قافله لنگ خامنه‌ای در مذاکرات وین؛ چرا این قافله تا به حشر لنگ است؟

6sd5f4dfgdg حسن شریعتمداری hassan shariatmadariمذاکرات برای احیای برجام در وین٬ در دوره ریاست جمهوری رئیسی و حداقل تا کنون ٬ بیهودگی خود را به طرف های آمریکائی و اروپائی با وضوح بیشتری نشان داده است.

سرسختی مذاکره کنندگان ایرانی٬ برای دستیابی به خواستهائی که تمکین به بسیاری آز آنها٬ حتی در صورت تمایل٬ از سوی رئیس جمهور آمریکا ٬ خارج از حیطه اختیارات او و برخلاف قوانین آمریکاست ٬ چند احتمال را برای طرفهای اروپائی و آمریکائی مطرح کرده است :

  • خامنه ای و سپاه بدنبال زیاده خواهی و کسب امتیازات بیشتر اند و به این منظور غنی سازی را پیش میبرند تا با دست پرتر مذاکره و توافق نهائی را انجام دهند.
  • آنها بدنبال وقت گذرانی میباشند٬ تا بتوانند مشکلات تکنیکی خود را برای تولید سلاح اتمی برطرف کرده و پس از داشتن اورانیوم غنی سازی شده کافی (و بنظر گروهی٬ با دستیابی به تجهیزات و دانش فنی لازم و تقلیل نقطه گریز به چند هفته)٬ دنیا را در عمل انجام شده قرار دهند و به کلوپ دارندگان زرادخانه اتمی دنیا به پیوندند.

با به بن بست رسیدن مذاکرات بطور واضحی تمایل به پذیرش نظر دوم در مذاکره کنندگان اروپائی و امریکائی افزایش مییابد. اما لابیهای جمهوری اسلامی برای پراکندن گیجی و بی تصمیمی بیشتر  وسیاستمداران چندی نیز برای انتقال گیجی خود به دیگران٬ استدلال میکنند که جمهوری اسلامی٬ در وضع اقتصادی وخیم خود٬ امکان ادامه این مسیر را ندارد و بالاخره ناچار به توافق است. و بنا بر این خامنه ای نهایتا جام زهر هسته ای را خواهد نوشید.

مخالفین این استدلال میگویند٬ نظامی که سالها با تجربه تحریم زندگانی کرده و دور زدن آن را به اندازه رفع حوائج ضروری آموخته است٬ تا زمان حصول به نقطه گریز٬ که قاعدتا کوتاهتر از آنست که عموم ناظران حدس میزنند٬ به هر قیمتی (که تجربه نشان داده حاضر به پرداخت آنست)، خواهد توانست اعتراضات را سرکوب کند و تا حصول به توانائی کامل هسته ای دوام بیاورد.

البته بعید نیست و علائم آن نیز در این دوره از مذاکرات مشهود است ٬ که بدستور خامنه ای٬ مذاکره کنندگان٬ قبول کنند که به آخرین مذاکرات با عراقجی برگردند و مذاکرات را از آنجا ادامه دهند. وبا وعده و وعید و در عین حال طولانی نمودن مذاکرات٬ وقتی جو بین المللی آرامتر شد و دوباره خوش باوری و امیدواری بر آن غلبه کرد٬ و زمان لازم نیز خریداری شد٬ سر چماق را بار دیگر نشان دهند. آنها این بازی شل کن و سفت کن را از کره شمالی به خوبی آموخته و بر آن با ابتکارات خود افزوده اند.

کافیست ٬ چند ماه بعد٬ خامنه ای بهانه ای بتراشد و یا بخشی از سپاه و یا شورای امنیت را وادار به مخالفت با مسیر و یا مفاد مذاکرات و توافقها نماید و باقری را کنار بگذارد و یا بازی دیگری سر دهد. در این صورت آنها گامهای تعیین کننده ای در مسیر غنی سازی پیش خواهند بود و با صدای کلفت تری با همتایان غربی خود صحبت خواهند نمود.

به باور من دستیابی به سلاح و تجهیزات اتمی ٬ یک تصمیم استراتژیک خامنه ای و سران سپاه است و آنان افتان و خیزان٬ گاهی تندتر و گاهی کندتر تا حصول به سرمنزل مقصود به هر قیمتی آنرا ادامه خواهند داد.شاید ادامه این کار با یک منطق معمولی سیاسی٬ تضادهای ناگشودنی داشته باشد٬ که حتما چنین است ٬ ولی بیائید از منطق آنان قضیه را پی بگیریم٬ ممکن است درک کارهای آنان که از منظری کاملا دیگر به جهان و انسان می نگرند٬ برای ما آسانتر شود.

به باور من دستیابی به سلاح و تجهیزات اتمی ٬ یک تصمیم استراتژیک خامنه ای و سران سپاه است و آنان افتان و خیزان٬ گاهی تندتر و گاهی کندتر تا حصول به سرمنزل مقصود به هر قیمتی آنرا ادامه خواهند داد. شاید ادامه این کار با یک منطق معمولی سیاسی٬ تضادهای ناگشودنی داشته باشد٬ که حتما چنین است ٬ ولی بیائید از منطق آنان قضیه را پی بگیریم٬ ممکن است درک کارهای آنان که از منظری کاملا دیگر به جهان و انسان می نگرند٬ برای ما آسانتر شود.

در نگاه نخست یک عقل سلیم نه جهان متمدن را در آستانه فروپاشی میبیند و نه در دل آرزوی آن را دارد. اما برآمدگان از این مکتب تحجر و تعصب ٬ عمری است که با این انگاره و آرزو به عرصه اجتماع و سیاست پا گذاشته اند٬ که امریکا به عنوان راس نظام سرمایه داری استکباری٬ در حال فروپاشی و اضمحلال است. این فروپاشی محدود به آمریکا نیست و تازه این اول کار است.

آنها نظام ولایت فقیه شیعی را جایگزین غرب کافر کیش و منحط ٬ میدانند و با این تصور دگم پروریده شده و حاضرند در راه رسیدن به این هدف واهی٬ همه ایران و مردم آن را فدا کنند.

آنها حتی بر طبق قانون اساسی موجود٬ خامنه ای را رهبر امت اسلامی میدانند و عمل آنها بیشتر نشاندهنده این است که برای آنان شیعیان وفادار به آنان در لبنان و عراق و سوریه و بحرین و یمن ٬ بر مردم ناراضی و معترض ایران به مراتب برتری داشته و گروههای وابسته بخود را در خارج از ایران ٬ اگر نه برتر که هم عرض خودی های داخلی میدانند و بقیه مردم را چون اسیرانی٬ مستحق بخور و نمیری بیش نمیدانند.

آنها تمدن غرب را٬ بر نمی تابند وآنرا نماینده مسیحیت منحط رقیب و اسرائیل را ملتی دارای آئین رقیب یهود و عربستان سعودی را سمبل جهان اهل تسنن میدانند و همه آنها را دشمنانی همدست میدانند که جلوی پیشرفت امپراطوری خیالی  آنان را گرفته اند.

خامنه ای در این سه دهه گذشته ٬ تئوری پرداز و مراد و رهبر آنان بوده است.

او برخورداری از اقتدار اتمی را در استراتژی خود ٬ در مرکز این راهبرد قرار داده است.

به تصور او ٬ اتمی شدن ایران برای آمریکائی که دست و پای خود را از خاورمیانه جمع میکند٬ خطری درجه یک نیست و آمریکا بخاطر منافع متحدین خود٬ وارد جنگ با جمهوری اسلامی نخواهد شد.

اسرائیل نیز٬ بدون چراغ سبز و پشتیبانی  آمریکا٬ امکان ورود به یک نبرد تمام عیار را با ایران در آستانه دستیابی به بمب و موشک مجهز به کلاهک اتمی ندارد و در صورت انجام  حمله های حساب شده به سایت های اتمی جمهوری اسلامی نیز٬ میتوان جواب او را با ضربه های انتقام جویانه مستقیم و یا بوسیله متحد ین منطقه ای داد. او بقیه را هم اصلا بحساب نمی گذارد.

او فکر می کند٬ با دستیابی به قابلیت تولید سلاح اتمی در حد صنعتی و نه آزمایشگاهی٬ و پس از پذیرفته شدن اجباری در کلوپ اتمی جهان٬ هیچ رئیس جمهوری  در آمریکا٬ حتی دیگر فکر تعویض رژیم حاکم بر ایران را نیز نخواهد نمود. زیرا حتی در صورت موفقیت در ساقط نمودن نظام٬ سرنوشت دانش اتمی و سلاحهای موجود در زرادخانه ایران و اورانیوم غنی شده در انبارها٬ بدست حوادث نامعلوم سپرده شده و معلوم نخواهد شد که از کجا سر درمی آورد. و این مساله ریسک بسیار بزرگی است که کسی پای آن نخواهد رفت.

همچنین او نیک میداند که اتمی شدن ایران٬ همه کشورهای کوچک و بزرگ منطقه را بسوی دستیابی به سلاح اتمی رانده و جهان با خاورمیانه ای اتمی روبرو خواهد بود.

او این ریسک را نیز می پذ‌یرد زیرا در اندیشه او و اطاق فکرهای منتسبش ٬ کشورهای مجهز به نیروی اتمی ٬ فقط میتوانند٬ جنگ های نیابتی بکنند. تئوری قابلیت ضربه آخر٬ دائما آنها را به اتمی تر شدن بنیه نظامیشان خواهد کشاند. در این صورت ایران به تصور خامنه ای در جنگهای نامنظم و نیابتی٬ چند سر و گردن از رقبای خود جلوتر است و سالهاست که در این زمینه ممارست یافته است.

واضح است که این بازی خطرناک با ریسک بسیار بالا٬ قماری است که اساس آن بر ماجراحوئی گذاشته شده است. نه آمریکا نفس های آخر را میکشد و نه کسی میتواند عدم دخالت آمریکا را در لحظه بی بازگشت و نقطه فرار به ایران تضمین کند و نه اسرائیل فقط قابلیت های خود را در حمله نظامی مستقیم خلاصه می بیند. سابوتاژ بوسیله عوامل فراوان داخلی٬ ترور سران موثر نظام اعم از پاسدار و روحانی وایجاد درگیری با نیروهای منطقه ای و تلاش برای ایجاد منازعات درونی ٬ همه میتواند در کنار حملات حساب شده به سایتهای اتمی در دستور کار اسرائیل باشد. آمریکا میتواند برنامه فلج سازی الکترونیک جدید خود را برای اولین بار در ایران امتحان کند و کشور را به تعطیل کامل بکشاند.

یا خاورمیانه در نهایت عاری از سلاحهای اتمی میشود و اسرائیل نیز مزیت نسبی خود را از دست می دهد و یا در هر دو صورت جمهوری اسلامی آرام آرام ٬ مدل حزب الله را در همه کشورهای منطقه و آفریقا کپی میکند و شبکه نفوذ نظامی و پارلمانی خود را چون اختاپوس هولناکی بجان آنان می اندازد.

مرحله بعد که متقارن با ضعف مفرط آمریکای رودرروی قدرت بالنده آینده یعنی چین است ٬ به تصور خامنه ای مرحله گسترش و تثبیت امپراطوری شیعی در جهان است.

واضح است که این بازی خطرناک با ریسک بسیار بالا٬ قماری است که اساس آن بر ماجراحوئی گذاشته شده است.

نه آمریکا نفس های آخر را میکشد و نه کسی میتواند عدم دخالت آمریکا را در لحظه بی بازگشت و نقطه فرار به ایران تضمین کند و نه اسرائیل فقط قابلیت های خود را در حمله نظامی مستقیم خلاصه می بیند.

سابوتاژ بوسیله عوامل فراوان داخلی٬ ترور سران موثر نظام اعم از پاسدار و روحانی وایجاد درگیری با نیروهای منطقه ای و تلاش برای ایجاد منازعات درونی ٬ همه میتواند در کنار حملات حساب شده به سایتهای اتمی در دستور کار اسرائیل باشد. آمریکا میتواند برنامه فلج سازی الکترونیک جدید خود را برای اولین بار در ایران امتحان کند و کشور را به تعطیل کامل بکشاند.

در وضعیت بحرانی٬ رفتار چین و روسیه نیز برای خامنه ای نمیتواند قابل اتکا باشد. آنها از یک ایران اتمی به هیچ وجه استقبال نمی کنند. احتمال بسیار وجود دارد٬ که در صورت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل٬ آنان نیز در نهایت قطعنامه صادره را وتو نکنند.

سنا و پارلمان آمریکا با تصویب لوایحی سعی در بستن دست آقای بایدن دارند٬ تا او نتواند حتی در حیطه اختیارات فعلی خود نیز تحریم ها را لغو نماید. ادامه حالت نه جنگ و نه صلحی که دائما بسوی وضعیت فوق العاده نزدیک به جنگ نزدیک میشود٬ وضعیت جدیدی  را ایجاد میکند که در طول زمان بودجه ای کلان میخواهد. پولی که خامنه ای در اختیار ندارد. ملتی همراه میخواهد٬ که خامنه ای آنان را در اکثریت وسیع در مقابل خود دارد و سپاهی یک پارچه و با روحیه و آماده به جنگ میخواهد٬ که معلوم نیست با وضع اسفناک داخلی و بین المللی فعلی تا کی٬ استحکام و یکپارچگی ظاهری سپاهی که در رده های بالای آن فساد مالی و جنگ قدرت و تردید نسبت به خامنه ای و عقاید و روشهای او وجود دارد٬  ادامه یابد.

از این گذشته٬ برآمدن یک نیروی تهاجمی و ماجراجو و متعصب شیعه٬ برای اکثریت مسلمانان در طول این چهاردهه زنگ خطری را بصدا درآورد که هر چه زمان می گذرد٬ توده های ناآگاه مسلمانانی را که ابتدا فریب شعارهای ضد اسرائیلی و ضدآمریکائی خمینی و سپس خامنه ای را خورده و تحت تاثیر آنها قرار گرفته بودند٬ بیشتر از این نظام کنده و در مقابل آنان قرار میدهد. بخصوص که دیگر از بذل و بخشش بی حساب مالی نیز خبری نیست.

طالبان هرچند برای مقابله با اشغال شوروی بوسیله آمریکا و عربستان سعودی تقویت و به معنائی ایجاد شدند٬ ولی امروز٬ حکومتشان در بیخ گوش ایران٬ بزرگترین خطر برای ایران شیعی بشمار می آیند. داعش نیز عکس العمل نظام سیاسی شیعی مهاچم ایرانی بوده است ٬ که در رقابت با سپاه پا به عرصه ترور و ماجراجوئی نهاد.

خامنه ای اگر افکار خام خود را کنار نگذارد و یک کرنش خاضعانه در مقابل خواسته های ملت ایران ننماید٬ همه کاسه کوزه های این مدت ماجراجوئی و آدم کشی و تضییع منابع انسانی و مالی٬ یکسره بر سر او خواهد شکست. هرچند علاوه بر او اشخاص زیادی مقصر کمتر شناخته شده٬ در این چهاردهه نقش های اساسی در این ماحرا بازی نموده اند. او میترسد اگر کوتاه بیاید٬ هم مجبور بخوردن چوب و هم پیاز بشود. ملت او را نپذیرد و پایگاه متعصبین ذوب در ولایت را هم از دست بدهد. او در یک بن بست کامل قرار گرفته است و راهی به پس و پیش ندارد.

هنوز تسلط او به تیم مذاکره کننده و سران سپاه و دستگاههای امنیتی گوناگون نظام به حدی است که با وجود این که بسیاری از خودی ها نیز٬ لجبازی و یکدندگی و رهنمودهای سراپا غلط و غیر قابل اجرای  او را علت اصلی به بن بست رسیدن مذاکرات و بیش از آن خطر جنگ و فروپاشی میدانند٬ کسی را یارای پیش بردن خط دیگری در نظام نیست.

او به تناوب ٬ تیم مذاکره کننده بظاهر نرمتری را مانند ظریف و عراقچی تحت لوای روحانی٬ تا آستانه توافق برای وقت گذرانی٬ پس از بن بست حاصل در دوره جلیلی و احمدی نژاد به وین فرستاده بود و هنگامی که میرفت این گره کور تا حدی باز شود٬ دوباره چند گره دیگر بر آن افزود و تیمی را به ریاست باقری کنی به مذاکرات فرستاد تا دوباره به خانه اول بازگردند.

سیاست یک قدم به پیش و دو قدم به پس را دیگر اروپا و آمریکا خوب تشخیص داده اند ولی هنگامی آنها این دغل کاری را دریافته اند٬ که خامنه ای چند صباحی بیشتر احتیاج به خرید زمان ندارد.

او بر کوس جنگ میکوبد. تسخیرحکومت بوسیله سپاه آنهم در هر سه قوه آن و در همه ارکان دیگر انتصابی نظام٬ خبر از یک آمادگی برای جنگی مقدر میدهد.

آنها خود را برای دو نبرد آماده میکنند«: نبردی با ملتی که بر علیه آنها شده و به اعتراض بپا خاسته است و کشورهائی که راهی جز تن دادن به یک رویاروئی با جمهوری اسلامی برایشان نخواهد ماند.

پاشنه آشیل این نظام وضعیت مالی رو به افلاس کامل آنست. درست است که با پول همه کارها قابل انجام نیست٬ ولی بدون وجود پول هیچ کاری جز سقوط و فروپاشی ممکن نمی باشد. پول که نباشد بدنه ذوب شدگان در ولایت فقیه متنعم از سفره نان مردم و حامیان نظام در داخل و خارج به افرادی مخالف و یا بی تفاوت تبدیل خواهند شد و دستگاه سرکوب نیز کارآیی خود را تا حد زیادی از دست خواهد داد. به همین دلیل است که خواسته اصلی تیم مذاکره کننده آزادسازی پولهای بلوکه شده است.

شاید خامنه ای سقوطی همراه با وفاداری به موهوماتی را که به طرفدارانش فروخته٬ سقوطی حماسی و دارای ارزشی تاریخی میداند٬ که او را در خاطره آنها زنده نگه خواهد داشت. او میخواهد برای همیشه امام آدمکشان و فاسدان متوهم بماند و حاضر است کشور ما را به پای این آرزوی عبث بدهد.

شناخت نیات پلید او وظائف ما را سنگین تر میکند. باید بهوش باشیم.