مجلس خبرگان: نامزدها، ترکیب بندی روحانیون و تاثیرات آن

حسن فرشتیان

از زاویه نتایج تصمیمات و خروجی نشست های مجلس خبرگان و از جهت مواضع اتخاذ شده خبرگان در مورد رهبری، نمی توان تفاوت چندانی بین اعضای خبرگان دید. اما با دقت بیشتر می توان دریافت که ترکیب کنونی مجلس خبرگان، ترکیبی کاملا یک دست نیست و حتی نمایندگان کنونی در شرایط ویژه، می توانند رفتارهای متغیری بروز دهند.چگونگی مشارکت مردم و نامزدی کاندیداها نیز تاثیرات متفاوتی خواهد داشت. در این نوشتار ابتدا «گرایشات خبرگان کنونی» را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس نگاهی به وضعیت اجمالی «نامزدان انتخابات مجلس خبرگان» خواهیم داشت و در پایان «تاثیرات چگونگی مشارکت مردم در ترکیب مجلس آینده» را مطالعه خواهیم کرد.

یک – گرایشات خبرگان کنونی

تقسیم بندی گرایشات خبرگان از زاویه های گوناگونی می تواند مورد مطالعه قرار گیرد. در این نوشتار، این گرایشات را بر مبنای درجه نزدیکی و پیروی از نهادهای بالادست نظام مورد بررسی قرار می دهیم. بر مبنای نزدیکی به نهادهای فوق و بر اساس درجه پیروی و انقیاد از حاکمیت، در ترکیب بندی کنونی نمایندگان مجلس خبرگان، چهار گرایش اصلی دیده می شود:

  • گروه اول: روحانیون امنیتی- نظامی
  • گروه دوم: روحانیون رسمی- حکومتی (سنتی نسل اول)
  • گروه سوم: روحانیون سنتی متمایل به حکومت (سنتی نسل دوم)
  • گروه چهارم: روحانیون عملگرا و متمایل به اصلاحات

رابطه کنونی این چهار گروه با رهبری، رابطه انقیاد و پیروی و حمایت و اطاعت است، اما در همین زمینه نیز، درجه این رابطه یکسان و همگون نیست و تفاوت هایی میان گروه های فوق مشاهده می شود. این تفاوت ها، هم در ترکیب و در شرایط کنونی مشاهده می شود و هم در مراحل حساس تصمیم گیری در شرایط فقدان رهبریبه شکل دیگری آشکار خواهد شد.

گروه اول: روحانیون امنیتی- نظامی

اکنون: اطاعت، حمایت و پیروی بدون قید و شرط از رهبری، و حتی گاهی اتخاذ مواضعی تندروتر از رهبری.

در فقدان رهبری کنونی: مجری بدون قید و شرط اراده و تصمیمات نیروهای برتر نظامی و امنیتی مقتدر در حاکمیت.

گروه دوم: روحانیون رسمی- حکومتی (سنتی های نسل اول)

اکنون: پیرو محض رهبری.

در فقدان رهبری کنونی: پیروی از شرایط موازنه قوای سیاسی- مذهبی (به عنوان مثال در برابر فقدان رهبری، اگر این ها در وضعیتی مشابه شرایط کنونی قرار بگیرند، به راحتی می توانند هم پیمان آیت الله هاشمی رفسنجانی بشوند).

گروه سوم: روحانیون سنتی متمایل به حکومت (سنتی های نسل دوم)

اکنون: پیرو رهبری، با حفظ استقلال نسبی ولی بدون اتخاذ هیچ گونه مواضع انتقادی یا پرسش برانگیز.

در فقدان رهبری کنونی: این ها نه تنها به سان گروه دوم، از شرایط موازنه قوای سیاسی- مذهبی پیروی می کنند بلکه کارگردانان و بازیگران موثر در توازن قوا می شوند.

گروه چهارم: روحانیون عمل گرا و متمایل به اصلاحات

اکنون: پیروی و اطاعت قانونی از رهبری. پیروی از رهبری عملا شرط اساسی ورود به مجلس خبرگان و باقی ماندن در آن است، لذا این گروه نیز از همین قاعده بازی پیروی می کنند. ولی از هم اکنون نقدهایی آرام به شرایط کنونی داشته وتمایلاتی به هاشمی رفسنجانی و هم پیمانی با وی دارند. چنان چه تمایلات مکنون خویش را با صدایی بلند بر زبان آورند بدون تردید در دوره بعدی موفق به ورود به مجلس نخواهند شد و چه بسا در همین دوره جاری نیز ناچار به ترک مجلس شوند (نمونه آیت الله سید علی محمد دستغیب).

در فقدان رهبری کنونی: آشکار کردن تمایلات عمل گرایانه و بروز گرایشات اصلاح جویانه.

دو- نامزدان انتخابات مجلس خبرگان

نامزدی و ثبت نام روحانیون جهت شرکت در انتخابات مجلس خبرگان می تواند برای کاندیداها سود و منافعی داشته باشد و یا احیانا نتیجه معکوسی در سرنوشت آینده آنان داشته باشد. ورود به مجلس خبرگان نیز دارای تبعات و نتایجی برای آنان است. قاعدتا، روحانیون، این نتایج مثبت و منفی را رصد می کنند و بر مبنای آن نامزد انتخابات می شوند یا نمی شوند.

الف- روحانیون سنتی و دارای پایگاه و مقبولیت اجتماعی:

سود نامزدی برای آنان: این روحانیون غالبا از حمایت برخی از مراجع سنتی برخوردار و به بیوت آنان مرتبط و وابسته هستند. نامزدی و انتخاب شدن به نمایندگی مجلس برای آنان اقتدار محلی و منطقه ای می آفریند. علاوه بر اقتدار دینی، آنان در اقتدار سیاسی حاکمیت نیز مشارکت می جویند و از امکانات دولتی، در سطح کشور و یا حداقل در سطح منطقه تحت نفوذ خویش، بهره می برند.

زیان نامزدی برای آنان: از دست دادن استقلال نسبی و برچسب خوردن به «روحانی حکومتی»شدن و در نتیجه تضعیف جایگاه سنتی آنان در نزد مراجع سنتی و اقشار سنتی هواداران متدین.

ب- روحانیون جوان سنتی:

سود نامزدی برای آنان: با ثبت نام در انتخابات مجلس خبرگان، مدعی «اجتهاد» می شوند و با قبولی در امتحانات مربوطه، اجتهاد خویش را تثبیت می کنند. در وضعیت کمرنگ شدن شیوه های قدیمی و گواهی های سنتی اجتهاد، و در شرایط مدرک گرایی، اهمیت این شیوه دوچندان می شود. این روحانیون پس از این امتحانات به صورت جدی، لقب «آیت الله» به خود می دهند یا به آنان داده می شود و احیانا در صورت ادامه درس و بحث حوزوی و ممارست و جدیت بر آن می توانند در آینده به سمت جایگاه «مرجع تقلید» شدن گام بردارند.

زیان نامزدی برای آنان: در صورت رد شدن در امتحانات فقهی، جایگاهی را که مدعی هستند،در افواه عمومی از دست می دهند و با این اقدام برای مدتی ادعای خویش (مجتهد بودن) را زیر سوال می برند. در صورت پذیرفته نشدن در گزینش سیاسی، آینده جایگاه سیاسی خویش را زیر سوال می برند و به ناچار بایستی تا مدتی از رسیدن به مقامات بالای سیاسی- اجتماعی مرتبط با حکومت صرف نظر کنند. برچسب «زاویه داشتن با حکومت اسلامی» در شهرستان ها و مناطق کوچک تر تا مدت بیشتری برای آنان زیان آور است. از سویی دیگر، به مجرد نامزد شدن زیر ذره بین نهادهای مختلف امنیتی می روند و پرونده شخصیتی آنان در بخش های امنیتی مربوط به مسولان، تحت نظر و مراقبت سیاسی- امنیتی ویژه ای قرار داده می شود.

ج- روحانیون عمل گرا و متمایل به اصلاحات:

سود نامزدی برای آنان: با نامزدی در انتخابات گام مهمی برای همدلی با حاکمیت نشان می دهند زیرا با این اقدام خویش، عملا سیستم جمهوری اسلامی و جایگاه ولایتی رهبری نظام را به رسمیت شناخته اند و در داد و ستد با حاکمیت از منافع همسویی «درون نظام بودن» سود می برند. چنان چه رای بیاورند و به مجلس خبرگان راه بیابند، با برخورداری از جایگاه نمایندگی مجلس خبرگان، حاشیه امنی برای خویش ایجاد می کنند. در صورت ایجاد شرایط مناسب، می توانند ایده های عمل گرایانه و اصلاح جویانه خویش را جامه عمل بپوشانند.

زیان نامزدی برای آنان: در صورت پذیرفته نشدن در امتحانات فقهی، امتیازی به مشروعیت حاکمیت و حاکمان داده اند و امتیازی به دست نیاورده اند. چنان چه پیش از آن، در برخی پایگاه های اجتماعی، به مستقل بودن خویش و یا به زاویه داشتن با ولایت فقیه اتکا می کرده اند در صورت پذیرفته نشدن فقهی یا سیاسی، این پایگاه ها را از دست می دهند.

البته در همه گروه های فوق، برخی از نامزدها مدعی سودی دیگر هستند که آن را «انجام وظیفه» و یا «انجام مسئولیت و تکلیف شرعی» می خوانند. راست آزمایی این احساس انجام وظیفه از موضوع این نوشتار خارج است.

سه –تاثیرات چگونگی مشارکت مردم در ترکیب مجلس آینده

روحانیون گروه اول، در هر صورت، تعدادی آرای ثابت از نیروهای نظامی و شبه نظامی و هواداران حکومت دارند. پایگاه و خواستگاه آنان نیز ثابت و مستقر است. مشارکت و عدم مشارکت مردم تاثیر زیادی در نتیجه «تعداد آرای آنان» ندارد بلکه تاثیرش در نسبت آرا و در «درصد آرای مکتسبه»می باشد. در صورت عدم مشارکت برنامه ریزی شده و جهت دار مردم، این گروه به آسانی می توانند با سبد آرای ثابت خویش راهی مجلس خبرگان بشوند.

روحانیون گروه دوم نیز هرچند تا کنون آرای سنتی خویش را داشته اند ولی با توجه به تغییر ترکیب جمعیتی در ایران و تغییر ذائقه سیاسی مردم، و با توجه به فزونی جوانان، این گروه از روحانیون، در حال از دست دادن جایگاه سابق خویش هستند. بسیاری از اینان، ائمه جمعه شهرهای خویش هستند، اگرچه به عنوان معتمدان و رفرانس های محلی شناخته می شوند ولی جایگاه یک دهه و دو دهه پیش خویش را ندارند. مشارکت نسل جوان در برخی موارد تاثیری بر آرای آنان ندارد ولی در برخی شهرستان ها می تواند در آرای اینان تاثیر بگذارد. تاثیر یا عدم تاثیر سبد رای این گروه بستگی به کاندیدای رقیب اینان دارد. در صورت مشارکت برنامه ریزی شده و جهت دار جوانان، سبد رای این گروه از روحانیون به سوی گروه سوم و چهارم سرازیر می شود و در اندک مواردی نیز ممکن است به دلیل شخصیت فردی یک روحانی از گروه اول، به سبد آرای وی هدایت شود.

سرنوشت روحانیون گروه سوم، وابسته به مشارکت فعال برنامه ریزی شده و یا بی تفاوتی مردم و نسل جوان است. در صورت عدم مشارکت جهت دار مردم، این گروه می توانند به نفع گروه اول، برخی از کرسی های خویش را از دست بدهند ولی در صورت مشارکت برنامه ریزی شده، آرای این گروه بالا رفته و جایگاه شان از جهت کمی و کیفی افزایش پیدا می کند.

روحانیون گروه چهارم، سرنوشتی مشابه روحانیون گروه سوم دارند ولی تاثیر مشارکت و عدم مشارکت برنامه ریزی شده مردم، در انتخاب شدن و یا نشدن این گروه به مراتب بیشتر است.

وابستگی شدید روحانیون گروه اول به حاکمیت، مانع هرگونه تحول خواهی در آنان است. پتانسیل تغییرپذیری مثبت روحانیون گروه دوم (سنتی های نسل اول) نیز اندک است زیرا اینان از یک سو علایق عاطفی به گذشته دارند و در فراز و نشیب های جریانات انقلاب خویش را دخیل و سهیم می دانند، لذا نگران هرگونه تغییراتی هستند و از سویی دیگر در طول این سالیان، مناسبات اجتماعی و وابستگی های سیاسی- اقتصادی خویش را با شرایط موجود پیوند و گره زده اند، این وابستگی های متنوع به آنان اجازه نمی دهد که به تغییرات و اصلاحات بیندیشند. البته برخی از روحانیون این گروه به دلیل پیشینه رفاقت و همکاری مشترک، می توانند مجددا با هاشمی رفسنجانی هم پیمان شوند.

در حالی که گروه سوم یعنی روحانیون سنتی متمایل به حکومت و روحانیون جوان و غیر مشهور (سنتی های نسل دوم)، با توجه به کم بودن علائق شخصی و وابستگی های مالی- سیاسی و اقتصادی به حاکمیت، به آسانی می توانند در شرایط مهم، مواضع خویش را معتدل کرده و خردمندانه به سود مردم موضع بگیرند. البته این گروه در معرض آفت وابستگی های اقتصادی و مالی جدیدی هستند که وابستگی های احتمالی آتی، این ها  را به سمت پیروی از نهادهای امنیتی- نظامی و اقتصادی سوق می دهد و در نتیجه، استقلال رای خویش را در روز مورد نیاز از دست می دهند. گروه چهارم هرچند که اکنون کم تحرک و یا بی تحرک است ولی به هنگام فراهم شدن شرایط، به راحتی می تواند در مسیر تحولات مثبت با خواسته های جامعه همراه شود.

هرچند انتخاب شدن و یا نشدن روحانیون گروه سوم و چهارم، در شرایط کنونی تاثیر مهم و سرنوشت سازی بر کشور ندارد، ولی حضور و یا عدم حضور این ها در مجلس خبرگان، در شرایط فقدان رهبری و نیاز به تصمیم گیری اهمیت می یابد. در چنین شرایطی، این دو گروه با توجه به عمل گرا بودن، امکان موضع گیری به سود خواسته های مردم را دارند.

در این نوشتار، سخن از روحانیون نسل جوان اصلاحگرا و نواندیش به میان آورده نشد، زیرا به نظر نمی رسد این گروه در انتخابات فرارو شانسی برای به سلامت گذشتن از فیلترهای مربوطه داشته باشند. در حالی که اکثر روحانیون گروه های دیگر فوق الذکر می توانند نامزد شده و به رقابت بپردازند. بدون تردید از شرایط اساسی دموکراتیک بودن انتخابات، علاوه بر آزادی نامزدی و کاندایدتوری، امکان بحث و گفتگو با نامزدها و کاندیداها و ارائه برنامه توسط احزاب و کاندیداهاست. با این ملاک، رقابت های فوق فاقد استانداردهای لازم و مرسوم مردم سالاری می باشد،لذا در این یادداشت، امکان این رقابت ها در همین چارچوب متداول جاری کنونی مورد بررسی قرار گرفته شد.

چکیده و جمع بندی

در این یادداشت به هنگام ترکیب بندی روحانیون مجلس خبرگان، شاهد چهار گروه بودیم. در انتخابات فرارو، گروه اول و دوم از شرایط استقرار نسبی برخوردارهستند در حالی که سرنوشت گروه سوم و چهارم ناپایدار است و بستگی به چگونگی برگزاری انتخابات و کیفیت مشارکت مردم دارد.

از «روحانیون امنیتی- نظامی» (گروه اول) به دلیل وابستگی شدید آنان به حاکمیت و پیروی بی قید و شرط آنان از نهادهای امنیتی- نظامی متبوع، نمی توان انتظار تغییرات مثبتی داشت. توانایی و پتانسیل تغییرپذیری مثبت «روحانیون رسمی- حکومتی» (گروه دوم) نیز به دلیل علایق عاطفی این ها به گذشته و وابستگی های سیاسی- اقتصادی با شرایط حاکمیت کنونی، اندک است.

«روحانیون سنتی متمایل به حکومت» (گروه سوم)، با توجه به عدم وابستگی مالی- سیاسی و اقتصادی کامل به حاکمیت، در صورتی که در دام وابستگی های مرسوم سیاسی-اقتصادی قرار نگیرند، می توانند در شرایط ویژه، مواضع خردمندانه ای به سود مردم بگیرند. «روحانیون عمل گرا و متمایل به اصلاحات» (گروه چهارم) به هنگام فراهم شدن شرایط، می توانند خویش را با تحولات مثبت همگام و همسو بسازند.