اندک زمانی پس از جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷، لوی استراوس، مردمشناس بزرگ فرانسوی، در نامهای به ریمون آرون نوشته بود در حالی که هنوز خاطرۀ کشتن و فراری دادن بومیان آمریکا را بوسیلۀ مهاجران اروپائی همچون زخمی در پهلوی خود احساس میکند، نمیتواند دربارۀ فلسطینیها احساس دیگری داشته باشد.
بعد از بیش از نیم قرن، در حالی که زخم خونریز هفتاد سال آوارگی فلسطینیها و اشغال سرزمینهایشان، همچنان وجدان بشریت را میآزارد، هنوز هستند کسانی در خود اسرائیل که با سیاستها و رفتارهای حکومت این کشور در مورد فلسطینیها موافق نیستند و برای پایان دادن به اشغال سزرمینهای آنان و احقاق حقوقشان میکوشند.
گیدئون لوی، روزنامه نگار مشهور و برجستۀ اسرائیلی یکی از منتقدان سرسخت اشغال غزه و ساحل غربی است. او همچنین از جنبش فلسطینی «تحریم، عدم سرمایهکذاری و مجازات»* طرفداری میکند. وی که همکاریاش را با روزنامۀ هاآرتز از سال ۱۹۸۲ آغاز کرده، هفتهنامهای نیز به نام منطقۀ شفق منتشر میکند که به شرح رویدادهای سرزمینهای اشغال شده یعنی غزه و ساحل غربی میپردازد. م. ی.
گفتگوی گیدئون لوی با نشریۀ عرب نوین** :
چپ غیرمذهبی و مذهبی اسرائیل تا چه حد از یک موافقتنامۀ صلح که حقوق متقابل اسرائیلیها و فلسطینیها را به رسمیت بشناسد، حمایت میکند؟
بیشتر اسرائیلیها به امکان یک موافقتنامۀ صلح باور ندارند. بیشتر اسرائیلیها باور ندارند که طرف فلسطینیای وجود دارد. بنابراین از این موضوع کمتر صحبتی میشود.
چگونه بنیامین نتابیاهو، که با توجه به تاریخ اسرائیل، سیاستی دست راستی را دنبال میکند، توانسته است چنین محبوبیتی به دست آورد؟
محبوبیت نتانیاهو تنها به یک عامل بستگی ندارد. مجبوبیت او مبتنی است بر ناسیونالیسم، پراکندن نفرت نسبت به فلسطینیها و ایجاد تصویری از اسرائیل که نیازمند به رهبری مقتدر برای متوقف کردن تروریسم فلسطینی است.
مهمترین شگرد نتانیاهو پراکندن ترس است و وقتی که همه میترسند، شما میتوانید خود را به عنوان کسی که همه را زیر بال خود میگیرید و ار همه حفاظت میکنید، معرفی کنید.
میتوانید بگوئید که چگونه هنگامی که به سرزمینهای اشغالی رفتید، با مردم فلسطین گفتگو کردید و شرایط زندگی آنها را دیدید، عقاید شما دربارۀ کشمکش اسرائیل-فلسطین تغییر کرد؟
موضوع تنها دیدار با مردم نیست؛ آنچه اهمیت دارد دریافت خشونت و جنایت اشغال است. من بیش از سی سال در سرزمینهاپی که بوسیلۀ اسرائیل اشغال شدهاند، گزارش تهیه کردهام و هر چه بیشتردیدهام، مخالفتم با اشغال شدیدتر شده است.
به نظر شما چرا در همۀ کشورها برای سیاستمداران این چنین آسان است که با کوبیدن بر طبل سیاستهای ناسیونالیستی از چنین حمایتی برخوردار شوند؟
گمان میکنم علت هم خصلتهای انسانی است و هم شرایط و موقعیتها. من مطمئن نیستم که ناسیونالیسم در همۀ کشورها عملی باشد. استفاده از گفتار ناسیونالیستی در طول تاریخ همواره کارآ بوده، و اکنون کارآترین شیوه برای پایهگذاری قدرت در اسرائیل است. پراکندن ترس، هنگامی که دلایل واقعی برای ترسیدن وجود دارد، آسانتر است، و در اسرائیل چنین دلایلی وجود دارند. بدین ترتیب، شما کافی است این ترسها را چند برابر بزرگ کنید و همچنان در قدرت بمانید.
آیا شما نگران نیستید که «جنبش تحریم، عدم سرمایهگذاری و مجازات» برای مخالفان نتانیاهو در اسرائیل همان قدر آزاردهنده باشد که تحریمهای آمریکا علیه ایران برای ایرانیان معمولی بوده است؟
من بجز همین جنبش راه بهتری برای تکاندادن جامعۀ اسرائیلی نمیشناسم. سالها با این جنبش مخالف بودم، ولی هنگامی که میبینم در جامعۀ اسرائیلی هیچگونه امیدی نیست، «جنبش تحریم، عدم سرمایهگذاری و مجازات» را تنها وسیلۀ مؤثر میدانم. حداقل وسیلۀ خشونتآمیزی نیست و باعث خونریزی هم نمیشود. من واقعاً معتقدم که این جنبش ممکن است بتواند، همچنانکه در آفریقای جنوبی پیش آمد، مؤثر واقع شود.
در پاسخ به کسانی که میگویند تحریم اثر بیشتری خواهد داشت اگر به سرمایهگذاری در سرزمینهای اشغالی محدود شود و نه به سراسر اسرائیل، چه میگوئید؟
جداکردن اسرائیل از اشغال سرزمینهای فلسطینی غیرممکن است.
موضع شما در برابر گروههائی مانند حماس یا حزبالله لبنان چیست؟ آیا باید آنها را هم گروههای صرفاً تروزیستی دانست یا میتوان موضع متفاوتی در برابرشان داشت؟
من حماس را از حزبالله متفاوت میدانم زیرا کاملاً شبیه به هم نیستند. حماس زیر اشغال اسرائیل فعالیت میکند، در حالی که حزبالله چنین نیست. به نظر من حماس از حزبالله واقعبینتر است. واقعیت این است که هر دو طرف به ترور متوسّل میشوند. بسیاری از عملیات اسرائیل را نیز میتوان به عنوان ترور به حساب آورد. فکر میکنم حماس میتواند یک طرف گفتگوی برحق باشد، ولی مطمئن نیستم که حزبالله بتواند طرف گفتگو باشد. حماس در یک انتخابات دموکراتیک (در سال ۲۰۰۶) برگزیده شد. قرار نیست من علاقهای به آنها داشته باشم، امّا این بدان معنی نیست که نباید با آنها گفتگو کنم.
در خاورمیانه هم یک یهودستیزی واقعی وجود دارد و هم مردمی که فقط با اشغال سرزمینهای فلسطینی بوسیلۀ اسرائیل مخالفاند. آیا دریافت این که میان این دو تفاوتی وجود دارد برای شهروندان اسرائیلی دشوار است؟
بله، به این علت که نظام مغزشوئی شدۀ اسرائیل این نظر را تبلیغ میکند که هر گونه انتقاد از اسرائیل ناشی از احساسات ضدیهودی است، و پیداست که این یک دروغ است. ولی نظام مغزشوئی شدۀ اسرائیل، که رسانهها را نیز در برمیگیرد، در انتشار این عقیده کاملاً کارآ بوده است.
حماس برای برانگیختن خشم مردم علیه اسرائیل تا چه حد از تبلیغات ضدیهودی استفاده میکند؟
بسیار کم و شاید هم اصلاً. آنها به چنین کاری نیازی ندارند چرا که علیه اشغالگر مبارزه میکنند و نه علیه مردم یهودی. نیاز چندانی به برانگیختن مردم علیه اشغالگر نیست چرا که هر فلسطینی در غزه و در ساحل غربی هر روز شاهد اشغال است. و در پس این اشغال، اشغالگر قرار دارد و نفرت داشتن از اشغالگر بسیار آسان است. تقریباً غیرممکن است که چنین نباشد.
ایالات متحده برای کمک به ایجاد یک موافقتنامۀ صلح متعادلتر میان اسرائیل و فلسطینیان چه نقشی میتواند بازی بکند؟
ایالات متحده میتوانست ظرف چند ماه به اشغال خاتمه دهد. اگر ایالات متحده از وابستگی اسرائیل به آمریکا برای بیرون راندن آن از سرزمینهای اشغالی استفاده میکرد، اسرائیل چارهای جز اطاعت نداشت. امّا ایالات متحده قصد چنین کاری نداشت و چنانکه پیداست اکنون هم چنین قصدی ندارد.
به نظر شما علت چیست؟
من برای این پرسش پاسخی ندارم. چرا ایالات متحده چنین کورکورانه و خود-به-خودی نه تنها از نتانیاهو، بلکه از حکومت اسرائیل پشتیبانی میکند؟ ایالات متحده بیش از حد پول صرف اسرائیل میکند و من نمیفهمم این کار چه خدمتی به منافعش میکند. من همچنین نمیفهمم چرا در خود ایالات متحده به این موضوع نمیپردازند.
در فرهنگ سیاسی اسرائیل و ایالات متحده چه تغییراتی باید صورت گیرد تا دریافت حکومت و شهروندان این دو کشور از فلسطینیها تغییر کند؟
آنها باید فلسطینیها را به عنوان انسانهائی با حقوق برابر بپذیرند. در اسرائیل تقریباً هیچ کس چنین حقوقی برای فلسطینیها قائل نیست. مردم ایالات متحده باید از حود بپرسند که آیا اشغال نظامی، ظلم و یک وضعیت آپارتاید در قرن بیست و یکم قابل قبول است یا نه. و اگر نیست، آیا باید به تاًمین مالی و حمایت از آن ادامه داد و از هر گونه اقدامی برای پایان دادن به آن خودداری کرد؟
به نظر شما اسرائیل در مقایسه با دیگر رژیمهائی که حقوق بشر را زیرپامیگذارند، وضعیتی استثنائی دارد یا فکر میکنید چنین برآوردی غیرمنصفانه است؟
بسیار روشن است که اسرائیل به این علت که قوانین بینالمللی را در زمینهها و مواد گوناگون به کرّات زیرپا گذاشته مسئول است. این که در دنیا رژیمهای بدتری وجود دارند، در این واقعیت تغییری نمیدهد. اسرائیل مدعی است که بخشی از جهان غرب، بخشی از دنیای آزاد، بخشی از دنیای لیبرال است، و پذیرفتنی نیست که کشوری که ادعا میکند تنها دموکراسی خاورمیانه است، به شیوهای چنین خشن و چنین طولانی به نقض قوانین بینالمللی ادامه دهد.
اسرائیلیها جنگ عراق و به طور کلّی جنگ ایالات متحده علیه ترور را چگونه میبینند؟
واکنش خودانگیخته به هر وضعیتی که در آن اعراب بوسیلۀ غرب سرکوب شوند همواره از طرفدارای اسرائیل برخوردار بوده است، چرا که دشمن دشمن من دوست من است. جنگ عراق با چنین استدلالی دیده شد. تا زمانی که اسرائیل درگیر نشود، تا آنجا که میتوانید بر سرشان بکوبید.
با توجه به آرزوهای سوسیال-دموکراتیک برخی از پایهگذاران اسرائیل، مشاهدۀ این که مسئلۀ اشغال با جامعۀ اسرائیل چه کرده، چقدر سخت بوده است؟
تقریباً به طرزی روزانه دردناک است. و هر روز بدتر و بدتر میشود. اسرائیل به یک وضعیت ثابت (status quo) نائل نشده است و هر روز و هر هفته وضع بدتر میشود.
به نظر شما علت اصلی اشغال ناسیونالیسم و احساس ناامنی اسرائیل است؟
به نظر من علت ترکیبی است از عوامل گوناگون. یکی از عوامل میل به داشتن سرزمینهای بیشتر هم به دلایل امنیتی و هم به دلایل مذهبی است. فکر میکنم این عقیده نیر در میان است که ما ملت برگزیده هستیم و حق داریم چنین کارهائی بکنیم.
*The Boycott, Divestment and Sanctions Movement »» نام کمپینی است که از سال 2005 بوسیلۀ شمار بزرگی از سازمانهای غیرحکومتی فلسطینی بر اساس شمار بزرگی از قطعنامههای سازمان ملل و با الهام از مبارزات ضدآپارتاید علیه آفریقای جنوبی برنامهریزی و آغاز شد. بسیاری از سازمانها یا شخصیتهای دانشگاهی و هنرمندان و برخی اتحادیهها در کشورهای گوناگون از این جنبش حمایت میکنند. در مقابل، بسیاری از کشورهای بزرگ، نظیر فرانسه، کانادا و آلمان، آن را غیرقانونی دانستهاند.
** The New Arab، ۱۵ فوریه ۲۰۱۸.