در دوره رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری در آمریکا آیتالله خامنهای پنهان نکرد که بیشتر مایل به انتخاب شدن ترامپ است تا هیلاری کلینتون. تصور میرود برداشت ایشان این بود که ترامپ قصد دارد ساختار قدرت در واشینگتن را به هم بریزد، که این خواستِ خود او هم هست. دوم، ترامپ اهل داد و ستد و معامله است. بنابراین با او آسانتر میتوان معامله کرد و کنار آمد. سوم، ترامپ به روسها، متحد سیاسی جمهوری اسلامی نزدیکتر است. این نزدیکی، آن گونه که در مورد سوریه نشان داد، میتواند منجر به سیاست همآهنگ تری با ایران بشود. چهارم، ترامپ برخلاف هیلاری کلینتون کاری به نقض حقوق بشر در ایران (علت اصلی عصبانیت خامنهای از آمریکا)، ندارد. البته این نکته درست است که ترامپ نسبت به نقض حقوق بشر چه در آمریکا و چه در کشورهای دیگر حساسیتی ندارد. خامنهای نیز بارها گفته بود آمریکا پس از توافق هسته ای، نقض حقوق بشر را در ایران بهانه خواهد کرد. خواست او این بود که غرب را حول پروژه هستهای سرگرم نگهدارد تا فرصتی برای طرح نقض حقوق بشر درایران پیدا نکنند. با توجه به این چهارفرض، آیا برداشت خامنهای از سیاست ترامپ درست بوده است؟
ترامپ پس از اعلام پیروزی هنوز سیاست روشنی در ارتباط با ایران اعلام نکرده است. تنها دراولین حرکت خود ایران را در لیست 7 کشور حامی تروریسم قرار داد که با واکنش جمهوری اسلامی روبرو گردید. هفت کشور مسلمانی که شهروندانش نمیتوانند تا 90 روز ویزای آمریکا را دریافت کنند؛ و در آینده نیز برای ورود به آمریکا باید مراحل خاصی را طی کنند. البته برای جمهوری اسلامی مهم نیست که ایرانیان نتوانند آسان به آمریکا سفرکنند. نا خشنودی آنها از آنجا است که غیرایرانیها، حتا ایرانیهای مقیم خارج اگر در 5 سال گذشته به ایران سفر کرده باشند برای ورود به آمریکا مشمول بازبینی ویژه خواهند بود. این اقدام رفت و آمد و در نتیجه سرمایه گذاری در ایران و انتقال پول را محدود میکند. علی رغم این اقدامات، به دلایلی که در زیر توضیح داده میشود سیاست دولت جدید آمریکا نسبت به ایران هنوز روشن نیست.
مثلث پوتین، ترامپ و ایران
برخی تصور میکنند سیاست همآهنگ ترامپ و پوتین و رابطه گرم روسیه با ایران سبب خواهد شد که نگاه آمریکا به جمهوری اسلامی نیز تغییر کند. به نظر نگارنده این ارزیابی دقیق نیست. زیرا دولت روسیه، مانند دولت اسرائیل وعربستان علاقهای ندارد که رابطه ایران و آمریکا عادی شود. آنها همواره از تضاد و تقابل جمهوری اسلامی با آمریکا سود بردهاند. روسها به دلیل گل آلود بودن رابطه ایران و آمریکا، جمهوری اسلامی را تابع اراده خود کردهاند. روسیه بطور طبیعی در پی منافع خود بوده و هست. برای نمونه برخلاف رابطه گرم با جمهوری اسلامی منافع آنها ایجاب میکرد که در تحریم همه جانبه علیه جمهوری اسلامی درکنار آمریکا قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد و شورای حکام آژانس بین المللی اتمی را تصویب کنند. این سیاست روسها از این به بعد نیز ادامه خواهد یافت. برخلاف حکام جمهوری اسلامی اصل برای روسیه منافع ملی خود است. دولت اسرائیل نیز میکوشد که ترامپ راعلیه برجام و جمهوری اسلامی برانگیزد. اسرائیل و عربستان سعودی هم خوب میدانند که با عادی شدن رابطه ایران با آمریکا دیگر نمیتوانند به دلیل تهدیدهای جمهوری اسلامی از آمریکا امتیاز بگیرند.
مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی
دولت آمریکا در سه مورد با جمهوری اسلامی اختلاف اساسی دارد. اختلافاتی که به نظر نمیرسد در سیاست دولت جدید نسبت به آنها تغییری ایجاد بشود:
نخست، پروژه هستهای و ناراضی بودن ترامپ از توافق موسوم به برجام. ترامپ ممکن است خودش اعتراضی به توافق نداشته باشد. اما اگر بخواهد از تهدیدی که او در دوره کمپین انتخابات ریاست جمهوری علیه برجام بکار برد، یعنی پاره کردن توافق فاصله بگیرد باید به نوعی آنرا توجیه کند.
دوم، دشمنی با اسرائیل در حد نابودی آن، و پشتیبانی همه جانبه جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان، حماس و شیعیان حوثی در یمن. با توجه به حمایتی که ترامپ تا کنون از نتانیاهو نشان داده است و همخوانی بسیاری از نظرات آنها با یکدیگر، از جمله انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم، بعید به نظر میرسد که ترامپ دشمنی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل را نادیده بگیرد و سیاستی متفاوت از آنچه هست اتخاذ کند.
سوم، پشتیبانی جمهوری اسلامی از تروریسم و سیاست بی ثبات کردن منطقه خلیح فارس به زیان متحدان اقتصادی، و نظامی آمریکاست. اینکه جمهوری اسلامی یکی از مراکز تولید تروریسم و حامی آن بوده است برای آمریکاییها چه جمهوری خواه و چه دمکرات تقاوتی نمیکند. بر سر مهار رژیم ایران نیزتوافق وجود داشته است. اما در شیوه مهار و مقابله با جمهوری اسلامی سیاست واحدی وجود نداشته است. دولت جرج دبلیو بوش خواهان کار برد اهرم نظامی بود که به دلیل خطای فاحشی که درعراق مرتکب شد قادر نشد کاری علیه جمهوری اسلامی انجام بدهد. برعکس آن را تقویت کرد. دولت باراک اوباما سیاست کاملا متضاد یعنی مذاکره و نرم کردن جمهوری اسلامی را در پیش گرفت. علی رغم این تلاش جمهوری اسلامی به سیاست حمایت از حزب الله، حماس و شورشیان حوثی، بی ثبات کردن منطقه خلیج فارس، تحریک مخالفان حکومت کشورهای عربی و سعی درگسترش نفود خود ادامه داده است. ترامپ امروز با چنین وضعیتی روبرو است. آیا او به سیاست تهدیدهای جنگی باز خواهد گشت؟ پاسخ به این پرسش به رفتار و سیاست جمهوری اسلامی هم بر میگردد. پاسخ به تحریکاتی که سپاه پاسداران در دوره اوباما علیه نیروهای آمریکایی در خلیج فارس به راه میانداخت برای ترامپ که شخصیتی واکنش گراست قابل پیش بینی نخواهد بود. او در کمپین انتخاباتی گفته بود که اگر به جای اوباما بود دستور شلیک به قایقهای جنگی ایران که به ناوگان آمریکا در خلیج فارس نزدیک شدند را میداد.
ترامپ و برجام
1.ترامپ درطی کمپین انتخاباتی تهدید کرد که “برجام”، یا توافق هسته ای، با ایران را پاره خواهد کرد. زیرا به ادعای او این توافق به سود ایران نوشته شده، صد و پنجاه میلیارد دلار پول نقد به جمهوری اسلامی داده شده و خطر دست یابی آنها به سلاح هستهای را برطرف نکرده است.
گذشته از اینکه این ادعا بر واقعیت منطبق نیست، ضد و نقیض گوییهای اعضای کابینه ترامپ و سکوت او بعد از انتخاب شدن در این باره نشان میدهد که حد اقل در این مورد بر تهدید خود آنگونه که گفته بود، یعنی پاره کردن توافق، پای بند نخواهد ماند. ژنرال مایکل فلین، معاون دفتر اطلاعات وزارت دفاع آمریکا در دوره اوباما، و مشاورامنیت ملی ترامپ پا را از حد پاره کردن توافق فراترنهاده و گفته است: “تغییر رژیم درتهران بهترین راه برای متوقف کردن برنامه اتمی ایران است.” اما ژنرال جمیزماتیس وزیر دفاع دولت ترامپ، گفته است اگر چه توافق با ایران غیردوستانه است، اما وقتی آمریکا قراردادی را امضا کرد باید پای حرفش بایستد و با متحدین اش کارکند”. مارک پمپئو، رئیس جدید سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) نیز معتقد است که توافق برجام باید حفظ شود. رکس تیلرسون وزیر امورخارجه ترامپ ایران را همراه کره شمالی تهدید علیه جهان خوانده است. وی ضمن اشاره به اینکه ایران به تعهدات خود عمل نخواهد کرد، خواستار رد این توافق هم نیست، اما تأکید کرد درآن بازنگری کامل خواهد شد.
نظر این چهارعضو اصلی کابینه ترامپ در حوزه سیاست خارجی ضمن نگاه خصمانه به تلاشهای ایران برای بی ثبات کردن منطقه، بطورضمنی موافق حفظ توافق هستهای با ایران است. با توجه به این نظرات و تهدید ترامپ در دوره انتخابات مبنی بر پاره کردن توافق، به نظر میرسد حد اقل برای کوتاه مدت سیاست آمریکا در باره برجام سکوت و ادامه سیاست تا کنونی خواهد بود. مگر آنکه جمهوری اسلامی عامل تحریک و برانگیختن سیاست دیگری بشود. کما اینکه در گذشته نیز عامل اصلی تمام تحریمها، از اشغال سفارت و گروگان گیری کارکنان آن تا پنهانکاری و دروغگویی در باره برنامه هستهای بود. این بار نیز ممکن است در اجرای تعهدات دچار اشتباه محاسبه، یا پنهان کاری شوند و بهانه به دست مخالفان برجام در آمریکا بدهند. آنگونه که اخیرا تولید آب سنگین یک درصد از میزان حد توافق بالاتر رفت. این مسأله توسط آژانس بین المللی اتمی کشف شد و ایران بلافاصله آنرا اصلاح کرد. یا باعملیات تحریک آمیز نظامی قایقهای سپاه در خلیج فارس علیه ناوگان دریایی آمریکا ترامپ واکنش گرا را به عرصه عمل تلافی جویانه بکشاند. بنابراین، رژیم ایران باید بسیار دست به عصا حرکت کند و تهدیدها و رجزخوانی علیه آمریکا را هم که این روزها بیشتر برای مصرف داخلی در رقابتهای انتخاباتی است کنار بگذارد.
مسئله اسرائیل
2.مشکل دومی که ترامپ را دربرابر جمهوری اسلامی قرار میدهد دشمنی با اسرائیل و خواست نابودی آن است. برای جمهوری اسلامی کنار نهادن این شعار که تودههای متوهم و متعصب، و همچنین نیروهای ضد اسرائیل را حول آن بسیج میکند آسان نیست. این دو گانگی حداقل مانع از آن میشود که دو کشور بتوانند با یکدیگر یک رابطه عادی برقرار کنند. بنابراین کشمکش در این زمینه ادامه خواهد یافت.
در زمینه توافق هسته ای، همانند آمریکا در اسرائیل نیز نظریکسانی وجود ندارد. برخلاف نظر سر سختانه ناتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و خواست او از ترامپ برای باطل کردن توافق هستهای برجام، دستگاه امنیتی اسرائیل اعلام کرده توافق هستهای با ایران نباید شکسته شود، بلکه باید بطور جدی مراقب بود که ایران تعهدات خود را بطورکامل اجرا کند. نظرات متناقض دراسرائیل نیز میتواند پشتوانه ادامه سیاست سکوت ترامپ در این رابطه باشد.
چگونگی اجرای توافق در ایران بیش ازهرعامل دیگر میتواند در حفظ توافق برجام نقش داشته باشد. زیرا از یکسو بخشی از قدرت سیاسی در آمریکا و دیگرکشورهای امضا کننده توافق، خواهان حفظ آن هستند و ازسوی دیگر مخالفان در پی یافتن بهانهای قانونی که آنرا نقض قرارداد توسط ایران بدانند و در صدد باطل کردن آن برآیند.
افزون بر نخست وزیر اسرائیل، کشورهای عرب همسایه ایران، به ویژه دولت عربستان سعودی با توافق هستهای مخالفاند و معتقدند رژیم ایران قابل اعتماد نیست. آنها این مسأله را نیز یاد آورمی شوند که علی رغم توافق برجام، ایران در حال گسترش ساخت موشکهای قاره پیمای جدیدی است که خاک اروپا را نیز در تیررس خود قرار میدهد. اما کشورهای اروپایی برخلاف نظر مخالفان، خواهان حفظ توافق با ایران هستند. آمریکا در بر هم زدن توافق هستهای نمیتواند نظر دیگر امضا کنندگان توافق یعنی اتحادیه اروپا، روسیه و چین را نا دیده بگیرد. انگیزه عربستان سعودی در مخالفت با توافق هستهای عادی نشدن روابط ایران با آمریکا نیز هست.
مدافعان توافق هستهای معتقدند اگر ترامپ توافق را باطل کند به معنای برگشت به آلترناتیو جنگ است. این درحالی است که تحریم و درپی آن توافق هستهای مانع از بروز جنگ شد. آیا ترامپ خواهان جنگ با ایران است؟ محور سیاست ترامپ کسب درآمد بیشتر برای آمریکا است، نه لزوما جنگ با ایران. اما او شخصیتی است که به هر نظر و گفتهای واکنش نشان میدهد. برخورد خصمانۀ مقامات جمهوری اسلامی میتواند موجب واکنش خشونت بار ترامپ بشود. او حتی در پی ماجراجوییهایی مانند در کنترل در آوردن چاههای نفت موصل نیز هست. پس میتواند برای حفظ موقعیت برتر خود و یا ناتوانایی درانجام وعدههای خود، فاجعه ساز هم باشد.
مسئله تروریسم
3.موضوع سوم تروریسم است. جمهوری اسلامی و آمریکا به دلایل مختلف خواهان مقابله با گروهای تروریستی مانند داعش و شکست آنها هستند. اما ترامپ جمهوری اسلامی را نیز مولد وحامی گروههای تروریستی مانند حزب الله لبنان میداند. رابطه جمهوری اسلامی با حزب الله لبنان، و حماس، نگرانی اسرائیل، و همچنین تلاش برای بی ثبات کردن منطقه خلیج فارس، نگرانی کشورهای عرب منطقه و متحدان آمریکا از جمله موضوعاتی است که باعث میشود فاصله میان آمریکا و جمهوری اسلامی باقی بماند. مایکل فلین، مشاورامنیت ملی ترامپ شلیک یک موشک بالیستیک توسط جمهوری اسلامی درآخرین روز ماه ژانویه 2017 و حمله به یک شناور نیروی دریایی عربستان سعودی توسط شبه نظامیان حوثی که مورد حمایت ایران هستند را نادیده گرفتن قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست و شدیدا به ایران هشدار داد. این نمونهای از تحریکاتی است که میتواند به درگیری نظامی آمریکا با ایران منجر شود.
نکته قابل توجه دیگر فروکش کردن موج مخالفت با برجام در ایران است. اصول گراهای تندرو حامی خامنهای همواره با بهانه اینکه توافق هستهای سودی برای ایران نداشته برآن تاختهاند و خواهان باطل شدن آن بودهاند. اما برجام برای اقتصاد نابسامان جمهوری اسلامی حیاتی است. به همین دلیل در برابر سخن ترامپ مبنی برپاره کردن توافق هسته ای، خامنهای واکنش شدیدی نشان داد و گفت در این صورت او آنرا آتش خواهد زد. برخلاف ظاهر، خامنهای نشان داد که حفظ برجام برای او حیاتی است. اما کیهان درادامه سیاست قبلی خود پاره کردن برجام را بهترین موضع ترامپ نامید. این بخشی از بازیهای دوگانه تند روها از جمله رهبر است. پس از انتخاب ترامپ و جدی شدن باطل کردن توافق، برخی اصول گراهای تندرو نیز نگران شکسته شدن توافق و وضعیت نظام شدند. آنها نیز دریافتهاند که شکسته شدن توافق میتواند پی آمدهای اقتصادی سنگینی برای نظام داشته باشد.
اصول برجسته توافق
درتوافق برجام در برابر برداشتن تحریمها ایران پذیرفت 98 درصد ذخایر اورانیوم غنی شده را کاهش دهد. تعداد سانتریفوژها را از 19000 دستگاه به 5060 برساند و بقیه را ازدور خارج سازد و تنها هزار سانتریفوژدر فردو نگهدارد و آنجا را به مرکز تحقیقاتی تبدیل کند. رآکتور آب سنگین اراک را نیز زیر نظارت بین المللی بازطراحی کنند. میزان غنی سازی اورانیوم را که به 19.5 درصد رسانده بود در حد 3.5 در صد که استفاده علمی دارد محدود نماید و مقدار ذخیره اورانیوم غنی شده را زیر 300 کیلو گرم نگه دارند. همه این اقدامات برای آنکه جمهوری اسلامی نتوانند از اورانیوم غنی شده و ساخت پلاتونیوم برای سلاح هستهای استفاده کند. این محدودیتها برخی بعد از ده (10) سال و برخی بعد از 15 سال برداشته خواهد شد. اما ترامپ و اسرائیل خواستار آنند که پروژه اتمی ایران بطور کامل و برای همیشه متوقف شود. دولت اوباما معتقد بود که توافق توانسته برخلاف کره شمالی پروژه اتمی ایران را زیرکنترل درآورد و درصورت بروز یک جنگ ایران نمیتواند به سمت ساخت بمب هستهای برود.
سخن پایانی
نظرات دو گانه مقامات آمریکایی نشان میدهد که دولت ترامپ با سیاست دولت روحانی مسألۀ جدی پیدا نخواهد کرد. مشکل با تندروها به رهبری خامنهای و سپاه پاسداران و آنهایی است که در صدد ادامه حفظ شکاف و دشمنی با آمریکا و ایجاد بی ثباتی در منطقه هستند. یعنی کسانی که میخواهند نا تواناییهای داخلی خود را با ایجاد بحران در منطقه جبران کنند.
اول فوریه 2017