فرمانده عملیات نظامی پنج ساله ایران در سوریه سرلشکر قاسم سلیمانی است. فرمانده سپاه قدس. نه تردیدی درآن است و نه خبری است تازه اما بیش از این درباره ساختار فرماندهی ایران در جنگ سوریه چه می شود گفت: این ساختار فرماندهی از چه سلسله مراتبی برخوردار است؟ ارتباط ساختار فرماندهی با مقامات سیاسی ارشد از جمله آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و حسن روحانی رییس جمهوری چگونه برقرار می شود؟ تامین نیروی آن چگونه انجام می شود؟ تنوع نیروهای رزمی آن چگونه است؟ و در نهایت چه هدفی را جستجو می کند و از چه نگرش ها و راهبردهایی تغذیه می شود؟
ساختار فرماندهی و عملیاتی ایران در خاورمیانه
مستندات موجود در رسانه ها و خبرگزاری های ایران نشان می دهد که سپاه قدس دست کم در شش حوزه فرعی از سیاست خاورمیانه ای ایران نقش جدی دارد:
1- عراق 2-سوریه 3-لبنان 4-اسراییل و فلسطین 5-افغانستان و 6-یمن.
تصاویر منتشر شده از سرلشکر سلیمانی در جبهه های جنگ علیه گروه حکومت اسلامی ( داعش ) درعراق و سوریه مهمترین مستندات موجود درباره نقش فرماندهی مستقیم وی در این نبردها و در دفاع از حکومت های نزدیک به تهران در بغداد و دمشق است. از مجموع خاطرات فرماندهان و مسئولان ایرانی نیز که در رسانه های جمعی ایران منتشر می شود تردیدی باقی نمی ماند که سرلشکر سلیمانی در افغانستان، لبنان و مساله فلسطین و جنگ یمن هدایت کننده اصلی سیاست های ایران و مدیریت کننده فعالیت بازیگران سیاسی و شبه نظامی نزدیک به ایران است. با این تفاوت که برخلاف عراق و سوریه هنوز از حضور نظامی وی در لبنان و افغانستان و یمن و یا غزه تصویری منتشر نشده است. به طور طبیعی چنین مدیریتی از سوی سرلشکر سلیمانی به تنهایی صورت نمی پذیرد.
اخبار منتشر شده در رسانه های ایران درباره کشته شدن سرتیپ حمید تقوی در نبردهای سامرا در سال 1393 و سرتیپ محمد علی الله دادی در زمستان 93 در نزدیکی بلندی های جولان و سرتیپ حسین همدانی درپاییز 94 دراطراف حلب نشان می دهد که سطوح بالایی از فرماندهان با تجربه ایرانی دستیاران وی را در این نبردها تشکیل می دهند.
انتشار اخبار دیگری در مورد جان باختن افسران سپاه در رده سرهنگی و پایین تر و نیز بسیجیان عادی نشان می دهد که شبکه تحت فرمان سرلشکر سلیمانی دست کم در عراق و تا حدود بیشتری در سوریه از تنوع بالایی برخوردار است.
تیم سرلشکر سلیمانی و آیت الله خامنه ای و هدایت راهبردی جنگ سوریه
1- عراق 2-سوریه 3-لبنان 4-اسراییل و فلسطین 5-افغانستان و 6-یمن.
سرلشکر سلیمانی از نظر سلسله مراتب نیروهای مسلح و به عنوان فرمانده سپاه قدس یکی از فرماندهان زیر مجموعه فرمانده کل سپاه یعنی سرلشکر محمد علی (عزیز) جعفری به شمار می رود با این وجود شواهد و قراین موجود نشان می دهد که او بیش از آنکه تصمیماتش درباره جنگ سوریه را با فرمانده ارشد خود هماهنگ کند، چنین مسایلی را به طور مستقیم با آیت الله خامنه ای در میان می گذارد. تاکنون در فضای عمومی ایران نشانه ای از اینکه سرلشکر سلیمانی درصدد بی اعتنایی به سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه باشد دیده نشده و رابطه آن دو همواره صمیمی و دوستانه نشان داده شده است اما واضح است که سیاست های ایران در سوریه از سوی آیت الله خامنه ای تعیین می شود و آیت الله خامنه ای ترجیح می دهد که در معادله سوریه رابطه مستقیم فرماندهی با سرلشکر سلیمانی را حفظ کند.
نگاهی به محورهای مشترک در سخنرانی های آیت الله خامنه ای و سرلشکر سلیمانی از جمله سخنرانی مشهور فرمانده سپاه قدس در 22 بهمن سال 92 درکرمان نشان می دهد که این دو نزدیکترین دیدگاه ها را به یکدیگر در قبال سیاست منطقه ای ایران دارند. نوعی نگاه به احیای قدرت منطقه ای ایران با تکیه بر نگرش های عقیدتی شیعی و قرار گرفتن ایران به عنوان ام القرای اسلامی در محوریت یک بلوک قدرت عمدتا شیعی محور.
سرلشکر سلیمانی و دولت روحانی
سال 94 که حسن روحانی در جمع فرماندهان ارشد سپاه پاسداران حاضر شد تا نگرش دولتش را به سپاه اعلام کند سرلشکر سلیمانی افسر ارشد استقبال کننده از او بود. اما تردیدی نیست که نگرش های حسن روحانی و سرلشکر سلیمانی به معادلات جهانی و منطقه ای یکسان نیست. این دو از دو راهبرد متفاوت و اگر نگوییم متضاد به سیاست خارجی ایران می نگرند.
در واقع هم اکنون دو بلوک قدرت در ایران وجود دارند که نگرش های شان به سیاست داخلی و خارجی متفاوت است. یک بلوک قدرت با چهره هایی چون حسن روحانی، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی شناخته می شود که تحول خواهان، میانه روها، اصلاح طلب ها و اعتدال گرایان در چارچوب آن قرار می گیرند و یک بلوک قدرت دیگر را می توان متشکل از آیت الله خامنه ای، عمده فرماندهان ارشد سپاه و تندروهایی مانند جبهه پایداری دانست.
در این میان اصولگرایان میانه رو اگر چه دل در گرو تبعیت از آیت الله خامنه ای دارند ولی چهرهایی با نفوذ از آنها مانند علی لاریجانی و علی اکبر ناطق نوری همسویی هایی با بلوک روحانی نیز نشان می دهند، اگر چه نه با همه اصلاح طلب ها.
این دو بلوک قدرت هر یک نگاه خاص خود را به معادلات جهانی و سیاست خاورمیانه ای ایران و از جمله بحران سوریه دارند. بلوک نزدیک به دولت روحانی خواهان تعامل با جهان و کنترل و مدیریت اختلافات و چالش ها ی ایران با قدرتی جهانی چون آمریکا و قدرتی منطقه ای چون عربستان است . در مقابل، بلوک قدرت تحت هدایت آیت الله خامنه ای اصل را بر تقابل با قدرت های جهانی به ویژه آمریکا می گذارد و در سیاست خاورمیانه ای نیز اصل را بر تقابل با عربستان گذاشته است.
از طرف دیگر به رغم اینکه در پرونده هسته ای، دست بلوک نزدیک به دولت برای پیشبرد سیاست خارجی مد نظرش بازتر بود و حاصل آن توافق هسته ای و برجام است اما در سیاست خاورمیانه ای این بلوک تحت هدایت فرماندهان سپاه است که فرصت بازیگری بیشتری داشته و دارد. با توجه به چنین ساختار و چینشی، سیاست ایران در سوریه بیشتر تحت امر نگرش های بلوک و محور آیت الله خامنه ای – سرلشکر سلیمانی است و تا حد کمتری از نگرش ها و دیدگاه های روحانی- ظریف تاثیر می پذیرد.
در واقع تصمیم گیر و بازیگر اصلی ایران در جنگ سوریه آیت الله خامنه ای و سرلشکر سلیمانی هستند و حسن روحانی و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و ساختارهای دولتی تحت امر آنها از جمله وزارت امور خارجه به نوعی دنباله رو راهبردهای آیت الله خامنه ای و سرلشکر سلیمانی هستند. حتی حضور دریابان علی شمخانی با دیدگاهی نزدیک به روحانی در راس دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نتوانسته است کفه دولت در سیاست خاورمیانه ای ایران را سنگین تر ازکفه سپاه کند زیرا نمی شود گفت دریابان شمخانی در موضوع سوریه از رویکرد سپاه دور و به رویکرد دولت نزدیک است اگرچه برعکس آن نیز درست نیست. شورای عالی امنیت ملی تحت ریاست حسن روحانی است ولی ترکیب آن به گونه ای است که در عمل نوعی دیدگاه بین دولت و سپاه را نمایندگی می کند .نمونه مشابه این دنباله روی و تاثیر پذیری دولت روحانی از سیاست خاورمیانه ای سپاه محور در تنش های اخیر بین ایران و بحرین قابل مشاهده است.
پس از بیانیه تهدید آمیز سرلشکر سلیمانی و هشدار وی به دولت بحرین در مورد عواقب سلب تابعیت از شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین، تقریبا وزیر خارجه و وزارت خارجه ایران نیز مجبور شدند در این موضوع دنباله رو سپاه قدس باشند.
شبکه شبه نظامیان تحت فرماندهی سپاه در سوریه
عملیات تحت مدیریت ایران در سوریه در دفاع از حکومت بشار اسد، فقط فرماندهی بر نیروهای ایرانی نیست. نیروهایی که تقریبا از تمامی یگان های متنوع سپاه هستند از یگان ویژه صابرین تا افسران باتجربه و بازنشسته سپاه و یا نیروهای بسیجی. اما جدای از نیروهای ایرانی که هنوز آمار رسمی آنها اعلام نشده است، دست کم پنج نیروی رزمی دیگر تحت هدایت ایرانی ها در سوریه در حال نبرد هستند. بزرگترین این نیروها را می توان حزب الله لبنان دانست که شمار نیروهای آن تا 17 هزار نفر برآورد شده است.
حزب الله تاکنون شماری از فرماندهان ارشد خود از جمله مصطفی بدرالدین فرمانده شاخه نظامی و حسان القیس فرمانده ارشد بخش اطلاعاتی خود را در این نبردها از دست داده است .
دومین گروه بزرگ جنگجویان تحت امر ایران در سوریه جنگجویان عمدتا شیعه و هزاره افغان هستند که در ابتدا به نام تیپ فاطمیون شناخته می شدند و حالا به سطح یک لشکر تقویت شده رسیده اند. فرمانده این شبه نظامیان نیز که به ابو حامد معروف بود سال 93 در جریان نبردهای سوریه کشته شد. شهرهای مختلف ایران بویژه مشهد و قم نیز در پنج سال گذشته شاهد تشییع جنازه شمار زیادی از این شبه نظامیان بوده است .
سومین گروه از شبه نظامیان تحت امر ایران در سوریه متشکل از شیعیان عراقی هستند. شبه نظامیان شیعه عراقی که از جمله اولین مدافعان حکومت سوریه بودند در ابتدا به نام تیپ ابوالفضل معروف بودند اما بتدریج تنوع آنها بیشتر شد. شاخه های منشعب از جیش المهدی و جریان مقتدی صدر اولین دسته های شبه نظامیان عراقی بودند که به سوریه رفتند. بعدها گروه های مختلفی که عمدتا با پیشوند کتائب شناخته می شدند در سوریه و به نام مدافعان حرم حاضر شدند که جنبش نجبای عراق یکی از مهمترین آنها بود.
زینبیون نامی است که بر شبه نظامیان پاکستانی تحت امر ایران درسوریه گذاشته اند. رسانه های ایرانی نسبت به شبه نظامیان افغان لشکر فاطمیون توجه کمتری به یگان زینبیون نشان می دهند اما هنگامی که قرار است تنوع آنچه که مدافعان حرم خوانده می شود به نمایش گذاشته شود معمولا یادی از زینبیون نیز می شود. شمار نیروهای شبه نظامی شیعه پاکستانی حاضر در سوریه کمتر از همتایان افغان آنها است و به همین دلیل یگان آنها در رده تیپ ارزیابی و معرفی شده است.
آخرین گروه تحت امر ایران در سوریه شبه نظامیان سوریه هستند که بعد از شروع جنگ سوریه در سال 2011 سازماندهی شدند. نیروهایی که از سوی مخالفان حکومت با نام شبیحه یاد می شوند. فرماندهان سپاه معتقدند که ارتش سوریه در ابتدا حاضر به مسلح کردن شبه نظامیان سوریه نبوده است اما فرماندهان ایرانی آنها را متقاعد کرده اند که بدون شکل گیری چنین یگانی نبرد با گروه های مختلف مخالف حکومت دشوار خواهد بود. ازسرتیپ حسین همدانی به عنوان یکی از موسسین و سازمان دهندگان شبه نظامیان سوری یاد می شود. سرتیپ همدانی در سال 94 در یک سانحه رانندگی در نزدیکی حلب جان باخت.
در مجموع شمار نیروهای شبه نظامی تحت امر ایران در سوریه هیچگاه به طور رسمی اعلام نشده است ولی سرلشکر رحیم صفوی دستیار نظامی آیت الله خامنه ای و فرمانده سابق سپاه پاسداران و سپس سرلشکر جعفری فرمانده کنونی سپاه اعلام کرده اند که طرف مقابل (به گفته آنهاعربستان و متحدانش) حدود یکصد هزار شبه نظامی را علیه حکومت اسد تجهیز کرده و به میدان آورده اند و ما ( جمهوری اسلامی ) نیز یکصد هزار نیرو از جمله بیش از پنجاه هزار شبه نظامی سوری را آموزش داده و تجهیز کردیم و به میدان آوردیم .
تبلیغات رزمی
یکی از وجوه قابل توجه حضور نظامی ایران در سوریه، تبلیغات انبوه در باره این حضور است. رسانه های ایران که در سال های ابتدایی جنگ سوریه نسبت به حضور نیروهای ایرانی در این نبردها عموما سکوت کرده بودند به تدریج شیب تبلیغات خود را ذیل عنوان عمومی مدافعان حرم افزایش دادند. رسانه های ایران در سه سال اخیر تقریبا به طور هفتگی اخبار و تصاویر جان باختن نیروهای ایرانی و افغان در سوریه را منتشر می کنند. رهبر جمهوری اسلامی ایران با خانواده های کشته شدگان ایرانی و افغان در سوریه ملاقات می کند و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران نیز به کرات در حال تبلیغ و توجیه این محور در رسانه های جمعی هستند که ایران اگر در سوریه نجنگد مجبور است در مرزهای جغرافیایی خود با گروه های تندروی چون داعش روبرو شود.
چنین تبلیغاتی اگر چه اغلب منتقدین و مخالفین سیاست های ایران درسوریه را مجاب نمی کند و آنها را از انتقا د باز نمی دارد ولی به نظر می رسد آشکارا در تهییج جوانان ایرانی طرفدار حکومت برای حضور در نبردهای سوریه تاثیر داشته و از طرف دیگر بخش قابل ملاحظه ای از طرفداران حکومت را به سمت تایید سیاست ایران درسوریه سوق داده است. ضمن آنکه تبلیغات انجام شده حول مقابله ایران با گروه حکومت اسلامی و سایر گروه های تندرو سنی که حول دفاع از مقدسات شیعی انجام می شود جایگاه سرلشکر سلیمانی در بین طرفداران حکومت را تا حد یک اسطوره افزایش و ارتقا داده است. فرماندهی که حتی در بین طرفداران حاکمیت از وی به عنوان یکی از شانس های جدی ریاست جمهوری ایران در آینده نام برده می شود .
مراد ویسی- روزنامه نگار در رادیو فردا