ظهور نخبگان جدید و افزایش حجم و نقش طبقه متوسط جدید و گسترش جنبش های صنفی ـ اعتراضی از جمله آن ها است. 

ما تجربه تلخی از رهبری فردی و کاریزماتیک داریم. نقش خمینی برای کشور ما فاجعه آفرین بود. با تجربه اندوزی از گذشته، باید تلاش کرد که بار دیگر رهبری تحولات سیاسی به دست این یا آن فرد نیافتد. حتی کسی که امروز ادعای پای بندی به دمکراسی را داشته باشد و بگوید که من حکومت نخواهم کرد. اما زمانی که فرد در ساختار قدرت، موقعیت پیدا می کند، در صدد تمرکز قدرت و بازتولید استبداد فردی برمی آید. وضعیت جامعه ایران هم متفاوت از قبل از انقلاب است که در آن رهبری فردی و کاریزماتیک شکل گرفت.

سازمان های غیردولتی علیرغم محدودیت ها در طی چهار دهه، گسترش یافته و بخشی از جامعه در فضاها و ظرف های جدید پدیدار شده اند. با وجود اقدامات رژیم اسلامی برای همگون سازی اجتماعی و فکری، به دلیل تحولات اجتماعی، رسوخ گسترده رسانه های بین المللی و شبکه های اجتماعی و تاثیرپذیری از فرآیند جهانی شدن، هویت های جدید و متنوع در جامعه پدید آمده است. ما با جامعه متنوع، پیچیده و با گروه های اجتماعی متعدد و هویت های جدید روبرو هستیم.

این تحولات زمینه را برای فاصله گیری از رهبری فردی و کاریزماتیک و گذار به رهبری جمعی و ائتلافی فراهم آورده است. اما گذار به رهبری جمعی و ائتلافی نیازمند تلاش و کار پیگیرانه احزاب و سازمان های سیاسی و نقد پیگرانه گرایشی است که به حزبیت تن نمی دهد، می خواهد در بالای احزاب سیاسی قرار گیرد و خود را به عنوان هماهنگ کننده جابیاندازد.  

موانع ائتلاف

در سال های گذشته جمهوری خواهی و سلطنت طلبی، استراتژی های سیاسی متفاوت، اشکال مبارزه، دمکراسی و اقتدارگرائی، مسائل ملی ـ قومی، عملکرد جریان های سیاسی در گذشته، انحصارطلبی برخی جریان ها و نگرش های افراطی به عنوان پارامترهای بازدارنده و موانع ائتلاف در امر همکاری و اتحاد عمل می کردند.

در حال حاضر پارامترهای برشمرده، هم چنان عملکرد دارند، ولی طی دو سال گذشته، پارامتر جدیدی هم وارد روندهای درونی اپوزیسیون شده، آن را تحت تاثیر قرار داده، صف بندی جدیدی را به وجود آورده و به مانع جدی در امر همکاری ها و اتحادها تبدیل شده است. این پارامتر همانا ورود دولت ترامپ و متحدین او در منطقه به روندهای سیاسی کشور ما است.

دولت ترامپ در طی دو سال گذشته به تحریم های فلج کننده اقتصادی و فشارهای طاقت فرسای سیاسی متوسل شده است تا گردانندگان جمهوری اسلامی را به تغییر رفتار وادار سازد. عناصر افراطی کابینه ترامپ می خواهند سیاست تغییر رفتار را به تغییر رژیم و حتی حمله نظامی فرابرویانند.

بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، ۳۰ تن از کسانی که خود را لیبرال می نامیدند، در نامه ای خطاب به ترامپ، برجام را به عنوان «توافق فاجعه‌بار» یاد کرده و خواهان تحریم اقتصادی ایران شدند. این دعوت در دو سال گذشته از جانب برخی نیروهای اپوزیسیون هم تکرار شده است. چند ماه قبل هم نامه ای سرگشاده خطاب به دونالد ترامپ به امضاء حدود ۴۰۰ تن از ایرانیان با همین مضمون منتشر شد. امضاکنندگان نامه انقلاب بهمن را همانند رضا پهلوی اشغال ایران توسط خمینی و هوادارانش قلمداد نموده، جمهوری اسلامی را رژیم اشغالگر و رضا پهلوی را نماد ملی نامیده  و از ترامپ خواستند برای برکناری جمهوری اسلامی “در کنار قابل اعتمادترین نماد ملی ایران”، با راه اندازی یک صندوق مالی زیر نظر و حسابرسی دولت آمریکا ‏به یاری آنان بشتابد.

نامه ها و عملکردها نشان می دهد که بخشی از نیروهای اپوزیسیون در خارج از کشور اهداف و مقاصد خود را با دخالت دولت های خارجی پیوند زده اند. در حالی که بخش قابل توجهی از نیروهای اپوزیسیون در داخل و خارج کشور به شدت مخالف آلترناتیوسازی و دخالت دولت های خارجی در تحولات سیاسی کشور و در صفوف نیروهای اپوزیسیون هستند. این امر به مانع جدی در امر همکاری ها و اتحادها تبدیل شده و صف بندی بارزی را در میان نیروهای اپوزیسیون به وجود آورده است.

در این صف بندی در یکسو نیروهای سیاسی قرار دارند که با اتکاء به کارگران، دانشجویان، معلمان، تهیدستان، طبقه متوسط و نیروهای تحول طلب و دمکراسی خواه می خواهند از جمهوری اسلامی گذر کرده و دموکراسی را در کشور مستقر کنند.

سیاست های این نیروها را می توان در خطوط زیر بیان کرد:

ـ آزادی و دمکراسی از خارج توسط دولت های دیگر و با تحریم های فلج کننده در کشور ما پا نمی گیرد.

ـ دمکراسی امری درون زا و هم از این رو جایگزینی جمهوری اسلامی با حکومت دمکراتیک و سکولار، کار مردم ایران است و با اتکاء به نیروها و نهادهای دمکراتیک می تواند تحقق یابد.

ـ دخالت دولت های خارجی برای تغییر رژیم ایران، همانند عراق و لیبی می تواند به جنگ داخلی و جان گرفتن جریانی مثل داعش بر بستر زمینه های مساعد منجر گردد.

ـ آلترناتیو ساخته دولت های خارجی و یا اپوزیسیون متکی بر دولت های خارجی برای کشور ما، استبداد دیگری را جایگزین استبداد کنونی خواهد کرد.

ـ مخالفت با دخالت دولت های خارجی، به معنی نفی بهره گیری از امکانات بین المللی برای زیر فشار گذاشتن جمهوری اسلامی جهت رعایت حقوق بشر و حمایت از مطالبات و مبارزات مردم ایران نیست.

در مقابل ائتلاف نیروهای جمهوری خواه موانعی چون استراتژی های سیاسی متفاوت، مسائل ملی ـ قومی، شکل تحول سیاسی و نوع حکومت جایگزین وجود دارد که امکان گرد آمدن تمام جریان های جمهوری خواه در یک ائتلاف واحد را منتفی می سازد. اما در بین برخی از جریان های جمهوری خواه نزدیکی ها و اشتراکات بیشتری به جهات مختلف وجود دارد که امکان می دهد آن ها وارد ائتلاف پایدار شوند. به بیان دیگر شکل گیری ثقل هائی از ائتلاف نیروهای جمهوری خواه، امکان واقعی در گام نخست است. اکنون در مرحله تداوم و تثبیت این ثقل ها قرار داریم. در گام دوم ثقل های شکل گرفته می توانند وارد گفتگو شده و همکاری برپایه پلاتفرم معینی را شکل دهند.

در سوی دیگر نیروهائی قرار دارند که بر خطوط زیر پای می فشارند:
ـ از تحریم های فلج کننده اقتصادی دولت ترامپ که بنیان‌های توسعه‌ای کشور را به شدت تخریب کرده و بیشترین فشار را روی مردم ایران به ویژه کارگران، مزدبگیران، تهیدستان و لایه های میانی جامعه وارد می آورد، دفاع می کنند.
ـ برجام را توافق فاجعه بار به حساب آورده و از لغو آن توسط دولت ترامپ دفاع می کنند.
ـ معتقدند که ایران توسط جمهوری اسلامی اشغال شده که باید آن را از دست اشغالگران آزاد کرد.

ـ معتقد به دخالت دولت ترامپ و متحدین منطقه ای وی برای تغییر حکومت ایران هستند و از آلترناتیوسازی توسط آن ها دفاع می کنند.

با تداوم این صف بندی و پررنگ تر شدن آن، عملأ شکاف در صفوف اپوزیسیون تعمیق خواهد یافت. اما این شکاف نباید مبارزه علیه جمهوری اسلامی را تحت الشعاع قرار دهد.

راه کارهای ائتلاف و شکل گیری ثقل های جمهوری خواه

امروز ائتلاف بین جریان های موافق و مخالف دخالت دولت های خارجی در تحولات سیاسی کشور ما منتفی است. آنچه مطرح است همکاری و ائتلاف نیروهای جمهوری خواه سکولار و دموکرات است. جمهوری خواهان یکی از مهمترین نحله های سیاسی کشور در گذار دموکراتیک در جامعه ایران هستند. به این دلیل ائتلاف جمهوری خواهان یک امری ضروری است. 

ائتلاف  نیروهای جمهوری خواه می تواند موردی، موقتی یا موضوعی، پایدار و یا دائمی باشد. ائتلاف موقتی یا موردی و موضوعی معمولأ در انتخابات، برآمدهای سیاسی و یا موضوعاتی مثل حقوق بشر شکل می گیرد. ائتلاف دائمی هم موجب حل شدن جریان ها در یک واحد سازمانی می شود. آنچه ضرورت امروز کشور ماست، ائتلاف پایدار نیروهای جمهوری خواه سکولار و دمکرات برای گذار از جمهوری اسلامی است.

در مقابل ائتلاف نیروهای جمهوری خواه موانعی چون استراتژی های سیاسی متفاوت، مسائل ملی ـ قومی، شکل تحول سیاسی و نوع حکومت جایگزین وجود دارد که امکان گرد آمدن تمام جریان های جمهوری خواه در یک ائتلاف واحد را منتفی می سازد. اما در بین برخی از جریان های جمهوری خواه نزدیکی ها و اشتراکات بیشتری به جهات مختلف وجود دارد که امکان می دهد آن ها وارد ائتلاف پایدار شوند. به بیان دیگر شکل گیری ثقل هائی از ائتلاف نیروهای جمهوری خواه، امکان واقعی در گام نخست است. اکنون در مرحله تداوم و تثبیت این ثقل ها قرار داریم. در گام دوم ثقل های شکل گرفته می توانند وارد گفتگو شده و همکاری برپایه پلاتفرم معینی را شکل دهند.