پرجمعیتترین کشور مسلمان چگونه مسیر توسعه پایدار را پیدا کرد؟
اندونزی را با جمعیت انبوه، آتشفشانهای در حال فوران، بارانهای سیلآسا و جنگل های حاره ای خوفناکش میشناسیم. جنگلهایی که در روایت هالیوود خانه کینگ کونگ هستند و کارگردانان مشهور سینما هر بار خواسته اند جایی دور از دسترس بشر و زیستگاه هیولاهای عجیب و غریب را مکان داستان های ماجراجویانه شان کنند سراغ جاوه و سوماترا رفته اند. این کشور مسلمان با جمعیتی افزون بر 266 میلیون نفر و جغرافیایی مرکب از هزاران جزیره با طبیعتی که وصفش رفت قاعدتا باید در اقتصاد کنار بنگلادش و پاکستان ایستاده باشد و هر آنچه از آن می شنویم حکایت فقر و ناپایداری اجتماعی و سیاسی باشد. اما جالب است که اینگونه نیست. اندونزی نه تنها ترحم طلب نمی کند بلکه از جهت رشد اقتصادی وشیوه های سیاستگذاری توسعه سرزمین به همه همسایگان آسیایی و اهل اقیانوسیه فخر می فروشد. اندونزی چگونه به چنین جایگاهی دست یافته است و راز پایداری و ثبات اقتصادی آن چیست؟ در این نوشتار تلاش شده به این سوال پاسخ داده شود.
اندونزی تا قبل از کرونا، هر سال رشد اقتصادی بالای 5 درصد داشت و پیش بینی شده بود تا سال 2030 ششمین اقتصاد بزرگ جهان خواهد شد.
هند شرقی سابق (آنچنانکه استعمارگران هلندی نامیده بودندش) کشوری نفت خیز است و برخوردار از انواع دیگر منابع طبیعی. با این وجود سیاستگذاری متوازن صادرات محور موجب شده مسیر رشد اقتصادی و توسعه در اندونزی با دیگر کشورهای نفتی تفاوت داشته و برخلاف آنها به نفرین نفت مبتلا نشده باشد. در این مقاله ابتدا شاخص های توسعه پایدار در اندونزی را براساس امار و ارقام مرور خواهیم کرد و در ادامه به ریشه های فلسفی و تاریخی سیاستگذاری توسعه در اندونزی می پردازیم. کشوری که فقط 75 سال از دوران استقلال آن میگذرد.
شاخص های توسعه در اندونزی
اندونزی در حال حاضر بزرگترین اقتصاد جنوب شرق آسیا است. تولید ناخالص داخلی اندونزی در سال 2019 بالغ بر یک تریلیون و 125 میلیارد دلار بوده و از این جهت پانزدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست. 46 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور به صنایع، 38 درصد خدمات و فقط 15 درصد صرف حوزه کشاورزی و شیلات و دامپروری میشود.
هیات حاکمه اندونزی در چهار دهه گذشته به این نتیجه رسیده اند که بدون مزیت نسبی در اقتصاد منطقه ای و بین المللی، نمیتوان عموم شاخص های اقتصادی را بهبود بخشید. پس با جذب سرمایه گذاری خارجی با هدف توسعه صنایع نساجی، پتروشیمی، حمل و نقل، لوازم خانگی و مواد غذایی توانسته سالانه حدود 170 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشد. درحال حاضر میزان صادرات در اندونزی از واردات پیشی گرفته است.
در سال 2018 کمپانی های خارجی نزدیک به 30 هزار میلیارد دلار در بیش از 20 هزار پروژه در اندونزی سرمایه گذاری کردند. کشورهای سنگاپور، ژاپن، چین و هنگ کنگ بیشترین سهم سرمایه گذاری در این کشور را دارند. «حدود 3757 شرکت اندونزیایی با این شرکت های خارجی همکاری سازمانی و فن آوری دارند اما قردادهای همکاری به نوعی تنظیم شده است که به نفع شرکت ها و کشور اندونزی باشد. اندونزی آگاهانه مهمترین شریک تجاری خود را ژاپن انتخاب کرده که هیچ امیال سیاسی در این کشور ندارد.»[i]
130 میلیون نفر در اندونزی کار میکنند و نرخ بیکاری فقط 5 درصد است. با این وجود 28 میلیون نفر از جمعیت اندونزی و به عبارتی 9.4 درصد جمعیت اندونزی زیرخط فقر هستند، یعنی روزانه کمتر از 1.90 دلار درآمد دارند.
شاید فکر کنید که کاهش چنین فقری غیرممکن باشد، اما فقر کنونی کمتر از نیمی از فقری است که این کشور تا سال 1999 تجربه کرده بود. فقر مطلق در اندونزی یک معضل جدی است اما دولت با افزایش اشتغال سعی میکند آنرا به فقر نسبی تغییر دهد. جمعیت فقیر کشور عمدتا در جزایر دورافتاده زندگی میکنند و دسترسی به خدمات درمانی، بازارها و خدمات توسعه کشاورزی توسط دولت مرکزی آسان نیست.
مجمع الجزایر اندونزی بالغ بر 13 هزار جزیره دارد که 6 هزار جزیره آن مسکونی است، نود درصد از این جزایر حتی دورافتاده ترین آنها سیستم برق، آب و خدمات مستقل از مرکز یعنی ایالت جاوا دارند.
احتمالا تعجب کنید اگر بدانید تورم در اندونزی کمتر از 2 درصد است. این کشور صادرکننده نفتی؛ برخلاف ایران، ونزوئلا و نیجریه؛ بیش از یک دهه است که تورم خود را تک رقمی نگاه داشته و سالانه آن را کاهش میدهد.
آیا رشد تولید ناخالص داخلی به معنای رشد شاخص های توسعه پایدار در اندونزی بوده است؟
بنابر جدولی که سازمان ملل از وضعیت شاخص توسعه انسانی در کشورهای مختلف منتشر کرده، نشان میدهد اندونزی با رتبه 107 در ردیف ایران و کشورهای با توسعه انسانی بالا دسته بندی شده است . با این تفاوت که اندونزی بیش از 3 برابر ایران جمعیت دارد و از پراکندگی جغرافیایی برخوردار است.
در شاخص آموزش، اگر در نروژ به ازای هر 9 دانش آموز مقطع ابتدایی یک معلم وجود دارد، در اندونزی به ازای هر 17 دانش اموز یک معلم وجود دارد. این درحالی است که در ایران به ازای هر 29 دانش آموز مقطع ابتدای فقط یک معلم هست.
بنابر آمار سال 2018، 11 درصد مدارس ابتدایی و 36 درصد از مدارس دوره راهنمایی و دبیرستان در ایران دسترسی به اینترنت داشتند. در اندونزی اما 61 درصد از مدارس دوره راهنمایی و دبیرستان دسترسی به اینترنت دارند.
طبق آمار سال 2018، حدود 97 درصد از جمعیت روستایی اندونزی دسترسی به برق دارند.
اولین اصل پانچسیلا، باور به «خدای متعال» است…
دوم: اصل عدل و مدنیت یا به تعبیر سوکارنو انسان متمدن است…
سوم، وحدت اندونزی و ملی گرایی بود….
چهارم، دموکراسی از طریق مشاوره و تعاون که همان حکومت نمایندگی است.
پنجم، عدالت اجتماعی. «توزیع عادلانه ثروت»…
در شاخص کیفیت دسترسی به درمان، برای هر 10000 اندونزیایی فقط 10 تخت بیمارستانی و 4 کادر درمان وجود دارد. در ایران وضعیت قدری بهتر است چون برای همین نسبت جمعیت، 16 تخت و 15 پرسنل بخش درمان وجود دارد.
شاخص توانمندسازی اجتماعی-اقتصادی زنان نیز برای سنجش توسعه پایدار ملاک ارزیابی است، نرخ زنان جوان بیکار در اندونزی در سال 2019 ، 1.3 درصد بوده و این درحالی است که 42 درصد جمعیت کار، نیروی کار ماهر هستند. نرخ بیکاری در اندونزی قبل از کرونا 4 درصد بوده و در سال 2020 و شیوع کرونا، به 5 درصد رسید.
زنان تحصیلکرده در رشته های فنی-مهندسی 37 درصد زنان آموزش دیده را تشکیل می دهند. از این میان سهم زنان در پست های میانی و مدیریتی 19 درصد اعلام شده است. بااین همه فقط 53 درصد زنان اندونزیایی حساب بانکی یا موبایل شخصی دارند. نرخ 19 درصد زنان در پست های مدیریتی در اندونزی نشان میدهد دولت نسبت به جامعه پیشرو هست.
سهم زنان در پارلمان اندونزی 17 درصد و در ایران 5 درصد است. وزیر امورخارجه اندونزی هم یک زن است.
اگر مقایسه کنیم در ایران بیش از 90 درصد زنان حساب بانکی و موبایل شخصی دارند و 67 درصد زنان تحصیلات متوسطه و بالاتر دارند درحالیکه نرخ حضور زنان ایرانی در پست های مدیریتی کمتر از اندونزی است و سهم زنان در بازار کار فقط 16 درصد است و این نشان میدهد دولت ایران چقدر از اندونزی عقب مانده است.
پانچسیلا، مانیفیست توسعه در اندونزی
پانچیسیلا در زبان سانسکریت یعنی 5 اصل، سوکارنو بنیانگذار و رهبر استقلال اندونزی این 5 اصل را به عنوان مبنای قانون اساسی و دولت مدرن در اندونزی تدوین کرد.
پانچاسیلا در واقع فلسفه سیاسی آمیخته ی از دموکراسی غربی، سوسیالیسم و سکولاریسم است. مبانی فکری توسعه در اندونزی را باید در همین پانچاسیلا و اجماع حاکمان بر این اصول رهگیری کرد. حتی بعد از کودتای ژنرال سوهارتو و حبس خانگی سوکارنو، همچنان پانچسیلا به عنوان مانیفیست اندونزی اعتبار خود را حفظ کرد.
اولین اصل پانچسیلا، باور به «خدای متعال» است. حتی قانون نمی گوید خدای یگانه، نمی گوید الله، هیچ صفتی که دین اسلام یا ادیان ابراهیمی را برتری دهد به کار نمی گیرد.
دوم: اصل عدل و مدنیت یا به تعبیر سوکارنو انسان متمدن است. مردم اندونزی اجتماع بزرگ شان در جاوا، مردم متمدنی نبودند و شهرنشینی تا 1935 خیلی مرسوم نبود و مردم در جنگل ها زندگی می کردند. اصل پانچشیلا به این معناست که مردم بهره مندی عادلانه ی از مدنیت و تمدن داشته باشند.
سوم، وحدت اندونزی و ملی گرایی بود. اندونزی شامل اقوام و مذاهب مختلف است و وحدت همه اینها زیر یک پرچم و یک ملت کار بزرگی بود که سوکارنو آن را محقق کرد
چهارم، دموکراسی از طریق مشاوره و تعاون که همان حکومت نمایندگی است. اندونزی یک از کشورهای دموکراتیک محسوب می شود. فرم حکومت دموکراسی ریاستی است یعنی رئیس جمهور هر 4 سال یکبار توسط مردم انتخاب میشود.
پنجم، عدالت اجتماعی. سوکارنو دیدگاه چپ سوسیالیستی داشت و برای جلوگیری از تسلط سرمایه داران بر جامعه اندونزی، اصل دموکراسی اقتصادی و برابری اجتماعی را وضع کرد که به کمونیسم نزدیک بود. اما در دوره رژیم سوهارتو این اصل عدالت اجتماعی قدری دچار چکش کاری شد، سوهارتو لیبرال بود و اصل برابری اجتماعی را به «توزیع عادلانه ثروت» تغییر داد. «توزیع عادلانه ثروت» که اکنون اصل چهارم پانچسیلاست، یعنی هدف از رشد اقتصادی، بهبود سطح کیفیت زندگی اکثریت مردم و افزایش امنیت اقتصادی است.
هدف سوکارنو از پانچاسیلا، کاهش تنش های مذهبی و افزایش پلورالیسم بود و اینکه آداب مذهبی را به انتخاب فردی تقلیل بدهد.
ارزش های پانچاسیلا، انسان اندونزیایی را شکل داده و راهنمای زندگی ملت اندونزی خوانده می شود. سکولاریسم و پلورالیسم برآمده از قانون اساسی موجد نهادینه شدن هنجارهایی در نظام آموزشی و تربیتی جامعه شد که یک سری ویژگی های فرهنگی و شخصیتی در مردم اندونزی ساخت. از جمله قابل اعتماد بودن، صبوری، مدارا، مسئولیت پذیری، احترام به خود ودیگری و البته ملی گرایی.
سکولاریسم در اندونزی که بیشترین جمعیت مسلمان دنیا را دارد، یک رکن جامعه است. اصول پانچاسیلا این قدرت را به دیگر اقوام غیرمسلمان اندونزی میدهد که علیرغم جمعیت بزرگ مسلمانان، اسلام جایگاه برتری در قوانین و مقررات اجتماعی بازی نکند. بنیادگرایی اسلامی هرگز در اندونزی نتوانست در حکومت یا جامعه قدرت بگیرد حتی با ایجاد وحشت و ترور. اگرچه زمینه بنیادگرایی در اندونزی هنوز منتفی نیست اما به لحاظ قوانین و کلیت جامعه، تفکرات افراطی مجال قدرتنمایی ندارند.
پانچسیلا مبنای تفاهم داخلی در اندونزی است و به همین دلیل میتوان آن را مبنای توسعه در اندونزی هم دانست. تاثیر دیگر پانچشیلا بر توسعه در اندونزی، اجماع هیات حاکمه است.
اندونزی، کشوری نفتی اما نه دولتی رانتگرا
میدانیم که اقتصاد تک محصولی خواه ناخواه یک اقتصاد پرریسک و رانتگرا را بازآفرینی میکند اما اقتصاد اندونزی باوجود دارا بودن ذخایر عظیم نفت، توانسته است از اقتصاد تک محصولی خود را برهاند.
نفت یک منبع است و میشود از آن استفاده خوب یا بد کرد. در کشورهایی مثل کنگو و ونزوئلا به دلیل سیاستگذاری غلط حاکمان، درآمد نفت نه تنها به توسعه پایدار اقتصادی منجر نشد بلکه چون بلایی سیاه به انواع بیماری های اقتصادی مبتلا شدند. اما نفت، منبعی نفرین شده نیست بلکه موهبتی است که اگر درست از آن استفاده شود میتواند موتور لکوموتیو رشد اقتصادی و بهبود شاخص های اجتماعی در کشور شود. نمونه اش در نروژ و اندونزی.
من تجربه زندگی در نروژ و اندونزی را داشتهام و چون توسعه پایدار را مطالعه میکنم، مقایسه این دو کشور نفتی به ظاهر متفاوت همیشه برایم جالب بوده است. نروژ در شمال اروپا و انرونزی در جنوب شرق آسیا از همه نظر باهم متفاوتند، نژاد، زبان، دین و تجربه زیست کاملا متفاوتی دارند اما هر دو در مواجهه با درآمدهای سرشار نفتی شان، عملکرد نسبتا مشابهی داشتند و توانستند به نفرین نفت دچار نشوند.
درآمدهایی که دولت به دست می آورد و چگونگی انباشت این درآمد و نحوه تخصیص آنها، ماهیت یک دولت را مشخص میکند. دولت اندونزی اگرچه مثل ایران، ونزوئلا و نیجریه، صاحب ذخایر عظیم نفتی است اما عضو اوپک و صادرکننده عمده نفت نیست، چراکه بخش عمده تولید نفت، مصرف داخلی دارد و موتور رشد اقتصادی کشور است.
در نوع سیاستگذاری، اندونزی توانسته مسیر رشد متفاوتی از این کشورهای نفتی را طی کند و برای 266 میلیون نفر ساکن سرزمین هزار جزیره، امید به توسعه را دستاوردی ممکن نشان دهد.
اندونزی در دهه 70 میلادی با درآمدهای سرشار نفتی اش چه کرد که دچار نفرین نفت نشد؟
درآمد نفتی در اغب کشورهای صادرکننده این وسوسه را داشت که حکومتها به جای کار سخت دولت سازی یعنی ساختن یک دستگاه اداری کم فساد و کم هزینه، و شفاف و متکی بر مالیات، با پول نفت مملکت را اداره کنند. به اتکای پول نفت، این کشورها صاحب دولت های بزرگ و پرخرج شدند. و زمانیکه قیمت نفت سقوط کرد یا جمعیت افزایش پیدا کرد و پول نفت برای پوشش دهی هزینه های جمعیت بزرگتر کافی نبود، کشور با بحران مواجه شد. تری لین کارل، نویسنده کتاب «معمای فراوانی» در مقایسه عملکرد دولتهای نفتی، مطالعاتی هم درباره تجربه اندونزی داشته و شناخت خوبی از سیاستگذاری اقتصادی در اندونزی با ما می دهد.[ii]
به نوشته لین کارل، اندونزی بین کشورهای نفتی یک استثناست. دولت سازی مدرن در این کشور پیش از کشف نفت اتفاق افتاده بود. یعنی در اندونزی زمان دولت سازی و زمان آمدن درآمد نفت یکی نبود. نخست اینکه به واسطه 400 سال سابقه استعماری هلند در این کشور، برخی از زیرساخت های آموزشی و اداری در این کشور ساخته شده بود. دوم اینکه تشکیل رژیم یا افرادی که در مناصب قدرت حضور داشتند همزمان با درآمد نفت نبود و به تعبیری دولت مدرن در اندونزی با پول نفت ساخته نشد.
اندونزی مدت سه قرن مستعمره هلند بود و بعد از جنگ جهانی اول با رفتن هلندیها، ژاپن آنجا را اشغال کرد و با بمباران متفقین علیه ژاپن، صنایع نفت این کشور به کلی نابود شد و دولت هایی که بعد از جنگ جهانی دوم در اندونزی برسر کار آمدند نمی توانستند بر درآمد نفت متکی باشند. تولید نفت خام اندونزی بین سالهای 1950 تا 1966 فقط 8 درصد رشد کرد. این رقم را اگر مثلا با ایران دهه 70 میلادی مقایسه کنیم که رشد تولید نفت ده برابر شده بود، تفاوتها آشکار میشود. تولید نفت در اندونزی آنقدر پایین بود که تا سال 1968 فقط ده درصد درآمدهای دولت از نفت تامین میشد.
وابستگی به نفت در اندونزی از سال 1968 شروع شد و تا سال 1974 با نرخ رشد سالانه میانگین 17.5 درصد بالا رفت. باتوجه به وقفه ی که بخاطر از بین رفتن زیرساخت های صنعتی نفتی در اندونزی به وجود آمده بود، حاکمان اندونزی آنچنان به درامد نفتی وابسته نشدند.
کشورهای ایران، نیجریه، ونزوئلا و الجزایر در دوران رونق نفتی، اقتصاد شان دچار بیماری هلندی شد و اندونزی یک استثنا بود. اندونزی توانست استراتژی توسعه متوازن تری در بین زیرساختار فیزیکی، آموزشی، توسعه کشاورزی و صنایع سرمایه بر تعقیب کند و بخش بیشتری از مخارج را به سمت مناطق روستایی هدایت کرد و بدهی خارجی کم تری هم به بار آورد.
هانا آرنت (1984) در مقایسه ی مدیریت نفتی اندونزی با سایر کشورهای صادرکننده نفت، نتیجه گرفت که مدیریت ملی اندونزی بهتر از آنچه انتظار میرفت با اختلالات ناشی از هر دو دوره رونق نفتی مقابله کرد. [iii]
آنیبال پینتو (1987) در مقایسه اندونزی با نیجریه نتیجه گرفت که تفاوت های مهم در سیاست های مالی و ارزی، استراتژی های استقراض و کشاورزی علت موفقیت نسبی اندونزی بوده است. اقتصاددان دیگری حتی نتیجه گرفت عملکرد اندونزی برتر از میانگین همه هشت کشور صادرکننده نفت بوده است.[iv]
بعد از دوران رونق نفتی 1973، بسیاری از کشورهای صادرکننده نفتی دچار بحران سیاسی یا انقلاب شدند. و فقط دولت سوهارتو در اندونزی توانست در قدرت باقی بماند و دچار کودتا، انقلاب یا جابه جایی قدرت نشد. ونزوئلا، ایران، الجزایر و نیجریه با قدری زمانبندی متفاوت، همگی تغییر رژیم یا بحران شدید سیاسی را تجربه کردند. اما سوهارتو به مدت بیست و پنج سال موفق شد در قدرت باقی بماند و برای ششمین دوره پنج ساله نسبتا بدون چالش قدرت را حفظ کرد. دولت اندونزی چرا و چگونه توانست بهتر از همتایانش عمل کند؟
چطور دولت اندونزی توانست در برابر وسوسه زیاده خرج کردن مقاومت کند؟
در دهه هفتاد، رژیم سوهارتو به عنوان یک رژیم لیبرال بر سر کار آمد و کمک های بین المللی غرب را نه برای استخراج نفت، بلکه مبارزه با کمونیسم بسیج کرد، سیاست های اقتصادی کشور را تغییر جهت دهد و بسیاری از مخالفانش را اعدام کرد، با این همه اصول پانچاسیلا چنان در جامعه مورد اقبال بود که سوهارتو به مانیفیست سوکارنو وفادار ماند و تنها به جای عدالت اجتماعی که واژه متعلق به ادبیات کمونیستی بود، «توزیع عادلانه ثروت» را جایگزین کرد.
رژیم سوهارتو مستشار خارجی استخدام کرد و متخصصان را از هر جایی جذب دولت نمود و اختیارات فوق العاده ی به این تیم اقتصادی تراز اول بین المللی اعطا کرد. این تکنوکرات ها علاوه بر تشویق به برون گرایی، به دو اصل اصرار داشتند:
- جلوگیری از هرگونه کنترل عامدانه نرخ ارز؛ یعنی دولت اجازه می دهد که قیمت ارز باتوجه به نرخ بازار تعدیل شود.
- قاعده بودجه متوازن یعنی دولت بیشتر از درآمدش خرج نمی کرد و طبیعتا دچار کسری بودجه هم نمی شد.
دولت اندونزی در سالهای 1966 و 1971 و 1981 و 1983 ارزش پول را چهار بار کاهش داد تا افزایش قیمت نفت باعث بالارفتن ارزش روپیه نشود و تورم ایجاد نکند. به همین خاطر به بیماری هلندی هم دچار نشد.
دولت اندونزی مالیات گیری را هم تقویت کرد و سهم مالیات ها در تولید ناخالص داخلی در این سالها تقریبا دو برابر شد و به 19 درصد رسید. مالیات گیری باعث انضباط مالی شد. فایده دیگر قاعده بودجه متوازن، ریاضت اقتصادی دولت بود و پرهیز از مخارج هنگفت. این سیاست ها اندونزی را با سایر کشورهای نفتی متفاوت ساخت و پایه مالیاتی متنوع و انضباط مالی دستگاه دولت را برقرار کرد.
در کنار این سیاستها، خودکفایی برنج هدف توسعه ای مهمی بود و دولت سوهارتو با اعطای یارانه های سنگین برای کودشیمیایی و تجدید و توسعه شبکه های آبیاری در دهه هفتاد و هشتاد آن را به اجرا درآورد. تا جایی که تولید برنج هر سال بین 1968 تا 1978 به اندازه 42 درصد رشد کرد و اندونزی توانست از وخامت بخش کشاورزی جلوگیری کند.
این سیاست ار آنجا مهم است که بدانیم بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت در آن سالها، واردکننده موادغذایی استراتژیک بودند.
هرگز وابستگی اندونزی به درآمد نفتی به گونه ای نبوده که افزایش و کاهش قیمت نفت، دولت را با پیامدهای منفی سیاسی و بحران مواجه کند.
درس های اندونزی برای کشورهای درحال توسعه
تفاوت اندونزی با کشورهای مثل ایران و ونزوئلا و نیجریه این است که دولت اندونزی قادر به تشخیص سریع مشکلات اقتصادی و تعریف راه حل عملی بود. بهرگیری از یک تیم زبده اقتصادی متشکل از مستشاران بین المللی، اجرای برنامه توسعه اقتصادی کشور براساس ریاضت مالی، مالیات گیری و همچنین انعطاف پذیری پولی از جمله عوامل موثر در موفقیت دولت اندونزی شد.
از سوی دیگر، وحدت ملی برآمده از پانچسیلا، اجماع حاکمان بر مسیر توسعه، جذب سرمایه گذاران خارجی، تاکید بر توسعه متوازن و صادرات محور، دوری از مناقشات بین المللی و برقراری تعادل در حفظ موازنه منفی مبتنی بر اصول عدم تعهد را میتوان از جمله مهمترین عوامل توسعه در اندونزی برشمرد.
وحدت ملی برآمده از پانچسیلا، اجماع حاکمان بر مسیر توسعه، جذب سرمایه گذاران خارجی، تاکید بر توسعه متوازن و صادرات محور، دوری از مناقشات بین المللی و برقراری تعادل در حفظ موازنه منفی مبتنی بر اصول عدم تعهد را میتوان از جمله مهمترین عوامل توسعه در اندونزی برشمرد.
به لحاظ روحیه فرهنگی-اجتماعی، «تحمل و سازگاری» مهمترین خصلت اندونزیایی هاست. کار و یادگیری یک ارزش است. اندونزیایی ها خود را همه چیزدان نمی دانند و مصداق دقیقی از این جمله سقراط هستند که «خود می دانند که نمی دانند.» مردم اندونزی، خارجی ها را اکسپرت یا متخصص می نامند و از مشاوره و کمک خارجی ها همیشه استقبال میکنند.
اما جدی ترین مانع توسعه در اندونزی، فساد ناشی از فقر یا فساد ناشی از زیاده خواهی است. اگر اندونزی بتواند بر مشکل فساد مالی غلبه کند، مسیر توسعه در این کشور هموارتر خواهد شد.
اندونزی با جمعیت انبوه و موقعیت ژئوپلتیکی اش می توانسته یک فاجعه و تراژدی اقتصادی – اجتماعی برای بقیه جهان باشد. اما اکنون یک الگوی موفق توسعه است. دیرزمانی دولتمردان ایران مدعی بودند می خواهند از ایران یک ژاپن اسلامی بسازند. اما عملا کشور را به کلمبیا و ونزوئلای بحران زده بیشتر شبیه کردند. فقط اندونزی حق دارد بگوید الگوی توسعه در کشورهای مسلمان است. یک ژاپن اسلامی. توسعه ای مبتنی بر برنامه و کار و سیاستگزاری.
[i] سریع القلم، محمود. «اندونزی، الگوی مناسبی برای کشورهای درحال توسعه»، بهمن 1397. کانال تلگرامی نویسنده
[ii] تری لین کارل، 1958 «معمای فراوانی» ترجمه جعفر خیرخواهان، نشر نی 1388. صفحات 700-760
[iii] Arndt, H.W. 1983, «Oil and the Indonesian economy». Southeast Asian Affairs, (1983), pp.136-150
[iv] Liddle, R.William. 1978, «Indonesia 1977: the new order’s second parliamentary election». Asian Survey, Vol.18, No.2 (Feb 1978), pp.175-185.