تبعیض در ایران

mohamad-akbarzadeh محمد اکبرزادهایران دارای جمعیتی نزدیک به ۸۴ میلیون[1] نفر با سرزمین چهارفصل و موقعیت حساس جغرافیایی و زبان‌ها و اقوام مختلف عرب، کرد، ترک، بلوچ، ترکمن، لر و فارس و… می‌باشد. همچنین عقاید و ادیان و مذاهب مختلفی در این کشور وجود دارد. این تنوع قومی، دینی، زبانی که در مناطق و استان‌های پهناور ایران وجود دارد، می‌توانست نه تنها برای رشد فرهنگی و اقتصادی و علمی این کشور موثر باشد بلکه در جهان، ایران نمونه خوبی از همزیستی انسان‌ها به حساب آید؛ اما متاسفانه حکومت و دولت ایران با تبعیض قایل شدن میان اقوام، مذاهب و زبان‌ها موجب عقب ماندن ایران از کشورهای مدرن در قرن ۲۱ شده‌اند!

می‌توان به طور خلاصه نمونه‌های زیر را به عنوان تبعیض در جامعه ایران ذکر کرد:

  • تبعیض قومی: بلوچ‌ها، کردها و عرب‌ها در ایران مورد تبعیض قومی قرار می‌گیرند.
  • تبعیض اعتقادی: یهودیان، بهاییان، سنی‌ها، درویش‌ها و مسیحی‌ها مورد تبعیض اعتقادی قرار دارند.
  • تبعیض زبانی: کردها، اعراب و بلوچ‌ها مورد تبعیض زبانی قرار دارند، بویژه کردها. حکومت ایران تلاش کرده است با زور زبان فارسی را زبان رسمی اعلام کند. در تمام مدرسه‌ها و اداره‌ها به زبان فارسی تدریس، صحبت و یا مکاتبه صورت می‌گیرد.
تبعیض‌ها و خشونت‌ها بر علیه مهاجران در کشوری مثل ایران نتیجه عدم تعریف درست از مهاجرت و جابه جایی انسانی از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر و از قاره‌ای به قاره دیگر در جهان ؛ در ابتدا در افکار دانشگاهیان و فرهنگیان و در ثانی در افکار سیاستمداران و قانون‌گذاران  و در مرتبه سوم در افکار روزنامه‌نگاران و هنرمندان است.  نبود تعریف درست از مهاجرت در قرن ۲۱ در افکار ایرانیان موجب تمام این تبعیض‌ها و تعرض‌ها و تجاوزها روی بیش از سه میلیون نفر مهاجر و مهاجرزاده در ایران می‌شود.

این تبعیض‌ها موجب مهاجرت بیش از ۳ میلیون ایرانی به خارج شده است و عده زیادی از ایرانی‌ها نیز در حال ترک ایران هستند[2].  فقط ۷۰۰ هزار نفر از سال ۱۳۸۸ به خارج مهاجرت کرده‌اند. از طرف دیگر در چند دهه گذشته، جنگ و درگیری در کشورهای عراق و افغانستان موجب مهاجرت چندین میلیون نفر از این کشورها به ایران شده است.

با توجه به اینکه تبعیض از طرف حکومت روی مردم ایران وجود دارد این تبعیض روی مهاجران هم از طرف حکومت و هم مردم ایران اعمال می‌شود.

این مهاجران که اکثرا در پی جنگ در دهه‌های گذشته به ایران آمده‌اند، از نظر حقوق بین‌المللی پناهندگان، مطابق کنوانسیون ژنو و نیویورک[3] پناهنده جنگی و سیاسی نامیده می‌شوند و دولت ایران که یکی از امضاکنندگان این کنوانسیون‌هاست باید قوانین برابر و مساوی با مردم ایران برای آنها تدوین کند تا مهاجران بتوانند بدون تبعیض، جذب جامعه ایران شوند؛ مخصوصا اطفال که از والدین مهاجر در ایران به دنیا می‌آیند تا برای رشد اقتصادی، علمی، فرهنگی، ورزشی آن کشور مفید باشند.

متاسفانه حکومت ایران با تدوین و تصویب قوانین[4] تبعیض آمیز موجبات آسیب‌پذیری این مهاجران را فراهم کرده است. در نبود قوانین جذب مهاجران در جامعه ایران، آنها مورد خشونت قرار می‌گیرند. به عنوان نمونه می‌توان تعرض پلیس، تعرض کارفرما، تعرض مردم ایران به مهاجران، تعرض شخصیت‌های سیاسی موقع سخنرانی‌ها، تعرض فرهنگی در فیلم‌ها، کمدی‌ها، شعرها، متلک‌ها و گفتن جملات نیش‌دار در کوچه و خیابان‌ها به مهاجران، تعرض و دست‌درازی به زنان مهاجر در ادارات دولتی و خیابان‌ها، تعرض به کودکان کار مهاجر توسط مامورین شهرداری‌ها و مردم و جوان‌ها در خیابان‌ها اشاره کرد.

ایران دارای ۳۱ استان می‌باشد که ورود و اسکان مهاجرین افغانستانی به ۱۴ استان آن از این تعداد ممنوع می‌باشد. از میان آنها می‌توان از استان‌های آذربایجان شرقی، آ‌ربایجان غربی، اردبیل، ایلام، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران، لرستان و همدان نام برد. اسکان مهاجران افغانستانی در تمام شهرستان‌های این استان‌ها ممنوع می‌باشد. این ممنوعیت‌ها دقیقا مشابه قوانین آپارتاید آفریقای جنوبی است که در آن سیاه‌پوستان حق ورود به مناطق و پارک‌های سفیدپوستان را نداشتند.

من این خشونت‌ها را بدین ترتیب طبقه بندی می‌کنم:

  1. خشونت قانونی
  2. خشونت گفتاری، زبانی
  3. خشونت جسمی
  4. خشونت روانی

۱.خشونت قانونی

تبعیض قانونی یا آپارتاید آفریقای جنوبی؟

ایران دارای ۳۱ استان می‌باشد که ورود و اسکان مهاجرین افغانستانی به ۱۴ استان آن از این تعداد ممنوع می‌باشد.[5] از میان آنها می‌توان از استان‌های آذربایجان شرقی، آ‌ربایجان غربی، اردبیل، ایلام، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران، لرستان و همدان نام برد. اسکان مهاجران افغانستانی در تمام شهرستان‌های این استان‌ها ممنوع می‌باشد.

این ممنوعیت‌ها دقیقا مشابه قوانین آپارتاید آفریقای جنوبی است که در آن سیاه‌پوستان حق ورود به مناطق و پارک‌های سفیدپوستان را نداشتند.

س.ک[6] که در ایران به دنیا آمده و در همانجا تا مقطع کارشناسی درس خوانده است در مصاحبه ای که با وی داشتم، صراحتا گفت که در سال ۱۳۸۳ طرح استان‌های ممنوعه برای اسکان مهاجران در مجلس تصویب شد و به صورت قانونی در آمد. نیروهای انتظامی به خانه‌های مهاجرین برای بیرون کردن آنها از خانه‌شان یورش می‌بردند. این امر موجب ترس و وحشت در میان مهاجران شده بود. مدرسه‌ها از ثبت نام فرزندان مهاجران در مناطق ممنوعه خودداری می‌کردند. این کار موجب محرومیت بیشتر آنها از تحصیل می‌شد.

ممنوعیت ازدواج مرد مهاجر با زن ایرانی

س.ک گفت موقع تمدید کارت برادرم که متولد ایران و بزرگ شده ایران است مامورین اداره از او تعهد گرفته‌اند که با هیچ زن ایرانی ازدواج نکند. این تعهد را شرط تمدید کارت او قرار داده بودند.

تبعیض در تحصیلات عالی

چندین رشته‌ تحصیلی در ایران وجود دارد که برای مهاجرین افغانستانی و یا برای فرزندان آنها ممنوع می‌باشد مثل رشته فیزیک، مهندسی کامپیوتر، مهندسی مخابرات امنیتی. اگر یک دانشجوی افغان در رشته‌ای که ممنوع نیست در دانشگاهی که در استان ممنوعه است قبول شود نام او به طور اتوماتیک از میان دانشجویان آن دانشگاه حذف خواهد شد.

چندین رشته‌ تحصیلی در ایران وجود دارد که برای مهاجرین افغانستانی و یا برای فرزندان آنها ممنوع می‌باشد مثل رشته فیزیک، مهندسی کامپیوتر، مهندسی مخابرات امنیتی. اگر یک دانشجوی افغان در رشته‌ای که ممنوع نیست در دانشگاهی که در استان ممنوعه است قبول شود نام او به طور اتوماتیک از میان دانشجویان آن دانشگاه حذف خواهد شد.

تبعیض در استخدام شغلی

طبق بخشنامه مدیر کل اداره اتباع خارجی و وزارت کار و رفاه اجتماعی، مهاجران افغانستانی فقط در شغل‌های ساختمانی، آجرپزی، دفع زباله و کارهای سخت و فیزیکی مجاز به کار کردن هستند که خود  تبعیضی آشکار برای مهاجرین است. [7]

در ایران فارغ‌التحصیلان مهاجر حق کار در ایران را ندارند و اگر بعضی شرکت‌ها آنها را قبول کنند بعد از یک ماه اخراج می‌شوند چون هیچ سازمان بیمه‌ای حاضر به بیمه کردن مهاجر تحصیل کرده ولو که در ایران به دنیا آمده  و در آنجا بزرگ شده باشد و مدرک تحصیلی او از یکی از دانشگاه‌های ایران باشد، نیست.[8]

تبعیض در خدمات بانکی

فردی که با وی مصاحبه می‌کردم گفت بانک‌ها دیگر خدمات کارت بانکی به مهاجران نمی‌دهند و تمام کارت‌های بانکی آنها مسدود شده است. [9]

۲. خشونت گفتاری، زبانی

طبق بخشنامه مدیر کل اداره اتباع خارجی و وزارت کار و رفاه اجتماعی، مهاجران افغانستانی فقط در شغل‌های ساختمانی، آجرپزی، دفع زباله و کارهای سخت و فیزیکی مجاز به کار کردن هستند که خود  تبعیضی آشکار برای مهاجرین است.

در میان مردم ایران، کلمه افغان به اصطلاح مهاجم، وحشی، عقب مانده، کثیف، بی‌سواد و بی‌فرهنگ تبدیل شده است! در حقیقت این موضوع به گذشته برمی‌گردد. به یک کینه تاریخی ایرانی‌ها وقتی که محمود هوتکی یا محمود افغان در سال 1100 شمسی از قندهار به اصفهان حمله کرد و آنجا را تصرف و پادشاه صفویان ایران را سرنگون کرد. از آن تاریخ ایرانی‌ها کلمه افغان را مترادف با متجاوز می‌دانند. بعد از 20 سال که مهاجرین افغانستانی به خاطر جنگ به شوروی به ایران پناهنده شده اند و اکثرا آنها از نظر شکل ظاهری (هزاره‌ها) هم با ایرانی‌ها متفاوت هستند، با انگیزه تحقیر و فشار روانی به مهاجران، آنها را در کوچه و خیابان افغان یا افعی صدا می‌زنند. ایرانی‌ها چه مردم عادی و چه روشنفکر با گفتن این کلمات تعرض‌آمیز و تبعیض‌آمیز و نژادپرستانه به مهاجران، احساس گناه نمی‌کنند بلکه حق خودشان می‌دانند به عنوان مالک ایران و همچنین روشی برای فشار آوردن به مهاجران برای برگشت آنها به افغانستان.[10]

نمونه تعرض گفتاری سال‌های گذشته که مرا به اردوگاه سفیدسنگ فریمان برده بودند از شهر مشهد بعد از قیچی کردن کارت پناهندگی من توسط پلیس نیروی انتظامی، مادرم برای ملاقات به اردوگاه آمده بود و به افسر اردوگاه التماس می‌کرد که پسرم را آزاد کنید و افسر مسئول اردوگاه به مادرم گفت بیایید در دفتر صحبت کنیم. دو سرباز نگهبان که کنار من بودند به یکدیگر می‌گفتند فرمانده مادرش را به دفتر کارش برد تا کارش را بسازد[11] و بعد هم با هم قاه قاه خندیدند و لذت بردند از جمله نیش‌داری که به من زده بودند و این گفتار دو پلیس ایرانی سال‌ها اثر بدی روی روان من گذاشته بود! و من حالا متوجه می‌شوم که ایرانی‌ها با گفتن کلمات تحقیرآمیز به مهاجران لذت می‌برند.

۳. خشونت جسمی

در میان مردم ایران، کلمه افغان به اصطلاح مهاجم، وحشی، عقب مانده، کثیف، بی‌سواد و بی‌فرهنگ تبدیل شده است! در حقیقت این موضوع به گذشته برمی‌گردد. به یک کینه تاریخی ایرانی‌ها وقتی که محمود هوتکی یا محمود افغان در سال 1100 شمسی از قندهار به اصفهان حمله کرد و آنجا را تصرف و پادشاه صفویان ایران را سرنگون کرد. از آن تاریخ ایرانی‌ها کلمه افغان را مترادف با متجاوز می‌دانند. بعد از 20 سال که مهاجرین افغانستانی به خاطر جنگ به شوروی به ایران پناهنده شده اند و اکثرا آنها از نظر شکل ظاهری (هزاره‌ها) هم با ایرانی‌ها متفاوت هستند، با انگیزه تحقیر و فشار روانی به مهاجران، آنها را در کوچه و خیابان افغان یا افعی صدا می‌زنند.

ضرب و شتم مهاجران افغانستانی در صف‌های نانوایی در سال‌های گذشته و زدن مهاجران افغانستانی در خیابان‌ها و محل کار و تعرض و تجاوز و لمس بدن زنان مهاجر در شهرها و محل کار و ضرب و شتم مهاجران در پاسگاه‌های پلیس و بیگاری کشیدن از آنها و ضرب و شتم کودکان کار مهاجر توسط ماموران شهرداری که چندین فیلم از آنها در فضای مجازی منتشر شده است، نمونه‌هایی از تعرض جسمی به مهاجران است. انداختن کودک مهاجری که در حال گشتن در سطل زباله بود به داخل آن توسط یک مرد ایرانی و گرفتن فیلم از آن برای خندیدن[12] همه و همه نشان از تعرض و تهاجم فیزیکی بر مهاجران در ایران دارد. این کار برای مردم ایران یک عمل عادی است و حتی تحت پیگرد پلیس هم قرار نمی گیرند.

عمل جنایت‌کارانه حکومت ایران روی مهاجران

از پنج دهه پیش که مهاجران افغانستانی برای کار به ایران می‌آمدند و با حمله شوروی به افغانستان، مهاجران آن کشور برای پناه آوردن به ایران آمده‌اند، هر دو گروه از مهاجران در ایران کارهای سخت و شاقه و فیزیکی می‌کردند و می‌کنند. با گذشت سه نسل از آنها، همچنان در ساختمان‌سازی، جاده‌سازی، کندن فاضلاب، ساخت تاسیسات زیربنایی مثل مترو، جاده، پل و همچنین در کارخانه‌های مواد اولیه مثل کارخانه‌های شن، گچ، سیمان، آهک و کوره‌های آجرپزی کار می‌کردند و می‌کنند. همچنین در صنعت کشاورزی، دامداری و تولید پوشاک و نظافت شهرها اشتغال دارند. مهاجران افغانستانی بسیار تولیدکنندگان خوبی هستند و علیرغم اینکه از حقوق اولیه انسانی محروم هستند و مورد تعرض قانونی، گفتاری، فیزیکی و حقوقی قرار می‌گیرند، در رونق اقتصادی و آبادی و زیبایی ایران بسیار نقش داشته‌ و دارند.

با شروع شدن جنگ داخلی سوریه، سپاه پاسداران که ستون نگه دارنده حکومت ایران است، نقشه شیطانی برای نسل جوان مهاجر کشید و با استفاده از احساسات مذهبی آنها که بیشتر شیعه سنتی هستند نه شیعه سیاسی، ده‌ها هزار نفر از آنها را بسیج و با وعده مدرک اقامت و حقوق چندصددلاری به جنگ داخلی سوریه به نفع دولت بشار اسد فرستادند. این امر منجر به کشته شدن بیش از دو هزار نفر از آنها، هزاران زخمی و صدها اسیر شد. [13]

آنها با این کار کسانی که تولیدکنندگان بسیار خوبی بودند را تبدیل به بردگان جنگی کردند. از آنها آدم‌کش ساختند. از نظر حقوق انسانی، این کار جنایت علیه جامعه مهاجران است. ایران از این طریق امتیازات زیادی از جامعه غربی در جلسات و مذاکرات اتمی کسب کرد. در واقع بدون اینکه کوچکترین حق و حقوقی برای این مهاجران به مثابه گوشت دم توپ قائل شوند، از نیروی جنگی آنان برای نشان دادن قدرت و نفوذ خود و گرفتن امتیازاتی از دول غربی استفاده کردند.

کشتار دسته جمعی مهاجران توسط پلیس ایران

ضرب و شتم مهاجران افغانستانی در صف‌های نانوایی در سال‌های گذشته و زدن مهاجران افغانستانی در خیابان‌ها و محل کار و تعرض و تجاوز و لمس بدن زنان مهاجر در شهرها و محل کار و ضرب و شتم مهاجران در پاسگاه‌های پلیس و بیگاری کشیدن از آنها و ضرب و شتم کودکان کار مهاجر توسط ماموران شهرداری که چندین فیلم از آنها در فضای مجازی منتشر شده است، نمونه‌هایی از تعرض جسمی به مهاجران است. انداختن کودک مهاجری که در حال گشتن در سطل زباله بود به داخل آن توسط یک مرد ایرانی و گرفتن فیلم از آن برای خندیدن همه و همه نشان از تعرض و تهاجم فیزیکی بر مهاجران در ایران دارد. این کار برای مردم ایران یک عمل عادی است و حتی تحت پیگرد پلیس هم قرار نمی گیرند.

در دهه هفتاد شمسی دولت ایران سیاست‌های سختگیرانه‌ دیگری بر روی مهاجران در پیش گرفت. نمونه‌ای از آن کشتار دسته جمعی مهاجران افغانستانی در اطراف اردوگاه سفیدسنگ فریمان توسط پلیس و سپاه است.

ماجرا از فرار مهاجران از اردوگاه سفیدسنگ شروع شد. حکومت روی مهاجرانی که در شهرها ساکن بودند سیاست فشار را در پیش گرفته بود، تمام مهاجران که در شهرها ساکن بودند چه مدرک‌دار و چه بی‌مدرک از سطح شهر با مینی‌بوس‌های «افغان بگیر» توسط پلیس ایران جمع آوری و به اردوگاه سفیدسنگ در مشهد منتقل می‌شدند تا آنها را از مرز رد کنند. همچنین تمام مهاجرانی که بدون ویزا وارد ایران می‌شدند توسط نیروی انتظامی دستگیر و به اردوگاه سفیدسنگ فرستاده می‌شدند.

ظرفیت اردوگاه تا پنج هزار نفر بود. اما پلیس ایران در آن اردوگاه بیش از 15 هزار نفر را برای مدت طولانی شش تا نه ماه نگهداری می‌کرد. امکانات بهداشتی از قبیل دستشویی و حمام به اندازه کافی نبود و شیوع بیماری‌هایی مثل هپاتیت و اسهال  امراض پوستی آغاز شده بود. علاوه بر فقدان امکانات درمانی مثل دکتر و پرستار و فقدان امکانات غذایی در اردوگاه، نگهبانان تلاش می‌کردند با ضرب و شتم مهاجران فشار روحی به آنها وارد کنند تا مهاجران دوباره به ایران برنگردند در حالی که طالبان و جنگ داخلی در افغانستان حاکم بود…

مهاجران از مریضی و گرسنگی دست به فرار دسته جمعی زدند و موفق به باز کردن دراردوگاه شدند و به زمین‌های کشاورزی اطراف اردوگاه فر ار کردند. نیروی انتظامی و سپاه پاسداران منطقه از زمین و هوا و با هلی کوپتر مهاجرین در حال فرار را به گلوله بستند و ده‌ها و صدها تن از آنان را در زمین‌های کشاورزی و بیابان های اطراف کشتند که خود نشان از کشتار دسته جمعی مهاجران توسط پلیس ایران دارد.

همچنین در دو ماه اخیر یک گروه از مهاجران افغانستانی که وارد خاک ایران شده بودند توسط پلیس مرزی ایران کنار رودخانه مرزی هدایت می‌شوند و در شب به طرف آنها تیراندازی می‌کنند تا آنها خودشان را به رودخانه بیندازند. نزدیک به بیست نفر از این گروه پنجاه نفری مهاجران، غرق و عده‌ای نیز مفقودالاثر ‌شدند[14]. بنا به گفته یکی از مهاجران زمانی که آنها در رودخانه در حال دست و پا زدن و غرق شدن بودند پلیس‌های ایران بلندبلند می‌خندیدند و از مردن آنها لذت می‌بردند.[15]

نمونه سوم، شلیک پلیس ایران به ماشین حامل مهاجران است که ۱۴ مهاجر داخل آن بود و بر اثر شلیک پلیس آن ماشین آتش می‌گیرد و ۳ نفر در آن زنده زنده می‌سوزند و بیش از هفت نفر با سوختگی شدید زخمی می‌شوند[16]. تمام این کشتار جمعی مهاجران توسط پلیس ایران مصداق جنایت علیه بشریت است و باید عاملان آن در دادگاه بین‌المللی لاهه محاکمه شوند.

۴. خشونت روانی

از پنج دهه پیش که مهاجران افغانستانی برای کار به ایران می‌آمدند و با حمله شوروی به افغانستان، مهاجران آن کشور برای پناه آوردن به ایران آمده‌اند، کارهای سخت و شاقه و فیزیکی می‌کردند و می‌کنند. با گذشت سه نسل از آنها، همچنان در ساختمان‌سازی، جاده‌سازی، کندن فاضلاب، ساخت تاسیسات زیربنایی مثل مترو، جاده، پل و همچنین در کارخانه‌های مواد اولیه مثل کارخانه‌های شن، گچ، سیمان، آهک و کوره‌های آجرپزی کار می‌کردند و می‌کنند. همچنین در صنعت کشاورزی، دامداری و تولید پوشاک و نظافت شهرها اشتغال دارند. مهاجران افغانستانی بسیار تولیدکنندگان خوبی هستند و  در رونق اقتصادی و آبادی و زیبایی ایران بسیار نقش داشته‌ و دارند.

تعرض روانی روی مهاجران با ساختن آهنگ‌های «هیچکس» خواننده رپ معروف ایرانی که می‌خواند: «کشتار افغانی دیگر واجب شد برای حفظ نسل ایرانی» و همچنین تهیه فیلم و سریال‌هایی که در آن علنا به مهاجران افغانستانی توهین می‌کنند و همچنین نوشتن مقالات در روزنامه‌های رسمی و غیررسمی و همچنین گفتار جملات در قالب جوک توسط کمدین‌ها در تآتر یک نفره و جمعی، صورت می گیرد.

همچنین برخی صاحب نظران و کارشناسان اجتماعی و فرهنگی در مصاحبه‌ها می گویند «ما ایرانی‌ها مردمان مهمان‌نوازی هستند. حال با توجه به چهار دهه پذیرایی از مهاجران افغانستانی خواهان راه حل هستیم». آنها فقط با بکار بردن این تعبیر که مهاجران افغان «مهمان» ما هستند، خواسته یا ناخواسته  پناهنده ها را از حقوق اولیه خود محروم می‌کنند. این برخوردها و دیگر فعالیت‌های فرهنگی موزیک، فیلم و سریال، جوک و تآتر و مقالات روزنامه‌ها و گفتار کارشناسان ضربه روحی و روانی به مهاجران وارد می‌کند. اگر به اینها خشونت های قانونی و حقوقی و خشونت های گفتاری و خشونت های جسمی به مهاجران مقیم ایران را اضافه کنیم؛ می فهمیم که  چه تاثیر مخربی بر  روح و روان مهاجر  می‌گذارد و گاهی آنها را تا سر حد خودکشی  پیش می‌برد.

نتیجه

ظرفیت اردوگاه سفید سنگ  پنج هزار نفر بود. اما پلیس ایران در آن اردوگاه بیش از 15 هزار نفر را برای مدت طولانی شش تا نه ماه نگهداری می‌کرد. امکانات بهداشتی از قبیل دستشویی و حمام به اندازه کافی نبود و شیوع بیماری‌هایی مثل هپاتیت و اسهال  امراض پوستی آغاز شده بود. علاوه بر فقدان امکانات درمانی مثل دکتر و پرستار و فقدان امکانات غذایی در اردوگاه، نگهبانان تلاش می‌کردند با ضرب و شتم مهاجران فشار روحی به آنها وارد کنند تا مهاجران دوباره به ایران برنگردند در حالی که طالبان و جنگ داخلی در افغانستان حاکم بود… مهاجران از مریضی و گرسنگی دست به فرار دسته جمعی زدند و موفق به باز کردن دراردوگاه شدند و به زمین‌های کشاورزی اطراف اردوگاه فر ار کردند. نیروی انتظامی و سپاه پاسداران منطقه از زمین و هوا و با هلی کوپتر مهاجرین در حال فرار را به گلوله بستند و ده‌ها و صدها تن از آنان را در زمین‌های کشاورزی و بیابان های اطراف کشتند که خود نشان از کشتار دسته جمعی مهاجران توسط پلیس ایران دارد.

تبعیض‌ها و خشونت‌ها بر علیه مهاجران در کشوری مثل ایران نتیجه عدم تعریف درست از مهاجرت و جابه جایی انسانی از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر و از قاره‌ای به قاره دیگر در جهان ؛ در ابتدا در افکار دانشگاهیان و فرهنگیان و در ثانی در افکار سیاستمداران و قانون‌گذاران  و در مرتبه سوم در افکار روزنامه‌نگاران و هنرمندان است.

نبود تعریف درست از مهاجرت در قرن ۲۱ در افکار ایرانیان موجب تمام این تبعیض‌ها و تعرض‌ها و تجاوزها روی بیش از سه میلیون نفر مهاجر و مهاجرزاده در ایران می‌شود.


[1]. سخنرانی آقای لاجوردی، جامعه شناس در پاریس در انجمن امیر

جمعیت ایران ۸۰ میلیون نفر است و ۴ میلیون فرزندان مهاجران در ایران که دولت آنها را به حساب نمی‌آورد و نیز افرادی که در ایران مدرک شناسایی ندارند.

[2]. سخنرانی آقای لاجوردی، جامعه شناس در پاریس در انجمن امیر

[3]. تعریف پناهنده در کشورهای مدرن در کنوانسیون ژنو و نیویورک۵۳-۱۹۵۱

[4]. تصویب قانون در سال ۱۳۸۳ در پارلمان ایران، استان‌ها و مناطق ممنوعه برای اسکان مهاجران

[5]. تصویب قانون در سال ۱۳۸۳ در پارلمان ایران، استان‌ها و مناطق ممنوعه برای اسکان مهاجران

[6]. ایشان کارشناس در رشته روانشناسی از دانشگاهی در ایران و متولد ایران و معلم مدرسه خودگردان مهاجران است.

[7]. بخشنامه کارهای مجاز برای مهاجران افغانستانی (منبع: خبرگزاری مهر)

[8]. در مصاحبه‌ای که با دوستان س.ک که فارغ التحصیل در رشته روانشناسی یا دیگر رشته‌ها بودند داشتم  گفتند که نتوانسته‌اند در شرکت‌ها کاری پیدا کنند.

[9]. در مصاحبه با س.ک، ایشان گفتند چند روز است خدمات کارت بانکی ما مسدود شده است

[10]. تجربه شخصی خودم در ایران و خاطره مهاجران افغانستانی که در ایران بوده‌اند.

[11]. خاطرات من از اردوگاه سفیدسنگ فریمان در دهه هفتاد شمسی

[12]. فیلم پرت کردن کودک زباله گرد به سطل آشغال در فیسبوک و یوتیوب

[13]. مصاحبه مسئول فرهنگی تیپ فاطمیون با یک رسانه ایرانی در فضای مجازی

[14]. منبع بی بی سی، رادیو فردا و رسانه‌های افغانستان و غیره.

[15]. سخنرانی رضا جعفری در تظاهرات مهاجران افغانستانی در پاریس

[16]. منبع بی بی سی و رسانه‌های افغانستان و … فیلم آن در فضای مجازی موجود است.