در یک نظام فاسد اداری، شرکت ها برای دسترسی به خدمات انحصاری دولت، گاهی چاره ای جز پرداخت رشوه ندارند؛ از آن طرف مقامات فاسد دولتی هم براحتی میتوانند شرکت هایی را بیابند که مایل به پرداخت رشوه هستند. نوع رابطه میان شرکت رشوه دهنده و مقام فاسد دولتی «وابستگی متقابل غیرمتوازن» تعریف میشود. در این نوع رابطه؛ شرکت رشوه دهنده همواره در معرض خطرفرصت طلبی مقام دولتی فاسد هست. اگرچه هردو به هم وابسته هستند اما این وابستگی هم وزن نیست.
در بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه؛ شاید بتوان نوع تعاملات دو کشور را «وابستگی متقابل غیرمتوازن» نامگذاری کرد. در همین آغاز بحث باید تاکید کنم که «وابستگی متقابل غیرمتوازن» یک تئوری تعریف شده در روابط بین الملل نیست بلکه نگارنده این مفهوم را از روابط میان جمهوری اسلامی ایران و روسیه استنباط کرده است.
وقتی رفتار جمهوری اسلامی ایران را در رابطه با روسیه تئوریزه میکنیم؛ 5 عنصر اصلی را باید در در نظر داشته باشیم:
1-جمهوری اسلامی ایران به یک تکیه گاه در صحنه بین المللی نیاز دارد.
2-روسیه یکی از گزینه های اصلی ایران به عنوان تکیه گاه است.
3-ایران تمایلی به ابراز وابستگی به روسیه ندارد، پس تلاش میکند که رابطه با روسیه را نوعی «وابستگی متقابل» در صحنه بین الملل تعریف کند.
4-اما این وابستگی متقابل دارای توازن نیست.
5-ایران مجبور است از ابزار رشوه سیاسی برای ایجاد توازن در این وابستگی متقابل استفاده کند. یعنی رشوه بدهد تا فرصت بخرد.
حالا اگر نگاهی داشته باشیم به سیاست ایران در مواجهه با حمله روسیه به اوکراین یا کشتار مسلمانان چچن؛ میبینیم که جمهوری اسلامی ایران بارها ناگزیر شده با بعضی از سیاستهای کلان یا خرد روسیه در صحنه بین الملل همراهی کند حتی اگر آن سیاست را قبول نداشته باشد. این همراهی، «رشوه سیاسی» است که ایران برای دسترسی به خدمات روسیه میدهد چون به روسیه نیاز دارد.
گرایش جمهوری اسلامی به روسیه یک نگاه استراتژیک است و ماجرای تجاوز اوکراین تاثیر چندانی بر روابط ایران و روسیه نمی گذارد. روسیه به عنوان یک قدرت منطقه ای، در مقابله با غرب برای ایران تکیه گاه محسوب میشود. در نتیجه روابط ایران و روسیه را میتوان نوعی وابستگی متقابل غیرمتوازن نامید که دو فاکتور «رشوه» و «فرصت» در آن نقش کلیدی را بازی میکند. ایران رشوه میدهد که روسیه فلان قطعنامه شورای امنیت را وتو کند.
اما چرا میگوییم غیرمتوازن هست چون میزان رشوه ی که ایران پرداخت میکند در مقابل فرصتی که میخرد، متعادل و هم وزن نیست. سربازان ما در سوریه کشته میشوند و میلیونها دلار از پولهای ایران صرف حفظ بشار اسد میشود، ولی روسیه جشن پیروزی را میگیرد و پرچم روسیه است که در سوریه بالا میرود. و پایگاههای نظامی ایران زیر بمباران موشک های اسرائیل قرار میگیرد، اما روسیه هیچ واکنشی نشان نمیدهد.
ایران منابع انسانی و مالی اش را برای منافع روسیه هزینه میکند؛ در مقابل روسیه تنها از پرستیژ و توان بین المللی اش برای دفاع از مواضح حق یا ناحق ایران در مجامع بین المللی استفاده میکند. این رابطه غیرمتوازن هست.
ضمن اینکه روسیه از نفوذش بر ایران استفاده میکند تا در معادلات جهانی، از آمریکا امتیاز بگیرد.
در آخرین نمونه؛ همزمان با قطعنامه شورای حکام در تاریخ 8 ژوئن 2022؛ پوتین در تماس تلفنی با ابراهیم رئیسی بر ضرورت حفظ و اجرای کامل توافق هسته ای برجام تاکید میکند. به نظر میرسد پوتین؛ ایران را نسبت به خروج از ان پی تی یا توقف همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی برحذر داشته است. این تماس تلفنی میتواند امتیاز روسیه به آمریکا در راستای کنترل جمهوری اسلامی ایران باشد.
هرچه ایران برای حل مخاصمات بین المللی اش بیشتر به روسیه وابسته بشود و رشوه بدهد؛ سطح فرصت طلبی روسیه از ایران شدیدتر خواهد شد. نمونه اش را در دور هفتم مذاکرات وین دیدم که روسیه در یک قدمی احیای برجام با درخواست تضمین از آمریکا در مسیر توافق سنگ اندازی کرد و احیای برجام را به معافیت تحریم های روسیه که بعد از جنگ اوکراین وضع شده بود، پیوند زد.
تمدید قرارداد 20 ساله با روسیه یا انعقاد قرارداد 25 ساله با چین؛ از جمله رشوه های ایران برای دریافت حمایت بین المللی است. روند مناسبات ایران با نظام بین الملل نشان میدهد که هرچقدر تنش ها بین ایران و غرب شدیدتر شده؛ حاکمیت ایران به حمایت روسیه و چین وابسته تر شده؛ رشوه های سنگین تری را در ازای دریافت حمایت، پرداخت کرده. در مقابل سطح فرصت طلبی روسیه و چین هم شدیدتر شده است.
اما سوال نشریه میهن از نویسندگان این مجموعه اینست که «ایران و روسیه؛ همبستگی یا وابستگی؟»
کلمه «همبستگی» در روابط بین الملل به کار نمیرود. در توصیف روابط کشورها، ما از واژه همبستگی استفاده نمیکنیم. کشورها میتوانند متحد یا متفق باهم باشند یا در یک بلوک سیاسی قرار بگیرند ولی همبسته نیستند. این واژه در ادبیات روابط بین الملل جایی ندارد.
جمهوری اسلامی ایران در تبیین سیاست نگاه به شرق؛ میخواهد اینطور وانمود کند که رابطه با روسیه نوعی از وابستگی متقابل هست. یعنی همانقدر که روسیه به ایران نیاز دارد؛ ایران هم به روسیه نیاز دارد. ولی مشاهده و بررسی رفتار و مواضع ایران و روسیه نشان میدهد که این وابستگی متقابل غیرمتوازن بود و نسبت روابط ایران به روسیه در عمل نوعی از «وابستگی» است.
نسبت رابطه روسیه با ایران چیست؟
به نظر میرسد اگر امنیت و بقای جمهوری اسلامی ایران به خطر بیافتد، امنیت روسیه هم به خطر خواهد افتاد. روسیه علاقمند نیست که حاکمیت ایران به دست یک جریان غربگرا و ضدروس بیافتد.
اگر تمامیت ارضی ایران مورد تهدید قرار بگیرد، احتمالا روسیه واکنش نظامی نشان میدهد همانطور که در بحران سوریه شاهد بودیم. اما اگر اسرائیل به آبادان موشک بزند یا نیروگاههای هسته ای ایران مورد حمله اسرائیل قرار بگیرد؛ احتمالا روسیه فقط ابراز ناخرسندی کرده و دو طرف را به خویشتنداری دعوت میکند.
اما چرا جمهوری اسلامی ایران برای روسیه مهم است؟ میتوان 2 دلیل برای آن برشمرد:
1-ایران کریدور ساعات بحرانی روسیه است. به لحاظ موقعیت ژئواستراتژیک یا جغرافیای سیاسی، ایران مفر یا گذرگاه ارتباطی روسیه با جهان و آبهای گرم است. با آغاز حمله روسیه به اوکراین؛ در غرب روسیه مسیرهای دریایی و زمینی از طریق کشورهای عضو اتحادیه اروپا بسته شد. مسیرهای شرقی هم از طریق آمریکا بسته شد. تنها مسیر چین و ایران برای روسیه مانده تا مبادلات بازرگانی و تجاری اش را با خارج ادامه بدهد. روسیه ترجیح میدهد که همه تخم مرغ هایش را در سبد چین نگذارد، پس مسیر ترانزیتی ایران یک گذرگاه امن برای واردات و صادرات موادغذایی و کالاهای اساسی خواهد بود. هم اینک بازارهای روسیه پرشده از میوه جات و محصولات غذایی ایرانی؛ از گوجه فرنگی تا هندوانه و انواع میوه های تابستانی در مغازه های مسکو به فروش میرسد. بخاطر جنگ اوکراین؛ انتظار میرود که روابط تجاری و بازرگانی ایران و روسیه تا 80 درصد افزایش یابد. اما این را باید در نظر داشت که مسیر ترانزیتی ایران یک مسیر پایدار تجاری از نگاه کرملین نیست و صرفا آنرا در مواقع بحرانی به عنوان یک آلترناتیو درنظر میگیرد.
2- جمهوری اسلامی ایران روی گروههای افراطی مذهبی در سطح بین الملل نفوذ دارد. ارتباط و نزدیکی با گروههای فشار یا گرووهای تروریستی بین المللی، به نوعی ایران را در معادلات منطقه، یک کشور تاثیرگذار کرده است. روسیه علاقمند است که برای توازن قدرت با آمریکا و غرب؛ گاهی از این گروهها استفاده کند و حلقه ی اتصال روسیه به این گروههای شبه نظامی؛ جمهوری اسلامی ایران است. گروههای مثل حزب الله لبنان، حوثی های یمن، جهاد اسلامی یا حشد الشعبی در عراق از جمله گروههای تحت نفوذ ایران هستند.
بنابراین برای روسیه مهم است که در ایران گروههای غربگرا و طرفدار آمریکا قدرت را بدست نگیرند. حال اگر رهبران حکومت آینده یا اپوزیسیون جمهوری اسلامی؛ تکلیف اش را با روسیه روشن کند و این اطمینان را به روس ها بدهد که دنبال قراردادن کشور در دستان غرب نیست و قرار نیست گزندی به منافع روسیه برساند؛ آنوقت ممکن است استراتژی روسیه در حفظ و بقای جمهوری اسلامی و بیت آقای خامنه ای تغییر کند.
در شرایطی که جنبش تغییرخواهی در ایران خیابان ها را فرابگیرد و حکومت دیگر توان مقابله با اعتراضات و اعتصابات را نداشته باشد؛ اگر اپوزیسیون با ارائه یک مانیفست ناسیونالیستی و ملی گرایانه؛ سیاست متوازنی در قبال غرب و شرق وعده دهد؛ آنوقت شاید روسیه امنیت و منافع اش را در بقای جمهوری اسلامی تعریف نکند.