بحران با توافق اتمی به خانه باز می گردد

farneh ny Rooz bild فرزانه روستاییپروژه های هسته ای ایران  که اوایل انقلاب آن را طرحی طاغوتی می نامیدند پس از فاجعه جنگ هشت ساله کم کم با نگاه  جدیدی مواجه و تبدیل شد به مرکز توجه حاکمیت سیاسی ایران. بی تردید نگاه شاه ونیز احتمالا بلند پروازی های هاشمی رفسنجانی در توسعه طرح های هسته ای ایران مهم ترین نقش را بر عهده داشته است. اما هر چه بود٬ از زمانی که پروژه های هسته ای ایران به کاربرد دو جانبه نظامی متمایل شد عملا از خط قرمزهایی عبور کرد که بازگشت از آن مستلزم تحمل هزینه های سنگین جبران ناپذیر بین المللی است.

بر اساس منطقی که جهان پس از جنگ جهانی دوم بر پایه آن بنا شده است قرار نیست و نبوده است که به غیر از پنج عضو دائمی سازمان ملل٬ یعنی  آمریکا فرانسه چین بریتانیا و روسیه  هیچ کشور دیگری  مسیر کامل اتمی شدن را طی کنند.  هند ٬ پاکستان ٬ و نیز کشور کره شمالی که شباهت چندانی به کشورهای امروزی ندارد استثناهایی هستند که در مقاطع خاصی این مسیر را رفتند و هم اتمی شدند و هم کلاهک و هم موشک حمل سلاح هسته ای را ساختند. اسراییل یک استثنای تاریخی است که در هیچ زمینه ای  نمی توان به عنوان یک کشور عادی آن را مورد ارزیابی قرار داد.

بخش مهمی از تاریخ روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم اساسا مربوط به  تحولات و تنش در روابط شرق و غرب در جنگ سرد بوده است. وقتی از جنگ سرد سخن می گوییم رقابت و مسابقه تسلیحاتی کشورهای اتمی نقش تعیین کننده ای در روابط امنیتی و دفاعی این کشورها داشته است. ازآغاز جنگ سرد ۱۹۴۵ تا سقوط اتحاد شوروی۱۹۹۱ و تا  فروپاشی دیوار برلین ۱۹۹۲برای حدود۴۵  سال شاید نقطه اوج چنین تنشی رقابت بر سر منفجر کردن سریع تر یک بمب هسته ای و بعد منفجر کردن اولین بمب هیدروژنی بوده است تا موجب بازدارندگی طرف مقابل شود. هدف از این همه شتاب در منفجر کردن بمب اتمی و نیز منفجر کردن اولین بمب نیتروژنی این بوده است که به  بلوک مقابل بفهمانند ما به لحاظ دفاعی توانایی مقابله با هر تهدید اتمی را داریم و هر حمله اتمی احتمالی با حمله اتمی مشابهی تلافی خواهد شد.

موازنه وحشت یا موازنه در توانایی  ایجاد سرزمین های سوخته برای حریف عنوانی است که می توان برای این سال های پر تنش انتخاب کرد ٬ یعنی سال هایی که رهبران آمریکا و اتحاد شوروی به هر جا سفر می کردند کیف مخصوص  صدور اجازه حمله اتمی را نیز با خود داشتند یا خط تلفن  قرمز همیشه در دسترس آن ها بود تا هم بتوان از فرصت طلایی تلافی اتمی حداکثر بهره را ببرند و هم اینکه در صورت بروز هر گونه سوء تفاهمی بتوان از رخداد یک فاجعه اتمی ـ انسانی جلوگیری کرد. در این میان٬ به دفعات رادارهای آمریکا در آلاسکا پرواز دسته غازهای مهاجر را از مناطق حساس با پرواز بمب افکن های استراتژیک شوروی یا شلیک موشک های بالستیک اشتباه گرفتند و واحدهای نظامی برای مقابله اتمی به حال آماده باش اتمی در آمدند و حتی در بحران کوبا در آستانه نبرد اتمی قرار گرقتند.

چه کشوری چه زمانی و چرا بمب اتمی/ هیدروژنی خود را منفجر کرد؟

 آمریکا از وحشت اینکه آزمایشگاه های اتمی آلمان نازی زودتر به خط پایان مسابقه ساخت اولین  بمب اتمی برسند طی چند سال پروژه مانهتن را با کمک انگلیس و کانادا تکمیل و با عجله بمب را در هیروشیما و ناگازاکی آزمایش کرد. هدف این بود تا یک بازدارندگی مطلق به نفع آمریکا علیه همه طرف های  جنگ ایجاد شود و هر چند دیگران جنگ را آغاز کردند٬ اما این آمریکا باشد که جنگ را به پایان می رساند.

عملیات حیرت آوری که جنگنده های ژاپنی در پرل هاربر انجام دادند و ناوگان اقیانوس آرام آمریکا را دو ساعته در دسامبر ۱۹۴۱ نابود کردند هر گونه تردید آمریکا را در وارد شدن به جنگ و تسریع در روند ساخت اولین بمب اتمی از بین برد. در جریان حمله به پرل هاربر برای مثال ٬ ژاپنی ها با پرتاب حساب شده فقط یک بمب خاص بسیار سنگین بر عرشه ناو یو اس اس ویرجینیا که تا طبقه منفی یازده ناو  نفوذ کرد مدرن ترین ناو جنگی آن زمان را با ۱۱۰۰ سرنشین در کمتر از ده دقیقه غرق کرند. بعد از تسلیم ژاپن  فیلم هایی که جنگنده های ژاپنی  از جزییات حمله به پرل هاربر  و غرق کردن همزمان ده ها ناو و  از بین بردن۲۰۰۰ هواپیما در پرل هاربر ضبط کرده بودند از آرشیو وزارت دفاع  ژاپن به آمریکا منتقل شد. تجزیه و تحلیل این فیلم ها برخی از تحلیل گران نظامی آمریکا را به این نتیچه رسانده بود که ژاپنی ها ممکن بود یکی دو سال بعد با همان تکنیک ٬ شهر واشنگتن یا نیویورک را مورد حمله قرار دهند و آمریکا هیچ توانی برای دفاع از خود در برابر هواپیماهای ژاپنی نداشت٬ به خصوص که خلبانان ژاپنی به نحو حیرت آوری سازماندهی شده  و خوب آموزش دیده بودند.

حمله ژاپن به پرل هاربر آمریکا را واداشت تا دو نیم سال بعد با نمایش  اولین انفجار اتمی به ژاپن و آلمان بفهماند که بمب اتمی یعنی این٬ ودر بازدارندگی علیه دشمن٬ شمار عظیم کشته های دشمن تاثیری در معادلات امنیتی ایجاد نمی کند. بمبی که در آسمان بالای سر هیروشیما منفجر شد بمب ساده ای بود که از اوانیوم ۲۳۵ بسیارغنی شده ساخته شده بود. در حالی که بمب ناگازاکی با کاربرد  پولوتونیم یا پس ماند سوخت راکتور های اتمی ( یعنی همان پس ماندی که قرار بود  در راکتور آب سنگین  اراک تولید شود) منفجر شد. ۶ سال بعد آمریکا اولین بمب هیدروژنی خود را منفجر کرد که قدرت آن صدها برابر یک بمب اتمی است و برای منفجر کردن آن  به یک بمب اتمی نیاز است.

اتحاد شوروی چهار سال بعد برای عقب نماندن از آمریکا اولین بمب اتمی خود را  منفجر کرد و در سال ۱۹۵۵ اولین بمب هیدروژنی خود را آزمایش کرد. اما اتحاد شوروی بزرگترین بمب اتمی تاریخ بشر با با نام ‘‘بمب تزار’’را نیز آزمود.

بریتانیا اولین بمب خود را  در سال ۱۹۵۲ و اولین بمب هیدروژنی را در سال ۱۹۵۷ آزمایش کرد.هدف بریتانیا رسیدن به ظرفیتی بود که بتواند مانع حمله احتمالی شوروی به انگلستان شود.

فرانسه در سال۱۹۶۰ موفق به انجام اولین آزمایش بمب اتمی و هیدروژنی خود شد و تا سال ۱۹۹۵ در مجموع ۲۱۰ آزمایش انجام داد که یا در صحرای الجزایر انجام شد یا در جزایر پولینیزی در اقیانوس آرام. ویژگی فرانسه در انجام برنامه هسته ای این بود که با تمرکز بر دانش بومی و حتی بدون دریافت کمک از آمریکا موفق به توسعه برنامه اتمی و انجام اولین آزمایش اتمی شد.

چین اولین آزمایش اتمی خود را در سال ۱۹۶۴ با هدف مقابله با شوروی و آمریکا انجام داد. دو سال بعد چینی ها اولین کلاهک اتمی را ساخته و بر یک موشک آماده شلیک نصب کردند. در سال ۱۹۶۷ چینی ها با انجام اولین آزمایش بمب هیدروژنی روند تحقیقات اتمی را تکمیل کردند.

هند در سال ۱۹۷۴ اولین آزمایش اتمی را با نام‘ لبخند بودا’ انجام داد و در سال ۱۹۹۸ یک بمب هیدروژنی را منفجر کرد. هندی ها در جریان تحقیقات اتمی خود از راکتوری که کانادا به این کشور داده بود حداکثر استفاده را کردند و در مقاطعی آزمایش هایی انجام دادند که برخی معتقدند پروژه مشترک اسراییل و هند بوده است.

پاکستان در سال ۱۹۹۸ در پاسخ به پنج انفجاری که هندی ها چند هفته قبل انجام داده بودند پنج آزمایش اتمی انجام دادند  در حالی که از سال ۱۹۷۰ فعالیت اتمی خود را آغاز کرده بودند. در مورد پاکستان این جمله ذوالفقار علی بوتو معروف است که گفته بود اگر هندی ها بمب اتمی بسازند پاکستان هم بمب اتمی خواهد ساخت حتی اگر لازم باشد ما چند سالی علف بخوریم.

به غیر از کشورهای فوق٬ کره شمالی٬ اسراییل و آفریقای جنوبی هم در سطحی از دانش هسته ای قرار گرفتند که آزمایش اتمی انجام دادند و مسلح به سلاح هسته ای شدند.

معنای پازل  تاسیسات هسته ای ایران

از نگاه کارشناسان مسائل استراتژیک٬ ترکیب زنجیره تاسیساتی که در ایران راه اندازی شده است تردیدی باقی نمی گذارد که هدف مدیران سازمان انرژی اتمی ایران به دست آوردن دانشی  است که  بعدا  بتوان از آن دانش در ساخت سلاح هسته ای نیز استفاده کرد. معنای این عبارت این است که ایران در تلاش بوده است تا مسیری را که کشورهای فوق طی کردند با شیوه خود طی کند.

-همین کارشناسان معتقدند

هر چند جامعه ایران شادمان از رسیدن به توافق با جامعه جهانی است اما این بدان معنا نیست که ایران موفق به حل همه بحران های داخلی و خارجی شده است. شاید دقیق ترین تعبیر این است که باید صبر کرد و دید جامعه ایران  بازگشت بحران به خانه را چگونه مدیریت می کند. اکنون زمان رسیدگی به همه ابهام ها پیرامون این است که چرا با تصمیم های فاجعه بار دولت قبلی چنین بلایی بر سر پروژه های هسته ای ایران آمد؟ چه کسی مسئول رسیدگی به هزاران میلیارد دلار خسارتی است که طی چند سال گذشته به واسطه تحریم های بین المللی  بر کشور وارد شد؟ و شاید مهم ترین سوال این است که چه کسانی و کدام جریان سیاسی کشور را به ورطه ای دچار کرد که بازگشت به دوران پیش از تحریم حداقل به بیست سال زمان نیاز است ؟

۱وقتی یک راکتور آب سبک (بوشهر) در ایران وجود دارد و ایران موفق به ساخت راکتور آب سنگین می شود آشکار است که هدف تولید پولوتونیوم است که در ساخت بمب اتمی هم کاربرد دارد. البته هیچ برآوردی وجود ندارد که آیا این امکان برای ایران وجود داشت تا  این حجم عظیم از سوخت هسته ای را در دراز مدت برای کارکرد راکتور اراک تامین کند.

۲  اگر ایران تاسیسات عظیم غنی سازی در نطنز و فوردو راه اندازی کرده که ماورای نیاز های صنعتی است و در تدارک نصب سانتریفوژهای بسیارپیشرفته تر هم هست پس قصد دارد تا حجم بالایی از اورانیوم را غنی کند که نمی تواند فقط مصرف غیر نظامی داشته باشد. این که اصولا ایران توانایی تامین اورانیوم برای این همه سانتریفوژ مدرن را داشته باشد  خود موضوع جدا و قابل بحث و تاملی است.

۳ اینکه ایران مراکز متعدد تحقیقات اتمی را یکی بعد از دیگری راه اندازی کرده است ( مانند همه کشورهایی که قصد ساخت سلاح هسته ای داشته اند) حاکی از این است که حداقل مانند فرانسوی ها قصد داشته اند بدون دریافت کمک از خارج و با تاکید بر دانش بومی به توانایی ساخت حداقل یک سلاح هسته ای برسند.

۴  اینکه ایران تحقیقات موشکی را علاوه بر موشک های میان برد بر ساخت موشک های دوربرد بالستیک و نیز روی پروژه های ماهواره ای تمرکز کرده است یا ماهواره به فضا می فرستد حاکی از این است که در کنار همه فعالیت های اتمی غیر نظامی ایران٬ یک طرح نظامی نیز در حال آماده سازی و پیاده شدن است.

۵ مجموع طرح های تحقیقاتی ایران٬ معادنی که کاویده می شوند٬ تاسیسات آب سنگین و پروژه های تحقیق  روی سانتریفوژهای پیشرفته یا طرح های ساخت کلاهک و احیانا آزمایش شلیک نوترونی ٬ در کنار انگیزه و هزینه ای کلانی که صرف این  پروژه ها می شود همه و همه حاکی  از این است که ایرانی ها  مانند همه کشورهایی که اهداف خاص اتمی داشتند  احتمالا در حال نهایی کردن پروژه ای هستند که برای ساخت یک وسیله انفجاری هم کارایی دارد.

بحران به خانه باز می گردد

شاید بزرگ ترین مشکل برنامه هسته ای ایران این بوده است که  همه فعالیت های اتمی اش با سرعتی ثابت و بدون جنجال تا یک مقطع در حال پیشرفت بود. اما درگیری های داخلی منجر به این شد که کل پروژه های هسته ای ایران در دوران احمدی نژاد وجه المصالحه بحران های داخلی قرار گیرد.

به عبارت دیگر٬ همه دستاورد هسته ای ایران در جریان دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد تبدیل به ابزار و ادوات درگیری یک جریان خاص سیاسی علیه جریان دیگری شد. دولت احمدی نژاد با پشتیبانی رهبر ایران  در برخورد با جامعه جهانی به نوعی ادبیات تهدید آمیز و تحریک آمیز متوسل شد  که هم پرونده هسته ای ایران را از آژانس به شورای امنیت منتقل کرد٬ هم مسیر اعلام تحریم ها علیه ایران را هموار کرد و هم مسیر بازگشت از بحران را بسیار دشوار کرد.

به عبارت دیگر٬ بحران هسته ای ایران با ۵+۱  در اصل ادامه همان بحران سیاسی است که جامعه ایران پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ به آن دچار شد. با توافق نهایی ایران و ۵+۱ در واقع بحرانی که به دلیل ناکارایی داخلی به خارج منتقل شده بود دوباره به داخل بازگشته است.

به این ترتیب٬ هر چند جامعه ایران شادمان از رسیدن به توافق با جامعه جهانی است اما این بدان معنا نیست که ایران موفق به حل همه بحران های داخلی و خارجی شده است. شاید دقیق ترین تعبیر این است که باید صبر کرد و دید جامعه ایران  بازگشت بحران به خانه را چگونه مدیریت می کند. اکنون زمان رسیدگی به همه ابهام ها پیرامون این است که چرا با تصمیم های فاجعه بار دولت قبلی چنین بلایی بر سر پروژه های هسته ای ایران آمد؟ چه کسی مسئول رسیدگی به هزاران میلیارد دلار خسارتی است که طی چند سال گذشته به واسطه تحریم های بین المللی  بر کشور وارد شد؟ و شاید مهم ترین سوال این است که چه کسانی و کدام جریان سیاسی کشور را به ورطه ای دچار کرد که بازگشت به دوران پیش از تحریم حداقل به بیست سال زمان نیاز است ؟

 مقایسه طرح های هسته ای ایران و الگوی سد سازی درگتوند!

از یک نگاه٬ دستاورد های هسته ای ایران را شاید بتوان با الگوی سد سازی ایرانی در گتوند خوزستان مقایسه کرد. یعنی قصد داشتند سدی بسازند که دو سه استان زرخیز را از بی آبی واحیانا از خشکسالی نجات دهد٬  اما سد ساخته شده به دلیل اینکه محاسبات کارشناسی لازم انجام نشده بود روی یک گنبد نمکی عظیم بنا شد که پس از آبگیری آب سد را شورکرد. سد گتوند امروز تبدیل به یک فاجعه زیست محیطی دردناک شده است. میلیون ها تن آب اشباع شده از نمک در دره سد گتوند گیر افتاده که درصد شوری آن سی برابر شوری آب خلیج فارس است. نه می شود آن را خشک کرد نه می شود آن را به دریا پمپ کرد  و نه هیچ کاری دیگر.

وقتی حجم هولناک و بی شمار و بی سابقه و برگشت ناپذیر آسیب های ملی ناشی از تحریم های بین المللی را بر نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران مطالعه می کنیم شاید بتوان به این نتیجه رسید که جامعه ایران نه تنها از همه به اصطلاح دستاوردهای هسته ای بهره ای نبرده است که هیچ٬ بلکه دچار ضررهای کلان و جبران ناپذیری شده است که هنوز ته آن ناپیداست. شاید بهترین تعبیری که می توان به کار برد همان مشابهت دادن پروژه هسته ای با عاقبت سد گتوند است.

فرزانه روستایی
farzroostaee@gmail.com